چکیده
در این پژوهش به بررسی اثر هدفمندی یارانهها و همچنین عوامل اقتصادی-اجتماعی موثر بر میزان تقاضای بنزین مصرفی خانوار پرداخته شد. بدین منظور از بعد نظری از مدل تقریب خطی سیستم معادلات تقاضای تقریبا ایدهآل و از بعد تجربی از دادههای تلفیقی و روش رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط استفاده شد. دادههای مورد استفاده در این پژوهش نیز در برگیرنده اطلاعات 146،534 خانوار شهری کشور موجود در "طرح درآمد-هزینه خانوار" مرکز آمار ایران و همچنين "شاخص قیمت کالاها و خدمات در مناطق شهری ايران" بانک مرکزی در سطح استان براي سال‌هاي 93-1386 بوده است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که هر چند اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها اثر معنیداری بر تقاضا بنزین خانوار داشته است اما بر خلاف انتظار اوليه، براي سال‌هاي بعد اجراي اين طرح، تقاضا بنزين افزايش يافته است که اين مشاهده به نوعي در ارتباط مستقيم با کاهش قيمت حقیقی بنزين بوده است. همچنین کشش قیمتی و درآمدی تقاضای مصرف بنزین خانوار به ترتیب برابر 4607/0- و 6128/0 بوده است. در بين متغيرهای اقتصادي- اجتماعي، متغير بعد خانوار، داشتن ماشین سواری و داشتن موتورسیکلت اثر معنیدار و مثبت و سن سرپرست خانوار اثرمعنیدار و منفی بر تقاضا بنزین خانوار تقاضا بنزین خانوار داشته است. جنسیت سرپرست خانوار اثرمعنیدار بر تقاضا بنزین خانوار داشته و زن بودن سرپرست منجر به کاهش تقاضا میشود. متغير سواد سرپرست خانوار نیز بر تقاضا بنزین خانوار اثر معنیدار ندارد.

واژگان کلیدی: تقاضا، بنزین، تقريب خطي سیستم تقاضای تقریبا ایدهآل، هدفمندسازی یارانهها، کشش درآمدی، کشش قیمتی، یارانه انرژی

چکيده پايان نامه:
با توجه به اهمیت بخش حمل و نقل در اقتصاد کشور در این تحقیق به بررسی تاثیر حمل و نقل بر رشد اقتصادی در ایران در بازه ی زمانی 1360 تا 1393 پرداخته شد و برای بررسی این هدف از روش تخمین هم انباشتگی استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان می دهد که سرمایه گذاری در بخش حمل و نقل با ضریب 1.51 تاثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی بر جای می گذارد. سرمايه گذاري در بخش حمل و نقل مستقیماً باعث کـاهش قـيمت نهاده ها شـده و بـالطبع هزينـه هــاي‌ تـوليد‌ را پايين مي آورد. هـمچنـين باعث افـزايش‌ امکان‌ دسترسي‌ به‌ بازارها‌، تنـوع سـتاده هاي‌ توليد‌ و بالاخره توسعه ی ساير بخش ها مي گردد. سرمايه گذاري در بخش حمل و نـقل نـظير توسعه ی جاده ها، راه‌ آهـن‌ و... مـي‌ توانـد روند توسعه ی اقـتصادي مـناطق مختلف را متحول‌ سازد‌. سرمايه‌ گـذاري‌ زيـر‌ بـنـايي‌ بـراي کاهش هزينه هاي حمل و نقل از مناطق حاشيه اي و مرزي به مناطق مرکزي، از اهـميت خـاصي برخوردار است. کاهش هزينه ها نقش مـهمي را در کـاهش تـفاوت هاي منطقـه اي و بـهبود رقابت پذيري‌ مـناطق از طريق تجارت و جابجايي عـوامل تـوليد ايفا مـي نمايـد. اين مجموعه از اثرات مثبت، به ارتقاء بهره وري اقتصادي و اصلاح مزيت هاي نسبي در مناطق مـختلف مـنجر مي گردد.
کليد واژه ها:
حمل و نقل، رشد اقتصادی، سری زمانی

چکیده
بحران انرژی در سال‌های اخیر، سیاست کلی کشورها را در دستیابی به اهداف توسعه پایدار قرار داده است که تحقق این هدف در گرو استفاده از منابع پاک و ارزان انرژی و مصرف صحیح و بهینه از منابع انرژی تجدید ناپذیر است. در این راستا، سیستم‌های تولید همزمان که از منابع انرژی تجدیدپذیر بهره می‌گیرند، مورد توجه قرار گرفته‌اند. هدف از انجام این رساله، امکان سنجی و بهینه‌سازی تولید همزمان پنج‌گانه از تلفات حرارتی صنعتی و منابع انرژی تجدیدپذیر در مناطق مختلف ایران می‌باشد. در این راستا، چهار سیستم تولید همزمان برای سه منطقه شمالی، مرکزی و جنوبی ایران پیشنهاد شده است. چهارسیستم مذکور با یک آنالیز جامع که شامل آنالیزهای فنی، اقتصادی و زیست محیطی است مدل‌سازی شده‌اند و مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته‌اند. با توجه به اینکه طراحی ساختار بهینه برای سیستم‌های تولید همزمان، یکی از مطرح‌ترین راهکارها در راستای جلوگیری از هدررفت منابع انرژی است و هدف نهایی از بهینه‌سازی، دست یافتن به یک طرح بهینه قابل اجرا و عملی می‌باشد، لازم است که پارامترهای ترمودینامیک، اقتصادی و زیست‌محیطی به صورت همزمان مورد بررسی و بهینه‌سازی چندهدفه قرار گیرند. در انتها، نتایج بدست آمده حاکی از آن است که راندمان انرژی و اکسرژی سیستم تولید همزمان اول % 45/82 و % 75/15، راندمان انرژی و اکسرژی سیستم تولید همزمان دوم % 27/85 و % 40/11، راندمان انرژی و اکسرژی سیستم تولید همزمان سوم % 91/83 و %11 و راندمان انرژی و اکسرژی سیستم تولید همزمان چهارم %28/73 و %49/30 محاسبه می‌گردد.. با محاسبه میزان انتشار زیست محیطی چهار سیستم تولید همزمان در سناریوهای محتلف پیشنهادی، می‌توان نشان داد که سیستم اول تا چهارم نسبت به سیستم‌های انرژی مرسوم جهت تولید محصولات یکسان، به ترتیب 348،881،249، 396،952،813، 38،563،180 و 20،909،666 تن در سال از ورود گاز دی اکسید کربن به اتمسفر جلوگیری نموده‌اند.

کلمات کلیدی: تولید همزمان پنج‌گانه، اکسرژی، اکسرژواکونومیک، بهینه‌سازی چندهدفه، سنتز متانول

صادرات یکی از کلیدی‌ترین و اساسی‌ترین فعالیت‌های اقتصادی هر کشور است زیرا اهداف متعددی را برآورده می‌کند، رشد و توسعه اقتصادی بسیاری از کشورها درگرو توسعه صادرات آن‌ها است. مهم‌ترین نقش صادرات بالا بردن اعتبار و شخصیت بین‌المللی کشور و قدرت مقابله آن با نوسانات اقتصادی در عرصه جهانی است. کشورهایی که اقتصاد آن‌ها تک‌محصولی است نمی‌توانند در برابر این نوسانات که اقتصاد آن‌ها را به چالش می‌کشد مقاومت کنند. شرکت‌های کوچک و متوسط می‌توانند نقش اساسی در صادرات کشورها داشته باشند. این شرکت‌ها در مسیر صادرات با موانع و چالش‌هایی روبرو می‌شوند که این موانع و چالش‌ها یکی از عمده‌ترین دلایل بازدارنده صادرات شرکت‌های کوچک و متوسط است. براین اساس پژوهش حاضر به بررسی می‌کند که شرکت‌های کوچک و متوسط در مسیر صادرات محور شدن چه موانع و چالش‌هایی دارند، مهم‌تر از آن به این نکته توجه شده است که مهم‌ترین موانع و چالش‌های صادراتی کدام هستند که بر مبنای آن به تحلیل و ارائه راهکار پرداختیم. به‌منظور پاسخ به پرسش‌های پژوهش، ما در پژوهش حاضر ابتدا به شناسایی و دسته‌بندی موانع و چالش‌های بررسی‌شده از ادبیات و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان توسط تحلیل تم پرداختیم سپس به توزیع پرسشنامه به کارشناسان متخصص در زمینه مسائل صادراتی شرکت‌های کوچک و متوسط برای ارزیابی و اولویت‌بندی موانع و چالش‌های شناسایی‌شده پرداختیم. برای تجزیه‌وتحلیل از روش بهترین بدترین (BWM) استفاده شد که نتایج ارزیابی نشان می‌دهد که نیاز به انطباق محصولات با بازار خارجی و هزینه آن، کمبود تجربه صادراتی و کمبود کارشناسان مشاوره‌ای، پیچیدگی دستیابی به کانال‌های توزیع و نمایندگی‌های قابل‌اعتماد و کنترل آن‌ها، قوانین و مقررات سخت‌گیرانه و نامطلوب و نبود کمک‌های مشاوره‌ای سازمان‌های مرتبط با صادرات مهم‌ترین موانع و چالش‌های صادراتی می‌باشند.



کلیدواژه‌ها: موانع، چالش‌ها، صادرات، شرکت‌های کوچک و متوسط، تصمیم‌گیری چند معیاره، روش بهترین بدترین

چکیده
آینده‌نگاری یکی از ابزارهای مناسب برای حرکت بر روی موج‌های عدم قطعیت است. در سطح کسب‌وکار و سازمان نیز تغییرات پرشتاب و عدم قطعیت‌های محیط کسب‌وکار و همچنین نیاز به پردازش و تفسیر اطلاعات از منابع مختلف، اهمیت و ضرورت آینده‌نگاری را روشن می‌سازد. در این راستا، انتخاب روش مناسب، از مهم‌ترین نکاتی است که باید برای موفقیت آینده‌نگاری لازم است در نظر گرفته شود. تاکنون، روش‌های متعددی برای انجام پروژه‌های آینده‌نگاری ارائه و در سطوح مختلف به کار گرفته‌شده‌اند. بااین‌وجود، به دلیل پیچیدگی و تعدد روش‌ها و عدم وجود الگوی کاربرد مناسب آن‌ها در شرایط مختلف، شماری از پروژه‌های آینده‌نگاری با شکست مواجه شده و یا دچار مشکلات و نقایص بسیاری شده‌اند. هدف این تحقیق، یافتن عوامل مؤثر بر انتخاب روش‌های آینده‌نگاری و چارچوب انتخاب مناسب روش‌های آینده‌نگاری در سطح سازمان است. برای این منظور، در طول سه فاز اصلی، به دو سؤال اصلی پژوهش و یک سؤال فرعی پاسخ داده می‌شود؛ در فاز اول، با استفاده از مرور سیستماتیک و مرور نقلی ادبیات نظری، عوامل مؤثر و گزینه‌های مرتبط هر یک استخراج‌شده، سپس توسط خبرگان بررسی و نهایی شدند. در فاز دوم، بین روش‌های آینده‌نگاری و عوامل و گزینه‌های مذکور، با استفاده از مبانی نظری موجود و نظرات اخذشده از خبرگان در پنل خبرگی، تناظر مناسب‌ترین روش‌ها با عوامل مؤثر برقرارشده است. در فاز سوم، به‌منظور تسهیل فرآیند تصمیم کاربر، سیستم پشتیبان تصمیمی مبتنی بر دانش کسب‌شده، طراحی‌شده است. سیستم طراحی‌شده، با دریافت پاسخ‌های کاربر به چند سؤال محدود در مورد شرایط پروژه و سازمان موردنظر، مناسب‌ترین روش‌های آینده‌نگاری را پیشنهاد می‌دهد. در پایان، سیستم طراحی‌شده در دو سازمان مورد آزمون قرارگرفته است.
کلید واژه‌ها: آینده‌نگاری، آینده‌نگاری سازمانی، روش‌های آینده‌نگاری، سیستم پشتیبان تصمیم

چکیده
سیستم ارزشیابی به عنوان سازوکار اصلی جهت شفاف سـازی مجموعـه ابزارهـا و ارتباطات سازمانی در راستای اجرای برنامه ها در نظر گرفته می‌شود. این پژوهش با هدف شناسایی مدل ارزشیابی برنامه های جانشین پروری سازمان انجام گرفته است. بر اساس پیاز فرآیند تحقیق، تحقیق پیش رو بر مینای هدف کاربردی و بر مینای گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی می باشد. همچنین برای جمع آوری داده‌ها از روش میدانی که از ابزار آن پرسشنامه محقق ساخته با استفاده از مقیاس استاندارد (روایی و پایایی) استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان اتاق بازرگانی که به تعداد 180 نفر می باشند، در نظر گرفته شده است. روش نمونه گیری سرشماری به عنوان روش نمونه برداری مورد استفاده قرار گرفته است. سپس در ادامه با استفاده از آزمون تک نمونه ای ابعاد مختلف مدل در سازمان مورد مطالعه، مورد آزمون قرارگرفت. نتایج آزمون نشان داد که وضعیت هر یک ازمولفه های زمینه ای، درونداد، فرآیند و برونداد نظام آموزش جانشین پروری در وضعیت مطلوب قراردارد. در انتها پیشنهاداتی براساس هر فرضیه جهت تحقیقات آتی ارائه گردید.

کلمات کلیدی: ارزشیابی، الگوی سیپ، مدیریت جانشین‌پروری

اقتصاددانان حوزه کلان به مدت طولانی به دنبال مدل‏هایی بودند که درآن تغییر در انتظارات می‏توانست بر تولیدات کل بدون تغییر مربوطه در اصول اساسی اقتصادی تاثیر بگذارد. در این راستا مدل‏هایی در قالب تعادل عمومی پویای تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند که در آنها نوسانات اقتصادی می‏توانند توسط امواج خوش‏بینی یا بدبینی یا همان احساسات استخراج شوند که متمایز از اصول بنیادی هستند. هدف پژوهش حاضر نیز، ارزیابی اثر احساسات در اقتصاد ایران از طریق ارائه یک الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی کینزی جدید در شرایط اقتصاد بسته است. دو الگو در حالت‏های با و بدون احساسات برای اقتصاد ایران در نظر گرفته شد. در این مطالعه، ضرایب الگوی پیشنهادی با استفاده از روش مقداردهی و بهره‏گیری از آمار فصلی اقتصاد ایران در دوره 1384-1394 برآورد شده است و نشان می‏دهد که در حضور احساسات چگونه تکانه‏های تصادفی، متغیرهای اصلی اقتصاد کلان را تحت تاثیر قرار می‏دهند. همچنین برای انطباق هرچه بیشتر الگو با دنیای واقعی و با توجه به اهمیت و نقش چسبندگی‏ها در اثرگذاری متغیرهای اسمی بر تولید، چسبندگی قیمت‏ها در الگو وارد شده است. چگونگی واکنش متغیرهای کلان اقتصادی در قبال تکانه‏های برونزای تقاضای ویژه، نویز ویژه، سیاست پولی، درآمدهای نفتی، مخارج دولت، تورم هدف و فناوری، مورد ارزیابی قرار گرفته‏اند. با مقایسه نمودارهای چگالی پیشین و چگالی پسین پارامترهای برآوردی با یکدیگر قابل قبول بودن مدل تایید ‏شده است. نتایج بدست آمده از بررسی توابع واکنش آنی حاکی از آن است که تاثیر اولیه همه‏ی تکانه‏ها بر روی تولید مثبت بوده اما فقط تاثیر تکانه‏های تورم هدف و سیاست پولی بر تورم مثبت می‏باشد و بقیه تکانه‏ها اثر منفی دارند. همچنین این تکانه‏ها اثرات متفاوتی بر دیگر متغیرهای کلان اقتصادی دارند. مقایسه دو مدل با و بدون در نظر گرفتن احساسات نشان‏دهنده تفاوت در نحوه اثرگذاری این دو حالت را نشان می‏دهد.

هدف: شرکت‏های تابعۀ خارجی به عنوان نماینده‏ای از شرکت‏های چندملیتی از جمله موضوعات مهم در زمینۀ مدیریت و کسب وکار بین‏المللی به شمار می‏روند. بررسی ادبیات موضوع، نشان‏دهندۀ پژوهش‏هایی محدودی در رابطه با تأثیر انگیزۀ ورود شرکت‏های تابعۀ خارجی بر جایگیری است و همچنین، در مورد تأثیر جایگیری و انتقال دانش معکوس نیز عدم اجماع دیده می‏شود. هدف این پژوهش، بررسی روابط میان انگیزۀ ورود شرکت تابعه، انتقال دانش معکوس و پیشرو، جایگیری و ظرفیت جذب است.
روش‌شناسی پژوهش: برای آزمون فرضیه‏های پژوهش، داده‏های 144 شرکت تابعه خارجی در ایران توسط پرسش‏نامه جمع‏آوری شدند و برای آزمون نتایج فرضیه‏ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است.
یافته‏ها و نتیجه‌گیری: منطبق بر نتایج آزمون‏های آماری، انگیزۀ ورود شرکت‏های تابعۀ خارجی در ایران، باعث افزایش جایگیری داخلی می‏شود و اثری بر جایگیری خارجی ندارد. این نتیجه نشان می‏دهد که شرکت‏های تابعۀ خارجی در ایران به منبع داخلی دانش وابسته هستند. همچنین هردو جایگیری داخلی و خارجی منجر به افزایش مثبت و معنادار بر انتقال دانش پیشرو می‏شوند. اگرچه جایگیری خارجی مانند جایگیری داخلی بر انتقال دانش معکوس تأثیر مثبت و معناداری نداشت اما، نتایج تحلیل آماری نشان داد که جایگیری خارجی همراه با ظرفیت جذب (توانایی و تمایل کارکنان)، می‏تواند شرکت‏های خارجی را در اخذ دانش محلی و انتقال آن به شبکۀ شرکت مادر بسیار تقویت کند. نتایج پژوهش دارای راه‏کارها و توصیه‏های مدیریتی و پژوهشی است.
کلیدواژه‏ها: انگیزۀ ورود ایجاد شایستگی، جایگیری، انتقال دانش، ظرفیت جذب، شرکت‏های تابعۀ خارجی

چکیده
هدف این پژوهش تحقیق تاثیر تجربه صادرات بر عملکرد بازار با نقش میانجی نوآوری منابع و بازاریابی منابع بین المللی و نقش تعدیلگر شبکه روابط بین المللی کسب و کار می باشد. رویکرد کلی پژوهش کمّی می‌باشد و رویکرد تحلیل داده‌های تحقیق نیز علّی است جامعه آ‌ماري پژوهش شامل کارکنان شرکت نفت تهران می‌باشد که تعداد آنها 65000 نفر می‌باشد. به منظور جمع‌آوري داده‌ها و اطلاعات براي تجزیه‌وتحلیل، از پرسشنامه استفاده گرديده است تجزیه‌وتحلیل نتايج حاصل از اين پژوهش با استفاده از نرم‌افزار آماري smart.pls یا روش حداقل مربعات جزئی و SPSS در دو سطح توصيفي و استنباطي انجام شد. نتايج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از مدل معادلات ساختاری نشان داد كه تجربه صادارت بر عملکرد بازار صادرات بصورت مستقیم تأثیر معنی‌دار ندارد. تجربه صادرات بر منابع نوآوری تأثیر معنی دارد تجربه صادرات بر منابع بازاریابی بین‌المللی تأثیر معنی دارد. منابع نوآوری بر عملکرد بازار صادارت تأثیر معنی دارد. منابع بازاریابی بین‌المللی بر عملکرد بازار صادرات تأثیر معنی دارد. شبکه بازاریابی بین‌المللی کسب‌وکار، رابطه تجربه صادرات بر منابع نوآوری را تعدیل می‌کند. شبکه بازاریابی بین‌المللی کسب‌وکار، رابطه تجربه صادرات بر منابع بازاریابی بین‌المللی را تعدیل می‌کند. منابع نواوری بر تجربه صادارت بر عملکرد بازار صادرات اثر میانجی دارد. منابع بازاریابی بین‌المللی بر تجربه صادارت بر عملکرد بازار صادرات اثر میانجی دارد.
به طور کلی با توجه به نتایج این تحقیق میتوان بیان نمود، مدیران صادراتی باید در ابتدای سالهای فعالیت صادرات، برای عملکرد نامطلوب یا حتی کاهش یافته، از لحاظ مالی و روانشناختی آمادگی داشته باشند و برای بهتر شناختن بازار و یادگیری در مورد چالش‌های رقابتی آن همواره از گامهای بهینه استفاده کنند شامل توسعه نوآوری‌های داخلی و منابع بازاریابی بین‌المللی که به انها کمک می‌کند در فعالیتهای صادراتی بعدی نقش چشمگیری داشته باشند.
واژگان کلیدی: تجربه صادرات، عملکرد بازار، نوآوری منابع، بازاریابی منابع، بین المللی

چکیده
آثار نامطلوب کلان اقتصادی ناشی از افزایش سهم نسبی کسری بودجه دولت در تولید ناخالص داخلی موجب شده است تا سیاستهایی معرفی شوند که ایجاد کاهش در این سهم را تأمین کند. سیاست تحکیم مالی یکی از این موارد محسوب میشود که میتواند از طریق افزایش درآمدها و یا کاهش مخارج دولت به صورت مجزا و یا همزمان تنظیم گردد.
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر سیاست تحکیم مالی مبتنی بر تکانه‌های درآمدی و هزینه‌ای بر متغیرهای اقتصاد کلان کشور است. در این راستا با استفاده از روش اتورگرسیون برداری عامل افزوده ( FAVAR) تأثیر تکانههای درآمدی و تکانههای هزینه‌ای دولت بر متغیرهای رشد تولید حقیقی، رشد سرمایه‌گذاری، رشد مصرف بخش خصوصی و تورم در بازه زمانی 1363:1-1394:4 مطالعه شده است.
نتایج حاصل از الگوهای پژوهش حکایت از آن دارد که آثار ابزار سیاست تحکیم مالی بر متغیرهای اقتصاد کلان کشور متفاوت بوده و ارائه ابزار سیاستی یکسان جهت تأثیرگذاری مناسب بر تمام متغیرهای مورد نظر دشوار است. بنابراین با تأکید بر هدف رشد تولید حقیقی که عامل مهم و تأثیرگذار در اقتصاد است و دیگر متغیرهای اقتصاد کلان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، می‌توان عنوان نمود که پس از برآورد الگوهای مربوط به تکانههای مجزای درآمد و مخارج دولت، در دوره زمانی یک ساله، کاهش مخارج عمومی و افزایش درآمدهای دولت منجر به کاهش تولید در پاسخ به واکنش منفی سرمایه‌گذاری و مصرف بخش خصوصی می‌شود و تورم کاهش می‌یابد. بنابراین در دوره زمانی یک ساله سیاست مناسب تحکیم مالی ترکیبی از کاهش مخارج و افزایش درآمد است و به طور مشخص کاهش مخارج جاری و افزایش مالیات بر واردات میباشد. در دورههای زمانی دوساله و چهارساله، رشد تولید حقیقی نسبت به سیاست کاهش مخارج کل واکنش مثبتی از خود نشان می‌دهد و کاهش مخارج جاری و مخارج امور اجتماعی دولت به عنوان ابزار تحکیم مالی معرفی می‌گردد.
همچنین از برآورد الگوهای مرتبط با انواع نسبت کسری به GDP میتوان بیان نمود که در دورههای زمانی یکساله و دوساله سیاست مناسب تحکیم مالی، ترکیبی از کاهش کسری بدون نفت و کاهش کسری عملیاتی است. در دوره زمانی چهارساله سیاست کاهش عملیاتی به عنوان ابزار سیاستی مناسب برای تحکیم مالی معرفی میگردد.

واژهای کلیدی: تحکیم مالی، اتورگرسیون برداری عامل افزوده، توابع واکنش آنی، رشد تولید حقیقی
طبقه‌بندی JEL: E20، E62، H62

چکیده
با توجه به کاهش ارزش‌افزوده خام فروشی، به نظر می‌رسد بهتر است درآمد حاصل از صادرات محصولات با فناوری بالا که ارزش‌افزوده بالایی دارند و متکی به منابع تمام‌شدنی نیستند و همچنین جایگزین‌های کمتری دارند و در کشور مقصد به دلیل ایجاد وابستگی به خدمات پس از فروش، سبب صادرات مضاعف می‌گردند، جایگزین درآمد حاصل از خام فروشی به‌ویژه نفت گردد. بنابراین پرداختن به عوامل مؤثر برافزایش سهم این محصولات از صادرات کشورها بسیار حائز اهمیت می‌باشد. نتایج این پژوهش که اثر ترکیبی عوامل قیمتی و غیر قیمتی را بر سهم صادرات صنایع با فناوری بالا از کل صادرات بر روی 51 کشور توسعه‌یافته و درحال‌توسعه در طی بازه 2005 تا 2015 با مدل داده‌های تابلویی نامتوازن به روش FGLS(حداقل مربعات تعمیم‌یافته) توسط نرم‌افزار14 stataمورد سنجش قرار داده است، نشان داد که از بین شاخص‌های سنجشگر فضای کسب‌وکار متغیر رقابت‌پذیری در هر دو گروه کشورهای درحال‌توسعه و توسعه‌یافته اثر مثبت و معناداری دارد ولی این اثر در کشورهای توسعه‌یافته بیشتر است و هرچه به سمت توسعه‌یافتگی پیش می‌رویم متغیر آزادی اقتصادی نیز بر سهم صادرات با فناوری بالا مؤثر می‌باشد. ولی سهولت کسب‌وکار در هر دو گروه موردبررسی اثر معناداری ندارد. بنابراین برای تغییر ساختار کشور از اقتصاد مبتنی بر منابع زیرزمینی به اقتصاد دانشی که با افزایش سهم محصولات با فناوری بالا از کل تولیدات و صادرات کشور محقق می گردد، پیگیری کردن سیاست های بهبوددهنده رقابت‌پذیری از بین شاخص‌های سنجشگر فضای کسب‌وکار از سوی سیاست‌گذاران کشور حائز اهمیت می باشد.

واژگان کلیدی: صادرات محصولات با فناوری بالا، فضای کسب‌وکار، رقابت‌پذیری، سهولت کسب‌وکار، آزادی اقتصادی، کشورهای توسعه‌یافته، کشورهای درحال‌توسعه

چکیده :
یکی از مهم‌ترین معیارها در سنجش اثر سیاست‌گذاری اقتصادی، چگونگی تعامل سیاست پولی و مالی و اثر‌گذاری این تعامل بر رشد اقتصادی است. نکته مهم در بررسی تعامل میان سیاست‌های پولی و مالی، همکاری بین این سیاست‌ها در راستای تحقق اهداف رشد اقتصادی است. بر این اساس، تمرکز اصلی رساله حاضر با در نظر گرفتن تعامل سیاست‌های پولی و مالی در دوره‌های مختلف اقتصاد ایران با استفاده از روش TVP-VAR است که می‌تواند آثار تغییرات سیاست‌های اقتصادی بر متغیرهای کلان را در طول زمان ارزیابی کند و به ارزیابی اثر شوک سیاست‌های پولی و مالی بر تورم و تولید ناخالص داخلی در دوره زمانی ۱۳۷۹ تا ۱۳۹۸ پرداخته است. نتایج این پژوهش اثر قابل توجه سیاست مالی بر رشد و رونق در اقتصاد ایران را تایید کرده‌است بدین ترتیب که اندازه اثر سیاست مالی بررشد تولید ناخالص داخلی در مقایسه با سیاست پولی بیشتر است. همچنین تجزیه و تحلیل تعامل سیاست‌های پولی و مالی دو نتیجه مهم را نشان می‌دهد. اول اینکه، افزایش بدهی دولت به دلیل اثر پایدارتر و گسترده‌تر، اثر بزرگتری در مقایسه با شوک سیاست‌های پولی بر رشد تولیدات و افزایش نقدینگی دارد. دوم، سیاست پولی می‌تواند سبب ایجاد تورم‌های بلندمدت‌تری شود. با توجه به اینکه سیاست مالی انبساطی بر رشد نقدینگی نیز تاثیر داشته است، به نظر می‌رسد بین سیاست‌های پولی و مالی تعامل وجود دارد. اما نقش سیاست مالی در این تعاملات بیشتر است زیرا سیاست انبساط پولی اثر معناداری بر نسبت رشد بدهی دولت نداشته است. مهم‌ترین توصیه سیاستی این پژوهش این است که با توجه نقش مسلط سیاست مالی در اقتصاد ایـران در دوره مورد بررسی، ضروری است که سیاستگذار پولی توجه کافی داشته باشد که بانک مرکزی از چارچوب قاعده‌مند برای سیاست‌گذاری پولی با هدف کنترل تورم استفاده نموده و از هدف اصلی خود یعنی کنترل تورم و حفظ رشد اقتصادی با ثبات دور نشود و اهداف بخش مالی دولت همچون تثبیت بدهی دولت، به بانک مرکزی تحمیل نشود. در دوره‌هایی که هر دو سیاست پولی و مالی به صورت منفعل به تعامل می‌پردازند، ممکن است سیاست‌گذار پولی در واکنش به افزایش نرخ تورم، نرخ رشد نقدینگی را کنترل نماید، اما به دلیل اینکه بانک مرکزی در جایگاه مقام فعال نمی‌باشد، از قدرت اثر‌گذاری کافی بر سطح قیمت ها برخوردار نبوده و بنابراین اجرای این سیاست‌ها، اثرات مخربی بر رشد اقتصادی از طریق افزایش تورم و مخارج دولتی خواهد داشت لذا ضرورت توجه به تعامل این سیاست ها، اهمیت ویژه ای دارد.

واژگان کلیدی: تعامل سیاست پولی و مالی، سیاست پولی و مالی قاعده‌مند، تورم، بدهی دولت، مدل TVP-VAR.
طبقه بندی JEL : 52, E58, E612, E6 E

چکیده
بحران مالی جهانی 2008 نشان داد ادوار مالی یکی از دلایل نوسانات اقتصاد کلان به شمار رفته و می‌تواند موجب ایجاد سیکل‌های تجاری شود. در صورت وجود چنین رابطه‌ای، اتخاذ واکنش سیاستی فعالانه برای هموارسازی ادوار مالی ضروری به نظر می‌رسد. در این راستا، پژوهش حاضر یک شاخص وضعیت مالی برای اقتصاد ایران طی سالهای 1395:4 – 1369:1 تدوین کرده است. آزمون علّیت در حوزهی فرکانس نشان داد این شاخص میتواند در پیشبینی رشد اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد. سپس، با استفاده از این شاخص و به کارگیری رهیافت چرخشی مارکوف یک سیستم هشدار پیش از موعد بحران برای بخش مالی طراحی شد. ابزارهای مبتنی بر تبدیل موجک گسسته و پیوسته نشان دادند رابطهی بین ادوار مالی با ادوار تجاری و شکاف تورم در حوزهی فرکانس و زمان – فرکانس ناپایدار است. بر این اساس، مشخص شد که نمیتوان با کنترل شکاف تولید و شکاف تورم بخش مالی را حول روند بلندمدت آن به ثبات رساند. در ادامه، با چند مرتبه شبیهسازی خلاف واقع مشخص شد هرچه حساسیت بانک مرکزی نسبت به ادوار مالی بیشتر باشد، تولید تأثیرپذیری کمتری از تکانهی بخش مالی خواهد داشت. با وجود این، تورم با نوسان بیشتری به تکانهی بخش مالی پاسخ خواهد داد. بنابراین، به نظر میرسد سیاست پولی در ایران از طریق تغییر در پایهی پولی به تنهایی نمیتواند اثرات تکانهی مالی بر اقتصاد کلان را کاهش دهد.






واژههای کلیدی: ادوار تجاری، ادوار مالی، شاخص وضعیت مالی، آنالیز موجک، الگوی کینزی جدید.
طبقهبندی JEL: C49، E32، G17

چکیده
پیگیری اهداف مرتبط با توسعه اقتصادی از مجرای تجارت خارجی، به عنوان یک گزاره استراتژیک، مورد توجه بسیاری از سیاستگذاران قرار دارد. نوع روابط تجاری با شرکای بزرگ اقتصادی میتواند در تحقق اهداف کلان اقتصادی بسیار تعیینکننده باشد. رابطه تجاری میان ایران و چین قدمتی طولانی دارد. پس از انقلاب اسلامی، دو کشور سطوح متفاوتی از تجارت با یکدیگر را تجربه کردهاند که در ابعاد کمی و کیفی متفاوتی قرار دارد. آنچه در همه دورههای جمهوری اسلامی ثابت بوده است، روند صعودی کمیت رابطه با چین میباشد؛ اما این رابطهی در حال گسترش کمکی به تحقق اهداف مرتبط با توسعه به شکل ساختاری، مستمر و بلند مدت نکرده است. سرمایهگذاریهای چین در ایران عمدتا شکل تجاری داشته است و با واردات کالاهای مصرفی و واسطهای از سوی ایران در ازای فروش نفت، مواد خام و معدنی و تولیدات پتروشیمی با ارزش افزوده پایین همراه گردیده است. در حال حاضر چین به دنبال ارتقاء جایگاه خود در زنجیره ارزش جهانی به کمک اجرای طرح «یک کمربند- یک جاده»میباشد. از آنجاییکه ایران در این طرح از یک موقعیت استراتژیک و با ارزش برخوردار است و با توجه به این مسئله که چین به عنوان مجری این طرح، بزرگترین شریک تجاری جمهوری اسلامی است، تغییر رویکرد تجاری ایران می-تواند زمینههای صنعتی شدن، ورود به زنجیره ارزش جهانی و فراهم آمدن مقدمات توسعه را فراهم کند. بنابراین در پاسخ به این سوال که «روابط تجاری میان ایران وچین از منظر توسعهای چگونه است و تحت چه شرایطی این روابط منجر به توسعه برای ایران خواهد شد؟»، تلاش میشود فرضیه «روابط تجاری ایران و چین در حال حاضر به طور عمده بر مبنای فروش مواد خام به ویژه در حوزه انرژی و خرید کالاهای ساخته شده و بیشتر مصرفی و واسطهای از سوی ایران میباشد و تنها در صورتی تجارت ایران با چین کارکرد توسعهای خواهد داشت که با تغییر استراتژی اقتصادی دولت و نقش نظارتی- حمایتی آن و با ورود فعال به طرح «یک کمربند- یک جاده»با هدف معرفی ایران به عنوان یکی از جایگزینهای چین در زنجیره تولیدی ارزش جهانی، سرمایه گذاری تجاری چین در ایران به سرمایه گذاری صنعتی تبدیل شده و با ورود سرمایه، فناوری و ماشین آلات صنعتی به ایران همراه باشد» مورد ارزیابی قرار گیرد.


واژگان کلیدی
تجارت؛ توسعه اقتصادی؛ ایران؛ چین؛ زنجیره ارزش جهانی؛ یک کمربند- یک جاده.

چکیده

در این رساله به مدل‌سازی عددی و ارتقاء سیستم سرمایش نقطه‌شبنمی در ترکیب با رطوبت‌‌‌‌گیر غشایی با سرمایش داخلی پرداخته شده است. ابتدا اهمیت طرح و جایگاه سیستم موردبررسی در بین سیستم‌‌‌‌های موجود تهویه مطبوع بیان شده است. در ادامه با استفاده از کتابخانه کدباز اپن فوم و بر اساس روش حجم محدود مدل عددی سیستم سرمایش نقطه‌شبنمی توسعه یافت. در این مدل‌سازی با در نظر گرفتن شرط مرزی واقعی بر روی دیواره، حل سه‌بعدی معادلات، درحال‌توسعه بودن جریان‌‌‌‌ها و در نظر گرفتن اثر ورودی کانال مدل عددی با دقتی بیش از مدل‌‌‌‌های پیشین توسعه یافت. پس از اعتبارسنجی مدل با استفاده از روش دسته‌‌‌‌بندی گروهی داده‌‌‌‌ها مدل داده‌کاوی سیستم توسعه یافت تا در فرآیند بهینه‌‌‌‌سازی مورد استفاده قرار گیرد. جهت ارتقاء سیستم، روش بهینه‌‌‌‌سازی چندهدفه بر پایه الگوریتم ژنتیک استفاده گردید و سیستم برای سه شهر از سه اقلیم متفاوت کشور بهینه ‌‌‌‌گردید. در ادامه سیستم رطوبت‌‌‌‌گیر غشایی به‌عنوان یکی از بهترین مکمل‌‌‌‌های سیستم نقطه‌شبنمی مورد بررسی قرار گرفت. مدل عددی دقیق توسعه یافت، مدل داده‌کاوی ایجاد گردید و بهینه‌سازی برای شهر اهواز انجام شد. در آخر ترکیب دو سیستم بررسی گردید و پتانسیل آن جهت استفاده در اقلیم‌‌‌‌های مختلف کشور مطالعه شد. با استفاده از مدل‌‌‌‌های توسعه‌یافته این بار سیستم ترکیبی با بهینه‌سازی ارتقا یافت. نتایج نشان داد سیستم بهینه سطح ویژه رطوبت‌‌‌‌گیر و کولر را بیش از 29% و 21 % کاهش داده، کارایی سیستم رطوبت‌‌‌‌گیر 1% بهبود داشته درحالی‌که نسبت ظرفیت به توان مصرفی رطوبت‌‌‌‌گیر و ضریب عملکرد کولر تنها 1% و 5/3% افت داشته‌‌‌‌اند.

واژه‌‌‌‌های کلیدی: سرمایش تبخیری نقطه‌شبنمی، رطوبت‌‌‌‌گیر غشایی، مدل‌سازی عددی با اپن فوم، بهینه‌‌‌‌سازی چندهدفه، دسته‌‌‌‌بندی گروهی داده‌‌‌‌ها.

چکیده
هدف این پژوهش، بررسی روابط میان اثربخشی بازاریابی، قابلیت های بازاریابی، بازارگرایی صادراتی و عملکرد صادراتی است.
در این پژوهش تاثیر اثربخشی بازاریابی، قابلیت های بازاریابی، بازارگرایی صادراتی بر عملکرد صادراتی شرکت های صادر کننده کشمش ایران با استفاده از مدل های ساختاری مورد بررسی قرار گرفته است.داده های آزمایشی نیز از طریق نظرسنجی های ساختاریافته از 105 شرکت صادرات کننده کشمش ایران جمع آوری شد. بعد از تجزیه و تحلیل عوامل توضیحی و تأییدی، مدل ساختاری نیز بررسی شد.
یافته ها نشان می دهد قابلیت بازاریابی بر اثر بخشی بازاریابی تاثیر دارد و اثربخشی بازاریابی نیز بر عملکرد صادرات تأثیر چشمگیری دارد.
محدودیت های زیادی در این تحقیق وجود داشت. اولین محدودیت مربوط به متغیرهایی بود که خود ابعاد مختلفی را شامل می شدند. دومین محدودیت درباره نمونه برداری تحقیقی بود که مربوط به یک بخش خاص نمی شود.
واژگان کلیدی: بازارگرایی صادراتی، قابلیت های بازاریابی، اثر بخشی بازاریابی، عملکرد صادراتی

چکیده:
در سال‌هاي اخير، در هر دو سطح ملي و بین‌المللی، توجه طرفين ذی‌نفع يعني كارآفرينان و سرمایه‌گذاران به استارت‌آپ‌ها افزايش يافته و اين روند به ايران نيز راه يافته است. اهميت استارت‌آپ‌ها و کارآفرینی در حوزه تکنولوژی و مشخص شدن فواید پشتیبانی از کسب‌وکارها در وضعیت شکننده خود در مراحل اولیه موجب شده است افراد متخصص در حوزه‌هاي فني و صنعتي مختلف درصدد اشتغال‌زایی به روش علمي و سازمان‌یافته برآيند. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی تأثیر استارت‌آپ‌ها بر ایجاد اشتغال در بخش خصوصی میباشد. جامعه آماری این تحقیق مدیران، کارشناسان و تصمیم‌گیرندگان در حوزه‌ی کسب‌وکارهای نوپا می‌باشند که از نمونه‌گیری تصادفی ساده به‌منظور تعیین نمونه استفاده شد که تعداد نمونه‌ی موردنظر با توجه به جدول مورگان و حجم جامعهی نامحدود برابر با 384 نفر به دست آمد. سپس با استفاده از رو مدل معادلات ساختاری به بررسی نتایج حاصله از گردآوری پرسشنامه‌های پخش شده بین نمونهی آماری پرداخته شد که نتایج نشان از تأثیر استارت‌آپ‌ها بر بخش خصوصی و ایجاد اشتغال داشت همچنین در هر یک از زیر معیارهای مربوط نتایج نشان از تأثیر معیارهای استراتژی‌ها و سیاست‌گذاری‌ها، منابع انسانی، زیرساخت جامعه و فرهنگی ملی و مالی و تأمین بودجه استارت‌آپ‌ها بر بخش خصوصی و ایجاد اشتغال در ایران داشتند.
کلید واژگان: استارتآپها، بخش خصوصی، ایجاد اشتغال در ایران

چکیده
به منظور بررسی اثر ورمی کمپوست و کود بیولوژیک نیتروژنه بر عملکرد کمی و کیفی گیاه دارویی شوید (Anethum graveolens) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی شرکت کشاورزی ران واقع در فیروزکوه انجام گرفت. تیمار ها شامل استفاده از ورمی کمپوست در چهار سطح، ( 0، 5، 10، 15 و 20 تن در هکتار ) و استفاده از کود بیولوژیک نیتروکسین در دو سطح، (بذور تلقیح شده و عدم تلقیح) بودند. صفات مورد اندازه گیری نیز عبارتند بودند از: ارتفاع بوته، وزن تر و خشک برگ، وزن تر و خشک ساقه، وزن تر و خشک چتر ها، قطر ساقه، تعداد چتر در بوته و تعداد چترک ها در بوته،عملکرد تر و عملکرد بیولوژیک. نتایج نشان داد که اثر ورمی کمپوست و نیتروکسین بر روی صفات مختلف گیاه شوید متفاوت است. کاربرد کود بیولوژیک نیتروکسین باعث افزایش وزن خشک برگ و افزایش وزن تر بوته شوید شد. همچنین ورمی کمپوست توانست صفت ارتفاع بوته را افزایش دهد که بهترین میزان استفاده از این کود 15 تن در هکتار بود. نتایج اثر متقابل ورمی کمپوست و نیتروکسین نشان داد، که تیمار ورمی کمپوست به مقدار 15 تن در هکتار همراه با عدم تلقیح نیتروکسین بهترین تأثیر را در صفات عملکرد وزن خشک، عملکرد وزن تر، مجموع وزن خشک یک بوته، مجموع وزن تر یک بوته، وزن خشک ساقه و وزن تر ساقه دارد.

لغات کلیدی: شوید، ورمی کمپوست، کود بیولوژیک، نیتروکسین.

چکیده
رقابت در صنعت بانکداری از موضوعات بحث برانگیز محسوب می‌شود. قانونگذاران همواره در تلاش برای کنترل رقابت در این صنعت با هدف اجتناب از ریسک بودند. با این وجود، با قانون‌زدائی و روی کار آمدن مؤسسات غیربانکی، این صنعت متحول شد و از نظر رقابت‌پذیری بهبود یافت. در این میان، رشد شاخص‌های اقتصادی بر قدرت صنعت بانکداری تکیه دارد زیرا این صنعت نقش کلیدی در انتقال و تخصیص سرمایه جهت افزایش بهره‌وری، توسعه زیرساخت‌ها، مدیریت بهینه نقدینگی و ارائه تسهیلات به کسب و کارها ایفا می‌کند.
هدف از این پژوهش تبیین الگوی هوشمند رفتار رقابتی در صنعت بانکداری ایران طی سال‌های 1393 تا پایان آبان ماه 1397 است. در راستای تحقق هدف پژوهش حاضر از رویکرد آمیخته استفاده شده است. در گام اول برای انتخاب بانک‌های رقیب، از روش‌های نظرسنجی از مشتریان بانک و بررسی آمار موجود همچون سهم بازار و میزان نقدینگی استفاده شد و در پایان این گام 5 بانک ملت، صادرات، تجارت، پاسارگاد و پارسیان که از نظر مشتریان رقیب محسوب می‌شدند، بیشترین سهم از بازار و میزان نقدینگی را داشتند و در نهایت در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. در گام دوم به منظور شناسایی حوزه‌های رقابتی از مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده و جهت تحلیل نتایج مصاحبه‌ها، روش تحلیل محتوای جهت دار، اتخاذ شد. در پایان این گام، چهار حوزه‌ی معرفی محصولات و ارتقا خدمات، فعالیت‌های ترویجی، ارتقا کانال توزیع و مشارکت نهادی به عنوان حوزه‌های رقابتی شناسایی شدند. در گام سوم به منظور بررسی وضعیت رقابتی بانک‌ها در هر یک از حوزه‌های شناسایی شده از گام دوم، به وبسایت‌ بانک‌های منتخب مراجعه و بعد از جمع آوری اخبار مرتبط، از روش تحلیل محتوای کمی جهت تحلیل داده‌های جمع آوری شده استفاده شد. در نهایت در گام‌های چهارم و پنجم، به ترتیب، رهیافت ناپارامتریک بیزی و نظریه مجموعه‌های راف به منظور خوشه‌بندی و برقراری ارتباط میان اقدامات و استخراج الگو اتخاذ و در نهایت 16 خوشه و 29 قانون براساس داده‌ها استخراج شد.
در نهایت، چنین نتیجه‌گیری شد که اغلب کنش و واکنش‌ها در این صنعت در دو دسته محصول و فعالیت‌های تشریفاتی صورت می‌گیرد. علاوه براین نتایج نشان داد که بانک‌های خصوصی شده و خصوصی هر یک بیشترین واکنش را نسبت به همتای خود دارند. جهت واکنش‌ها در این صنعت، مطابق با نتایج، روبه جلو یا متقابل مشاهده شد و در نهایت نتایج نشان دادند که بانک‌ها نسبت به اقداماتی که به نوعی حوزه رقابتی خاص خود محسوب می‌شود با شدت و احتمال بیشتری پاسخ می‌دهند. در رابطه با اولویت اتخاذ هر یک از حوزه‌های رقابتی نیز می‌توان چنین نتیجه گیری کرد که شرایط بحرانی و غیربحرانی، اولویت اتخاذ هر یک از این حوزه‌ها را مشخص می‌کند. علاوه براین نتایج حاکی از آن است که بانک‌ها به دلیل تسلط نهادگرایی بر محیط فعالیتشان، بیشتر به اتخاذ استراتژی تقلید جهت کسب مشروعیت تمایل دارند.
واژگان کلیدی: رقابت، هوشمندی، پویایی رقابتی، رفتار رقابتی، صنعت بانکداری

تاکنون نظریه های مختلفی در زمینه تبیین رفتار تامین مالی و تعدیلات ساختار سرمایه مطرح شده است که از نظریه‌های توازن و سلسله‌مراتبی می‌توان به عناون مشهورترین این نظریه‌ها یاد کرد. پژوهش‌های اخیر ساختار سرمایه نشان می‌دهد که هیچکدام از این دو نظریه، به تنهایی قادر به توجیه رفتار ساختار سرمایه نخواهد بود.از این رو بررسی هزینه‌های انتخاب نامساعد، به عنوان مولفه اصلی نظریه سلسله مراتب، حین حرکت به سمت اهرم هدف، به عنوان مولفه اصلی نظریه توازن، می‌تواند چارچوب مناسبی جهت بررسی تعدیلات ساختار سرمایه ایجاد کند. در این تحقیق با استفاده از الگوی تعدیل جزئی ساختار سرمایه، به بررسی اثر عوامل موثر بر سرعت تعدیل به‌سوی اهرم هدف پرداخته شده است. به این منظور از روش‌های اثرات ثابت و گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) جهت بررسی اثر عدم‌تقارن جریانات نقدی و شاخص‌های تمرکز صنعت، بخشایش صنعت و پویایی صنعت بر سرعت تعدیل استفاده شده است. نمونه‌ پژوهش متشکل از 155 شرکت از بین شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سال‌های 1385 تا 1394 انتخاب گردید. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد وقتی نسبت بدهی بالاتر از نسبت بدهی هدف باشد، شرکت‌های با مازاد مالیتمایل بیشتری به کاهش نسبت بدهی نشان می‌دهند. همچنین شرکت‌های زیر اهرم متمرکز (کمتر رقابتی)، میل کمتری به تعدیل نسبت بدهی خود و افزایش بدهی خواهند داشت. در شرکت‌های بالای اهرم پویا نیز، محرک کاهش نسبت بدهی قوی‌تر بوده و حرکت به‌سوی اهرم هدف سریع‌تر رخ می‌دهد.
واژه‌های کلیدی: ساختار سرمایه، سرعت تعدیل، عدم تعادل جریان نقدی، تمرکز صنعت، بخشایش

چکیده:
سود خالص یکی از مهم‌ترین اقلامی است که بر مبنای روش‌ تعهدی حسابداری محاسبه شده و در معرض دستکاری توسط مدیران و قضاوت تحلیلگران است. تحقیقات نشان می‌دهد مدیران می‌توانند با استفاده از اقلام تعهدی، سودهای گزارش‌شده را هموار کنند و از نوسانات قیمت سهم در بازار بکاهند. پژوهش حاضر، به دنبال یافتن شواهدی مبنی بر مدیریت سود در صنعت بانکداری ایران با استفاده از ذخیره (هزینه) مطالبات مشکوک‌الوصول به‌عنوان مهم‌ترین قلم تعهدی گزارشگری مالی بانک‌ها، در بازه زمانی 10 ساله 1385 تا 1394 است. بر پایه پیشینه پژوهشی انتظار می‌رود که بانک‌های با عملکرد واقعی قوی (ضعیف) و پیش‌بینی عملکرد ضعیف (قوی) اقدام به ذخیره (مصرف) سود آتی، با کاهش (افزایش) سود واقعی از طریق ذخیره مطالبات مشکوک‌الوصول (و به‌طور ویژه، ذخیره مطالبات مشکوک‌الوصول خاص) کنند. به‌منظور آزمون فرضیه‌های متغیرهای مؤثر بر ذخیره مطالبات مشکوک‌الوصول خاص از جمله نیاز به تأمین مالی خارجی، در دسترس‌بودن سایر روش‌های مدیریت سود نظیر شناسایی سود و زیان غیرعملیاتی و پایش نهادهای ناظر در ارتباط با الزامات سرمایه‌ای و ارتباط ذخیره م.م خاص با ریسک از رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که مدیران در صورت عملکرد جاری قوی (سود بالا) اقدام به ذخیره سود کرده و در صورت عملکرد جاری ضعیف (سود اندک)، اقدام به مصرف سود آینده می‌کنند. نتایج همچنین نشان می‌دهد، ذخیره مطالبات مشکوک‌الوصول خاص با نوسان قیمتی سهام بانک‌ها رابطه معنادار منفی دارد.
واژگان کلیدی: مدیریت سود، ریسک، بانک، ذخیره مطالبات مشکوک‌الوصول

چکیده

توسعه صادرات غیرنفتی در چند دهه اخیر در کشورهای درحال توسعه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده‌است. در این‌راستا کسب‌و‌کارهای کوچک و متوسط به‌عنوان اصلی‌ترین منابع ایجاد شغل و توسعه صادرات در این کشورها شناخته شده‌اند. از این‌رو در این پژوهش، تلاش شده‌است تا برای بهبود عملکرد صادراتی شرکت های کوچک و متوسط داخلی، عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر عملکرد صادراتی مورد بررسی قرار گیرند. این تحقیق براساس هدف کاربردی و براساس ماهیت گردآوری دادهها توصیفی- پیمایشی میباشد. جامعه آماری این تحقیق شامل متخصصین شرکت‌های کوچک و متوسط در حوزه صادرات و واردات در شهر تهران می-باشند. از بین جامعه آماري تعداد 373 نفر به‌عنوان حجم نمونه آماری از طریق جدول مورگان تعیین شد و پرسشنامه‌ها با استفاده از روش نمونه‌گیريتصادفی ساده در بین آن‌ها توزیع گردید و با استفاده از روش مدل-یابی معادلات ساختاری و نرم‌افزار AMOSمورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفتند. پس ازتعییناعتبارورواییپرسشنامهدراینتحقیقمشخصشد کهپرسشنامهازاعتبارلازمبرخورداراست.همچنینضریبآلفای کرونباخبه‌دست‌آمده،نشاندادکهبهپایابودنابزارسنجشپژوهشمی‌تواناتکانمود. نتایج آزمون شش فرضیه نشان داد که از بین عوامل درونی، به‌ترتیب، توان نوآوری، سبک مدیریت، تجربه بین‌المللی و ویژگی‌های کارآفرین با عملکرد صادراتی شرکت‌های کوچک و متوسط رابطه مثبت و معناداری دارند. همچنین از بین عوامل بیرونی؛ رابطه معنادار منابع مالی اتکایی بر عملکرد صادرات این شرمت‌ها مورد تأیید قرار گرفت. مبتنی بر این نتایج، مدیران شرکت‌های کوچک و متوسط می‌توانند با به‌کارگیری توصیه‌های ارائه‌شده در این پژوهش در راستای توسعه عملکرد صادراتی شرکت خود، اقدام کنند.

کلمات کلیدی:
عملکرد صادرات شرکت‌های کوچک و متوسط، توان نوآوری، سبک مدیریت، منابع مالی اتکایی.

چکیده

پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر افزایش بهره وری نیروی انسانی در گروه خودرو سازی سایپا به انجام رسید. جامعه آماری تحقیق حاضر، مدیران ارشد و میانی گروه خودرو سازی سایپا بودند که وجه مشترک آنها تجربه و دانش آنها در خصوص فرایندهای کاری شرکت تحت مطالعه و همچنین احاطه آنها نسبت به بهره وری نیروی انسانی بود. گفتنی است که در فرایند انتخاب این گروه خبره، از روش "نمونه برداری قضاوتی" استفاده شد. بر همین اساس نیز، گروهی 35 نفره از خبرگان انتخاب و در تحقیق مشارکت داده شدند. ابزار اصلی جمع آوری داده ها در این تحقیق، 3 پرسشنامه محقق ساز بود که بنا به اهداف مختلف طراحی گردید و بعد از اخذ تأییدیه از استاد محترم راهنما، در میان جامعه آماری مورد نظر توزیع شد. بعد از توزیع و جمع آوری داده ها، انجام تجزیه و تحلیل های لازمه از طریق نرم افزارهای اس.پی.اس.اس ، اکسل ، اکسپرت چویس و متلب در دستور کار قرار گرفت. در این فرایند، آنالیزهایی همچون آزمون تی (t)، آزمون کولموگراف-اسمیرنوف، تحلیل عاملی اکتشافی، و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی به انجام رسید. سرانجام، نتایج تحقیق منجر به شناسایی 3 عامل اصلی (عوامل انگیزشی و توانمندساز، عوامل مدیریتی، و عوامل مربوط به امکانات) و 20 مانع عامل گردید و رتبه آنها تعیین شد. لازم به ذکر است که این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ رویکرد پیمایشی و از نوع مطالعات اکتشافی می باشد.

کلمات کلیدی: بهره وری نیروی انسانی، گروه خودرو سازی سایپا

چکیده:
این تحقیق به بررسی اثرات سوگیری رفتاری بر حجم و بازده، از طرق ایجاد وقفه در متغیر های مستقل می پردازد. سوگیری های مورد اشاره در این تحقیق، فرااعتمادی، اثر تمایلاتی و توجهات سرمایه گذاران هستند.
این پژوهش از نوع تحقیقات پس رویدادی است و با استفاده از تکنیک داده ها پانل، مشتمل بر دو بازه زمانی هفتگی و ماهانه برای 325 شرکت انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در بازه هفتگی، حجم غیر نرمال تا دو دوره بازدهی اضافی و همچنین بازده غیر عادی سهم را توضیح می دهد و این میزان برای دوره ماهانه تا چهار دوره قابل تعمیم برای بازده اضافی است.
یکی از متداول ترین اثراتی که سوگیری های رفتاری، خصوصا سوگیری های رفتاری مورد اشاره در این تحقیق، ایجاد می کنند، تغییر در حجم عادی و بازده سهام است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در بازه هفتگی توجهات سرمایه گذاران و اثر تمایلی موجب حجم غیر نرمال می شود. در بازه ماهانه نیز علاوه بر اثر تمایلی، فرااعتمادی نیز معنی دار است.
نکته مهم در این تحقیق تاثیر سوگیری های موثر حجم غیر نرمال در ایجاد بازده اضافی و غیر عادی است. در بازه هفتگی تنها توجهات سرمایه گذاران است که هم عامل ایجاد بازده اضافی و حجم غیر نرمال است.در خصوص بازده غیر عادی با وجود معنی داری فرااعتمادی، این عامل نمی تواند به صورت زنجیره وار عامل توضیح دهنده بازده غیر عادی و حجم غیر نرمال باشد.
در بازه ماهانه، اثر تمایلانی و فراعتمادی در ایجاد حجم غیر نرمال و بازده اضافی معنی دار است. در خصوص بازده غیر عادی، با وجود معنی داری توجهات سرمایه گذاران و فرااعتمادی، تنها سوگیری فرااعتمادی را می توان عامل ایجاد زنجیره وار روابط فوق دانست.
کلمات کلیدی: اثر تمایلاتی، ارزیابی عملکرد، بازده، توجهات سرمایه گذار، حجم غیر نرمال، فرا اعتمادی ؛

ارتباط بین اقلام تعهدی حسابداری با باور های نا همگن سرمایه گذاران و بازده سهام ، سنجش این ارتباط به عهده تحلیل گران مالی ، برای استفاده سهامداران و مدیران می باشد. با توجه به اینکه محیطی که شرکتها در آن فعالیت می کنند محیطی در حال رشد و بسیار رقابتی است و شرکتها برای ادامه حیات مجبور به رقابت با عوامل متعدد در سطح ملی و بین المللی و بسط فعالیت های خود از طریق سرمایه گذاری جدید هستند و برای ادامه حیات و سرمایه گذاری احتیاج به منابع مالی دارند. ما در این تحقیق به بررسی ارتباط بین اقلام تعهدی حسابداری با باور های نا همگن سرمایه گذاران و بازده سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختیم در این تحقیق 81 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شدند در بازه سال مالی 1390 تا 1394 می‏باشد.بدین منظور در این تحقیق از رگرسیون چند متغیره با به كارگيري داده‌هاي تركيبي و مقطعی پرداختیم و سپس براي برآورد پارامترها و بررسي آزمون فرضيات تحقيق، فروض کلاسیک رگرسیون مورد بررسی قرار دادیم که در نهایت آزمون اثرات ثابت و آزمون چاو و هاسمن و ... دیگر آزمون های مورد نیاز استفاده کردیم. به منظور انجام تجزیه و تحلیل‌های نهایی از نرم افزار Eview, Spss استفاده گردید. نتایج این تحقیق با توجه به عدم ارتباط معنی‌داری بین اقلام تعهدی و باور سرمایه‌گذاران، اقلام تعهدی و بازده آتی سهام و در عین حال ارتباط معکوس بین این دو متغیرها تائید گردید.
واژه‌های کلیدی: بازده سهام، بازده ناهمگن سرمایه گذاران، کیفیت اقلام تعهدی

امروزه شناخت مشتری، رفتار و نیازمندی های او یکی از مهمترین ارکان بازاریابی خدمات بانکی است. آنچه موجب انجام این تحقیق با موضوع (ارزیابی تأثیر قابلیت های هوش تجاری بر موفقیت هوش تجاری در صنعت بانکداری) شد، خلاء موجود درباره علل ناكامی بعضی شركتها بویژه سازمان ها و شرکت های ایرانی در این رابطه بود. لذا عدم تخصص و دانش فنی لازم نسبت به قابلیت های هوش تجاری، یکی از عمده ترین دلایل عدم استفاده از سیستم های یکپارچه اطلاعاتی و استفاده از ابزارهای هوش تجاری شناسایی شده است.
در این تحقیق، براي گردآوري و تدوين ادبيات مربوط به موضوع تحقيق و بررسي سوابق تحقيق، از روش كتابخانه اي و به منظور جمعآوري دادهها و اطلاعات براي تجزيه و تحليل از پرسشنامه استفاده شد.برای بررسی روایی محتوایی پرسشنامه نیز از روش لاوشه و براي اندازه گيري پايائي از روش آلفاي کرونباخ بهره گیری شد.در اين تحقيق از آمار توصيفي براي نمايش اطلاعات جمعيت شناختي مشتریان استفاده و اطلاعات جمعيت شناختي با استفاده از جداول فراواني نشان داده شد. همچنين در سطح توصيفي با استفاده از مشخصه هاي آماري نظير فراواني، درصد، به رسم نمودارها و تجزيه و تحليل اطلاعات پرداخته شد.روش تجزیه و تحلیل داده هاتکنیک مدل یابی معادلات ساختاری بوده است.
نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد بالابودن قابلیت اطمینان داده ها، میزان تعامل سیستم BI با سیستم های دیگر، روش دسترسی کاربران و انعطاف پذیری سیستم هوش تجاری تاثیر معناداری بر موفقیت هوش تجاری در یک سازمان ندارد همچنین کیفیت منابع داده، نوع داده، شهود در تجزیه و تحلیل و سطح ریسک پذیری بر موفقیت هوش تجاری موثر است.

شرکتهای بسیاری در سراسر جهان با مسئله فساد روبرو هستند و از پیامدهای منفی آن رنج میبرند. با توجه به اهمیت موضوع فساد و تاثیرات مخرب آن بر شرکتهای بخش خصوصی و لزوم تدوین الگویی برای چگونگی تبیین فساد و مبارزه با آن در این زمینه، و با توجه به این مسئله که تا کنون بیشتر تحقیقات انجام شده درباره فساد در بخش دولتی بوده است و بررسی عوامل، ابعاد و زمینههای آن مغفول مانده است، هدف این پژوهش تبیین مدل فساد بخش خصوصی و مبارزه با آن میباشد. ﺟﻬﺖ دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻫﺪف، از روﯾﮑﺮد ﮐﯿﻔﯽ و روش تحلیل تم اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه است. در این مطالعه با بهرهگیری از روش نمونهگیری نظری، تعداد 21 مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگانی از بخش خصوصی و مرتبطترین بخشهای دولتی با فساد بخش خصوصی صورت پذیرفت. کدهای باز، محوری و انتخابی استخراج شده و در نهایت براساس یافتهها، مقوله محوری به صورت فساد مالی مستقیم و فساد مالی غیرمستقیم تقسیمبندی شده و تعداد 12 مولفه در قالب عوامل موثر فردی، بین فردی و تعداد 11 مولفه در قالب عوامل مداخلهگر و تعداد 17 مولفه در قالب بسترهای موجد فساد و تعداد 28مولفه در قالب پیامدهای فردی، میان فردی، سازمانی، بین سازمانی و محیطی و همچنین تعداد 25 مولفه در قالب راهکارها و رهیافتهای پیشگیرانه، نظارتی و مقابلهای مبارزه با فساد بخش خصوصی تعیین گردید.

کلید واژهها: فساد، فساد بخش خصوصی، فساد درون شرکتها، تئوری داده بنیاد

فناوری غشایی یکی از کاراترین و اقتصادی ترین فرآیندها در تولید زیست اتانول می باشد. تلفیق جداسازی غشایی با یک فرآیند زیستی، یکی از جالب ترین آرایش ها برای واکنش هایی است که در آن زدودن پیوسته محصول زیستی بهمحض تشکیل آن، برای دست یابی به بهره دهی بالا نیاز است.
در این پژوهش به بررسی تولید پیوسته زیست اتانول تخمیری توسط زیست راکتور غشایی تراوش-تبخیری توسط غشای ساخته‌شده پلی دی متیل سیلوکسان نانولوله کربنی (PDMS-CNT) در جداسازی محلول اتانول آب با فرآیند تراوش تبخیری پرداخته شد. با مقایسه نتایج غشای خالص و غشای نانوکامپوزیت، شار و گزینش پذیری غشای نانوکامپوزیت به ترتیب 40 و 25 درصد بهبود پیدا کرد. همچنین غشاهای ساخته‌شده توسط آزمون های SEM، FTIR، AFM و XRD مورد ارزیابی ساختاری قرار گرفتند. در آزمون FTIR، با بررسی پیوندهای موجود در نمونه های ساخته‌شده، مشخص شد که پراکندگی نانولوله های کربنی درون بستر پلیمر تنها موجب پیوند فیزیکی شده و هیچ گونه پیوند شیمیایی در ساختار غشاها به وجود نیامده است. همچنین نتایج حاصل از آزمون AFM نشان داد که افزودن نانولوله های کربنی به بستر غشا، منجربه افزایش زبری سطح و درنتیجه مقدار شار عبوری از غشا افزایش می یابد. تولید زیست اتانول تخمیری به‌صورت ناپیوسته و پیوسته در زیست راکتورغشایی بررسی و نتایج کارکرد آن ها در شرایط عملیاتی یکسان با یکدیگر مقایسه گردید.
کلمات کلیدی: زیست راکتور غشایی، غشای نانوکامپوزیت، زیست اتانول، پلی دی متیل سیلوکسان، نانولوله کربنی، تراوش تبخیری

چکیده
شناخت و انتخاب درست بازارهای هدف با توجه به اهمیت گسترش فعالیتهای صادراتی و پیچیدگی رقابت در بازارهای جهانی کنونی، از جمله مهمترین دغدغههای شرکتهای صادراتی است. با وجود تحقیقات گسترده-ایی که در این زمینه صورت گرفته است اما این تحقیقات در عمل چندان راهگشا نبوده است. به گونهایی که همواره فاصله معناداری میان آنچه در دستاوردهای پژوهشی و آنچه در عرصه عمل در درون فرآیندهای واقعی صادرات شرکتها اتفاق میافتد، وجود دارد. تحقیق حاضر مبتنی بر عملکرد و تجربه واقعی صادرکنندگان موفق ایرانی در صنعت غذایی و دارویی برای شناسایی مهمترین عوامل مورد بررسی در ارزیابی و انتخاب بازارهای هدف صادراتی است. به این منظورپس از انجام مصاحبه با صادرکنندگان این صنایع با استفاده از تحلیل تم و استخراج تمهای مرتبط عوامل عمده انتخاب بازارهای هدف شناسایی شد. سپس با استفاده از مقایسات زوجی صورت گرفته این عوامل شناسایی شده، اولویتبندی شد. نتایج این بررسیها منجر به یافتن 11 عامل اصلی و زیر معیارهای آنها برای انتخاب بازار هدف صادراتی شده است. این تحقیق عوامل اصلی مورد استفاده توسط این شرکتها و میزان تاثیر هر عامل مورد استفاده در تصمیم و انتخاب نهایی را نشان میدهد. این عوامل که برمبنای تجربه عملی شرکتها در این حوزه، استخراج و معرفی شده است، راهنمایی را برای تمام شرکتهای علاقهمند به توسعه صادرات در صنعت غذا و دارو فراهم میآورد.

در این پژوهش یک زیست‌رآکتور غشایی تراوش تبخیری (PVMBR) با غشای سنتزی نانوکامپوزیت گزینش پذیر نسبت به اتانول برای دستیابی به اتانول با بازده بالا مورداستفاده قرار گرفت. بدین منظور، اتانول با مصرف گلوکز توسط مخمر ساکارومایسس سرویسیه تولیدشده و فرآیند تراوش تبخیری به وسیله غشای نانوکامپوزیت چگال و آب‌گریز پلی دی متیل سیلوکسان (PDMS) حاوی 0 ، 25/0، 5/0، 75/0 و 1 درصد وزنی نانوپرکن سنتزی نانولوله کربنی- گرافن اکسید (CNT-GO) انجام شد. غشاهای ساخته‌شده توسط آزمون های FTIR، XRD، FESEM و AFM مورد ارزیابی ساختاری قرار گرفتند. پیوند بین گروه ها در CNT-GO و غشاها با آزمون FTIR شناسایی و تایید شد. با توجه به این‌که بارگذاری 75/0 درصد نانوذره در ساختار PDMS، بالاترین گزینش پذیری نسبت به اتانول (5/22) را در محلول سنتزی آب و اتانول نشان داد، این غشا برای استفاده در PVMBR انتخاب شد. گزینش پذیری بالا نسبت به اتانول توسط XRD به اثبات رسید، FESEM پخش بهینه نانوذرات را در بارگذاری %75/0 نشان داد و AFM زبری بهینه سطح را در این درصد بارگذاری اثبات کرد. نتایج نشان داد که بیشترین تولید اتانول در PVMBR پس از 44 ساعت با بهره وری 5/0 گرم بر لیتر در سمت خوراک و 89/9 گرم بر لیتر در سمت تراوه به-دست آمد. در حقیقت PVMBR غلظت اتانول را تا 26 برابر افزایش داد.

چکيده
با پیشرفت فناوری، تحولاتی در دنیای کسب و کار ها آغاز شده است که نشان از دوره جدیدی در فراگیری علوم و حرفه و پیشه انسان هاست.در این دوره بیش از اینکه به رشته های تخصصی نیاز باشد به دانش های میان رشته ای نیاز است و بیش از این که به افراد متخصص نیاز باشد نیاز به افرادی است که در زمینه های گوناگون تخصص های متفاوت داشته باشند در این میان آنچه باعث ایجاد این دوره شده است و از طرفی قواعد بازی در این دوره را تعریف می کند فناوری های جدیدی است که به نظر می رسد توان تغییر پارادایم آموزش های عمومی را دارد.
این پژوهش با هدف شناسایی پیشران های کلیدی اثرگذار بر فناوری های آموزشی در پی یافتن اثرات این پیشران ها بر یکدیگر و تعیین نحوه اثرگذاری بر سیستم در راستای ایجاد و بهره برداری از پنجره فرصت ایجاد شده در این حوزه است.
در این راستا با استفاد از روش تحلیل ساختاری پس از شناسایی پیشران های اثرگذاری، روابط میان این پیشران ها توسط خبرگان تعیین گردید و نتایج تحلیل اثرات متقاطع توسط نرم افزار میک مک تحلیل گردید.
پیشران فضای آموزشی و آموزشی مجازی به عنوان پیشران های استراتژیک در این فضا شناخته شد و عوامل تقویت و شاخص های بررسی سیستم نیز در نهایت ارائه گردید.







كليد واژهها: پنجره فرصت، پیشران، فناوری آموزشی، تحلیل ساختاری

تجارت الکترونیک بزرگترین انقلاب در عرصه فروش مستقیم به مصرف کننده محسوب می شود. اینترنت، مصرف کنندگان و مشتریان را قادر می سازد تا با انجام جستجو و قابلیت های قیاس محصولات مختلف بتوانند مایحتاج خود را مستقیم از تولید کننده بیابند. این پژوهش به بررسی عوامل موفقیت تجارت الکترونیک در شرکت های دانش بنیان پرداخته است و جامعه تحقیق شامل شرکت های دانش بنیان شهر تهران بوده است.
به منظور جمع آوری اطلاعات 368 پرسشنامه بین مدیران و معاونان شرکت های دانش بنیان توزیع گشت که این حجم نمونه از طریق مراجعه به جدول مورگان مشخص شده است. پایایی و روایی پرسشنامه از طریق روش های آماری و نظرات اساتید تایید شده است و در نهایت، تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از دو نرم افزار SPSS و Lisrelو آزمون های آماری کلموگروف اسمیرنوف ، t تک نمونه ای ، فریدمن و همچنین تحلیل عاملی تاییدی بوده است. روش نمونه گیری شرکت ها به صورت تصادفی و روش نمونه گیری مدیران شرکت‌ها به صورت در دسترس بوده است.
نتایج حاصل از بررسی اطلاعات نشان دهنده این موضوع است که هر چهار عامل هزینه، رضایت مشتریان، زیرساخت های فناوری اطلاعات و همچنین دانش و آگاهی بر موفقیت تجارت الکترونیک در شرکت های دانش بنیان تاثیرگذار اند و اولویت بندی آنها از لحاظ میزان اهمیت و تاثیرگذاری به این شرح است :
1-رضایت مشتریان 2- دانش و آگاهی 3-زیرساخت فناوری اطلاعات 4- هزینه ها

واژگان کلیدی : تجارت الکترونیک ، شرکت دانش بنیان ، رضایت مشتریان ، زیرساخت فناوری اطلاعات

شرکت های دانش بنیان در کشور ما در حال افزایش هستند واین شرکت ها برای تداوم و گسترش فعالیت ها و حفظ کسب و کار خود همواره به دنبال تامین مالی هستند و فقدان سرمایه کافی و ورشکستگی در این شرکت ها به دلیل نوپا بودن آنها، یکی از مشکلات بر سر راه آنها می باشد و از این رو تامین مالی جمعی یکی از راه حلهای ایده آل برای آن هاست.که شناخت عوامل موثر بر انتخاب سرمایه گذاری جمعی میتواند دلیلی باشد بر انتخاب این روش توسط کارآفرینان نسبت به استفاده از روش های سنتی دیگر و همچنین شناسایی عوامل موثر بر انتخاب سرمایه گذاری جمعی میتواند راهنمایی باشد برای کارآفرینان که بتوانند از بین روش های موجود بهترین و مناسب ترین روش را برگزینند. لذا هدف از این پژوهش شناسایی و اولویت بندی شناسایی عوامل مؤثر بر انتخاب تأمین مالی جمعی، در شرکتهای دانش بنیان نوپایحوزه ICT می باشد. در این پژوهش، محقق جهت شناسایی و اولویت بندی عوامل از روش تحقیقات کمی استفاده کرده است. در ابتدا با استفاده از تحقیقات صورت گرفته در این زمینه عوامل را که 23 مورد می باشد، استخراج کرده است و پرسشنامه ای نیز براساس عوامل شناسایی شده طراحی شده است در ادامه با استفاده توزیع پرسشنامه‌ای طراحی شده پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ تایید شده و همچنین روایی محتوای آن نیز تایید گردید و پرسشنامه در نمایشگاه الکامپ تهران بین شرکت های دانش بنیان، فعال در حوزه فناوری اطلاعات و گروه های فاندوران توزیع شده است و 218 پرسشنامه جمع گردید و با استفاده از روش تاپسیس اولویت بندی عوامل انجام گرفته است که هفت عامل با بالاترین اولویت ها عبارتند از وضعیت اعتباری شرکت، بازده (پولی)، جذابیت ونوآوری ابزار تامین مالی، زیرساخت های فنی و شبکه (اینترنت)، وجود پلتفرم های مناسب، تبلیغات سازمان و هدف سازمان.

چکیده
انتقال فناوری برای پیشرفت کشورها الزامی است یکی از صنایعی که در کشور ما در گذشته ای نه چندان دور از رونق خوبی برخورد بوده است و امروز اوضاع مناسبی ندارد صنعت کفش می باشد. به نظر میرسد یکی از راه حل های خروج از این حالت رکود بروز رسانی خطوط تولید و تولید مطابق مد و سلیقه مشتریان می باشد از این رو انتقال فناوری در اینجا از اهمیت ویژه ای برخوردار میشود و بایستی به دنبال بهترین روش انعقاد قرارداد برای این منظور می باشیم. یکی از این قرارداد ها بیع متقابل می باشد و همچنین عوامل که در این نوع قرارداد راهگشای انتقال فناوری است را باید بیابیم. لذا هدف از این پژوهش شناسایی عوامل تاثیرگذار برانتقال فناوری در قراردادهای بیع متقابل در صنعت کفش می باشد. این پژوهش کاربردی بوده و محقق جهت شناسایی عوامل از روش تحقیق کیفی استفاده کرده است. و به منظور شناسایی عوامل موثر در صنعت کفش از روش مصاحبه استفاده شده است که این مصاحبه ها با 9 نفر از خبرگان (کسانی بوده اند که در زمینه انتقال تکنولوژی و یا در صنعت کفش مشغول به مشاوره بوده و تجربیات، تخصص زیادی در این زمینه داشته اند) صورت گرفته است و در نهایت به منظور استخراج عوامل از متن مصاحبه روش تحلیل تم مورد استفاده قرار گرفته که مجموعه 90 کد باز مصاحبه ها چهار تم اصلی و 21 تم فرعی که هرکدام مربوط به یکی از این چهار دسته اصلی می باشد استخراج شده است که این تم های اصلی و تعداد عوامل فرعی شان عبارتنداز: 1- داشتن توانایی و نیاز (سود) به این انتقال ازسوی سازمان انتقال گیرنده (با 8 عامل فرعی) 2- مطلوب بود ننوع وروش همکاری سازمان ها (با 6 عامل فرعی) 3- توانایی وخوش نام بودن سازمان انتقال دهنده (با 4 عامل فرعی) 4- ویژگیهای فناوری و قرداد (با 2 عامل فرعی).
کلمات کلیدی: انتقال فناوری، قردادهای انتقال فناوری ، قرارداد بیع متقابل، صنعت کفش

چکیده
به دلیل افزایش واردات در سالهای اخیر در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی شرکت های تامین کننده برای حفظ و بقای خود نیازمند آن هستند که محصولات و خدماتی متناسب با انتظارات و نیاز کارفرمایان خود ارائه نمایند. تحقیق حاضر با توجه به اهمیت شناخت عوامل موثر بر واردات به شناسایی و رتبه بندی این عوامل برای تامین کنندگان داخلی در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی پرداخته است و به این منظور نمونه ی آماری متشکل از 51 نفر از کارکنان شرکت خدمات بازرگانی و کالای گاز پارس انتخاب شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از روش آزمون کولموگروف اسمیرنف( K-S)برای سنجش نرمال بودن داده ها و تحلیل عاملی اکتشافی(KMO) و آزمون تی تست و فریدمن برای شناسایی و اولویت بندی عوامل استفاده و نشان داد که شش عامل به ترتیب: عدم تولید کالای مورد نظر در داخل کشور، عدم حمایت مدیران اجرایی کشور از تولید کنندگان داخلی، تعرفه ی پایین برخی از کالاهای وارداتی، نیاز کارفرما به کالای اصلی خارجی، عدم وجود مواد اولیه برای تولید کالا در داخل کشور، نوسانات نرخ ارزها نسبت به ریال در بازار کشور موثرند. نتایج می تواند شرکت های تامین کننده داخلی را در مدیریت و برنامه ریزی جهت واردات کالا، برنامه ریزی برای تولید در داخل با مشارکت سازندگان داخلی و بازاریابی محصولات تخصصی و صنعتی که در داخل کشور تولید نمی گردد به صورت هدفمند یاری نماید.
واژگان کلیدی: واردات، تامین کنندگان داخلی، نرخ ارز، تعرفه کالا، روش آزمون KMO، آزمون کولموگروف اسمیرنف.

چکیده
با توجه به روند رو به افزایش جمعیت کلانشهرها، ایجاد شهرهای هوشمند در دنیای پیشرفته امروز یک امر اجتناب‌ناپذیر است. توسعه شهر هوشمند طرحی پویا است که منابع فناوری اطلاعات سازمانها و شرکتهای وابسته به آنها را در راستای حمایت و پیشبرد اهدافشان، بسیج میکند. سازمانهای امروزی با مسائلی همچون تغییر سریع فناوریها، تغییر نیازها، عملیات و طیف گستردهای از اهداف روبرو هستند؛ بر این اساس اثربخشی آنها مستلزم تدوین استراتژیهایی است که با نگاهی وسیع، نیازهای آنها را شناسایی کرده و آنها را در مسیر درست هدایت نماید.باتوجه به تجربیات جهانی که درآن شهرداریها، محور توسعه در ایجاد شهرهای هوشمند بوده و بیشترین ارتباط را با شهروندان دارند؛ پژوهش حاضر با محوریت شهرداری تهران در نظر گرفته شده است؛ و از آنجاییکه فعالیتهای فناوری اطلاعات شهرداری تهران در حوزه هوشمندسازی شهری از طریق سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران و شرکتهای فناوری اطلاعات همکار با شهرداری انجام میشود؛ و همچنین با توجه به نیاز این شرکتها به تدوین چارچوبی استراتژیک برای افزایش بازدهیشان، کسب موفقیتشان در بازار هدف و رفع نیازهای شهروندان؛ لذا این پژوهش، با هدف تدوین استراتژیهای این شرکتها در جهت توسعه کلان شهر تهران بهعنوان شهر هوشمند به نگارش درآمده است. این استراتژیها ابزاری برای رشد متعادل شهرداری تهران و شرکتهای فناوری اطلاعات همکار با شهرداری تهران در جهت موفقیت آنها و ارائه خدمات اثربخش به ذینفعانشان که همان شهروندان هستند، ارائه شده است.
این تحقیق دارای رویکرد توصیفی– پیمایشی- کیفیبوده و از راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد، به تحلیل دادهها میپردازد. جمعآوری دادهها از طریق مصاحبه و تحلیل گفتمان؛ و تحلیل دادهها نیز بر اساس روش پژوهش و با استفاده از نرم افزار اطلس نسخه 6 صورت گرفته است.جامعه آماری شامل مدیران ارشد سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران، شرکت کنترل ترافیک تهران و شرکت فناسا (فناوری اطلاعات سپهر ایرانیان) میباشد که در زمینه هوشمندسازی شهر تهران، فعالیت دارند و از تجربیات آنها برای ارزیابی و رتبهبندی استراتژی تأثیرگذار در موفقیت شرکتهای فناوری اطلاعات در این حوزه، استفاده شده است.پژوهش حاضر، مفاهیمی مانند استراتژی عملیاتی، استراتژی تصمیمگیری، استراتژی نیروی کار، استراتژی بازاریابی، استراتژی مالی و تمرکز استراتژیک را که از جمله اصلیترین استراتژیهای توسعه شهر هوشمند میباشند را، پیشنهاد داده است؛ که در حوزه استراتژی تصمیمگیری، عامل تصمیمگیری مشورتی؛ و در حوزه استراتژی عملیاتی، عاملهای نوآوری، مدیریت عملکرد و فرایند، به عنوان استراتژیهای مناسب شناخته شدهاند.
کلمات کلیدی
شهر هوشمند، استراتژی، استراتژیهای شهر هوشمند، مدیریت استراتژیک،فناوری اطلاعات

صادرات همواره یکی از مهمترین عوامل رشد اقتصادی کشورها بوده است از همین رو کشورها بوسیله منابع و قابلیتهای خود، سعی در ایجاد مزیت رقابتی داشتهاند تا میزان صادرات به کشورهای دیگر را افزایش و در نتیجه عملکرد صادراتی خود را بهبود ببخشند. این پژوهش با هدف طراحی مدلی برای بررسی عوامل موثر بر عملکرد صادراتی در بازار صادراتی محصول خرما انجام میگیرد. تحقیق حاضر، از آنجایی که هدفش بررسی عوامل مؤثر بر «عملکرد صادراتی» است، از نظر هدف « کاربردي » و از نظر نحوه ي گردآوري اطلاعات از نوع « همبستگی » باشد. در ضمن با توجه به اینکه از «مدل معادلات ساختاري» براي آزمون فرضیه ها استفاده خواهد شد، در میان تحقیقات همبستگی از نوع «تحلیل ماتریس همبستگی یا کوواریانس» می‌باشد. از نظر قلمرو موضوعی در حوزه مدیریت استراتژیک و بازاریابی بینالملل بوده است و براي جمع آوري داده از پرسشنامه استفاده خواهد شد. تعداد 173 پرسشنامه به صورت تصادفی ساده میان تاجران و افرادی که صادرکننده خرما هستند، توزیع شد که از این میان 128 پرسشنامه برگشت که تنها 125 عدد از آن‌ها قابل تحلیل بود. نتایج نشان داد که قابلیت‌های پوسا تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد صادراتی دارد. همچنین میان مزیت رقابتی و نوآوری به عنوان متغیرهای میانجی با عملکرد صادراتی رابطه معناداری وجود دارد.

واژگان کلیدی: عملکرد صادراتی، قابلیت‌های پویا، مزیت رقابتی، نوآوری

این پژوهش با هدف شناسایی اقلام خشکبار دارای مزیت رقابتی صادراتی و ارائه راهکارهایی برای توسعه صادرات اقلام انتخاب شده انجام گردیده است. براي دستيابي به این هدف تعداد 67 نفر از صادر کنندگان و متخصصان در زمینه صادرات خشکبار به عنوان نمونه آماري انتخاب شدند. این پژوهش بر حسب هدف کاربردی بوده و از نظر دسته بندی تحقیقات بر حسب شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است.هم چنین از ابزار پرسشنامه براي جمع آوري اطلاعات استفاده شده است و جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از نزم افزار spss استفاده شده است. فرضیه های تحقیق با استفاده از آزمون دوجمله ای مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که به ترتیب محصولات دارای مزیت رقابتی عبارتند از: پسته، کشمش، زعفران، میوه خشک، خرما، انجیر خشک، بادام، زرشک و سایر موارد، که پنج قلم ابتدایی توسط این تحقیق انتخاب گردید.از نظر پاسخ دهندگان در مورد کیفیت، محصولات خرما،پسته و زعفران از میان پنج محصول انتخاب شده، کیفیتی بیش از متوسط سایر کشورها دارند. از نظر کیفیت فرآوری، هیچ کدام از محصولات دارای فراوری مناسبی نیستند. هم چنین صادرکنندگان ایرانی در زمینه برند سازی، غیر از میوه خشک در سایر موارد به خوبی عمل نکرده اند. از نظر دانش بازاریابی، صادرکنندگان ایرانی تنها در صادرات پسته، زعفران و میوه خشک دانش قابل قبولی داشته اند و در زمینه خرما و کشمش از این نظر ضعیفند. کیفیت بسته بندی محصولات ایرانی در همه محصولات به صورت کلی مناسب نیست. از طرف دیگر، صادرکنندگان ایرانی در قیمت گذاری انواع خشکبار به درستی عمل نکرده اند.

تنوع زیستی گونه‌های Fusarium همراه بذرهای روی خوشه برنج در ایران
چکیده
از مزارع برنج استان‌هاي مازندران، گیلان، گلستان، خوزستان و فارس در سال 1392، در مرحله رسیدگی دانه، 211 نمونه بذر جمع‌آوری شد. برای جداسازی جدایه‌های Fusarium، بذرها روی محیط غذایی اختصاصی فوزاریوم (PPA) کشت شدند و در انکوباتور با دمای 1 ± 25 درجه سلسیوس و نور متناوب (روشنایی و تاریکی) نگهداری شدند. تعداد 99 جدایه Fusarium بر اساس ویژگی‌های ریخت‌شناختی روی محیط‌های کشت PDA، CLA و SNA و با استفاده از منابع معتبر مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین تجزیه و تحلیل فیلوژنتیکی برای 33 و 16 جدایه منتخب، به ترتیب بر اساس توالی ناحیه ژنی TEF و توالی نوکلئوتیدي ناحیه ITS-rDNA انجام شد. نتایج نشان داد که جدایه‌های Fusarium مورد بررسی، متعلق به دو گونه مرکب Gibberella fujikuroi species complex و Fusarium incarnatum-equiseti species complex، به ترتیب با فراوانی56 و 42 درصد بودند. در این تحقیق، گونه‌های F. fujikuroi، F. semitectum، F. prolifratum، F. thapsinum، F. andyazi، F. oxysporum و F. graminearum شناسایی گردید. دو گونه اول بیشترین فراوانی را در بین نمونه‌های جمع آوری شده از مناطق مختلف کشور داشتند. بیشترین درصد نمونههای بذر آلوده به Fusariumاز نظر جغرافیایی، از استان مازندران (40%) و کمترین درصد مربوط به گیلان (3/5%) بود. همچنین بیشترین فراوانی جدایههای Fusarium، از بذر برنج از استان مازندران (63% ) و کمترین فراوانی از استان گیلان (4%) بدست آمد. در این پژوهش، 27% نمونههای بذر بررسی شده، آلوده به Fusarium بودند. در این تحقیق چهار گونه متعلق به گونه مرکب GFSCبراساس توالی ژن TEF، در کلادهای مجزا از همدیگر تفکیک شدند. بنابراین، توالی‌یابی ناحیه ژنی TEF برای تفکیک و شناسایی اعضای گونه مرکب GFSC مفید می‌باشد اما توالی ناحیه ITS نتوانست این گونه‌ها را شناسایی و از همدیگر تفکیک کند. تک جدایه F. merismoides بر اساس توالی ژن TEF شناسایی نگردید اما در درخت فیلوژنتیکی رسم شده بر اساس توالی ناحیه ITSاز جنس Fusarium تفکیک گردید و به عنوان گونه Fusicolla acetilerea از روی برنج از ایران گزارش می‌شود. فراوانی ایدیومورف‌های تیپ آمیزشی 45 جدايه از گونه F. fujikuroi با روش multiplex PCR تعیین گردید که 73% جدایه‌ها داراي ايديومورف MAT-1و 27% داراي ايديومورف MAT-2 بودند. بررسی رشد میسلیومی گونه‌های مورد بررسی روی محیط غذایی PDA در دمای 1± 25 درجه سلسیوس و در تاریکی تنوع و اختلاف معنی‌دار بین گونه‌ها، درون هر گونه و جدایه‌های پنج استان را نشان داد. بيماري‌زایی گونه‌های شناسایی شده به روش آغشتگي بذر برنج به سوسپانسیون اسپور آنها در آزمایشگاه، گلخانه، خزانه و مزرعه برنج بررسی گردید. نتایج نشان داد که بین گونه‌های Fusarium، جدایه‌های درون هر گونه و جدایه‌های پنج استان از نظر شاخص بیماری‌زایی اختلاف معنی‌داری در سطح یک درصد وجود داشت. جدایه‌های F. fujikuroi بالاترین شاخص وقوع بیماری را داشتند. همه جدایه‌های مورد بررسی، روی گیاهچه برنج بیماری‌زا بودند و فقط گونه Fusicolla acetilerea غیر بیماریزا بود. میزان شاخص بیماری در خزانه نسبت به آزمایشگاه کاهش یافت.
واژه‌های کلیدی: فلور قارچی، بذرزاد، فیلوژنی، بیمارگر

یکی از ابزارهایی که در مرحله ی تدوین استراتژی برای تحلیل موارد استراتژیک درونی و بیرونی به کار می رود تحلیل SWOT می باشد که قادر است مهمترین فاکتورهای درونی و بیرونی که می توانند آینده ی یک سازمان را تحت تاثیر قرار دهند را خلاصه کند. هدف این پژوهش شناسایی نقاط قوت, ضعف و فرصت ها و تهدید های شرکت های خدمات حرفه ای ساخت و ساز ایرانی با تکنیک SWOT و تدوین استراتژی از طریق این تکنیک و اولویت بندی استراتژی ها با استفاده از تحلیل شبکه ای ANP است. روش تحقیق از نوع توصیفی است و از لحاظ هدف یک تحقیق کاربردی است .روش گرد آوری داده ها در این تحقیق مطالعات کتابخانه ای , بانک های اطلاعاتی و اینترنت و اطلاعات منتشر شده توسط سایت موسسه ثبت اخبار مهندسی (ENR) می باشد.جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شرکت های خدمات حرفه ای ساخت و ساز ایرانی دارای رتبه در لیست موسسه ثبت اخبار مهندسی در سال 2016 و پاسخگویان از مدیران عامل و مدیران ارشد شرکت های خدمات حرفه ای ساخت و ساز ایرانی بودند. نمونه مورد استفاده در این تحقیق شامل 2 شرکت و پاسخگویان 28 نفر می باشند و نهایتا 28 پرسشنامه جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
در این پژوهش ابتدا عوامل و فاکتور های SWOT از طریق بررسی 70 شرکت از کشور های منطقه و جهان که در لیست های منتشر شده موسسه ثبت اخبار مهندسی دارای رتبه بودند ، جمع آوری شد و سپس این فاکتور ها با استفاده پرسشنامه مرحله اول توسط مدیران ارشد ومدیران میانی و مدیران پروژه ها برای شرکت های خدمات حرفه ای ساخت و ساز ایرانی شناسایی شد. برای تجزیه و تحلیل کمی عوامل SWOT و در نظر گرفتن وابستگی های ممکن میان عوامل از روش فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) ، استفاده شده است. وابستگی ممکن میان عوامل SWOT ، وزن های عوامل استراتژیک ، وزن های عوامل فرعی و اولویت های استراتژی های جایگزین را تحت تاثیر قرار می دهند. هم چنین جهت تعیین وزن های عوامل SWOT براساس روش ANP 2 پرسشنامه ای به صورت مقایسات زوجی با مقیاس 9 تایی طراحی و توسط 5 نفر از مدیران ارشد شرکت های خدمات حرفه ای ساخت و ساز تکمیل شد و در نهایت استراتژی های SO با بیشترین اوزان نهایی برای شرکت های خدمات حرفه ای ساخت و ساز ایرانی انتخاب شدند.
واژه های کلیدی :
برنامه ریزی استراتژیک , خدمات حرفه ای ساخت و ساز , تحلیلSWOT , ماتریس مقایسات زوجی و ANP.

توسعه صادرات غیرنفتی یکی از برنامه‌های مهم توسعه اقتصاد تلقی می‌شود ، ازاین‌رو پرداختن به متغیرهای تأثیرگذار در صادرات از اهمیت زیادی در تصمیم‌گیری مدیران و تعیین استراتژی بلندمدت برای پیشبرد اهداف صادراتی برخوردار است .تحقیق حاضر به بررسی تأثیر متغیرهای انطباق آمیخته بازاریابی و بازار گرایی صادرات بر عملکرد صادراتی در شهر تهران پرداخته است .مطالعه مدنظر 3 هدف اصلی را دنبال می‌کند ، اول با در نظر گرفتن عامل بازار گرایی صادرات ، شکاف موجود در تأثیر عوامل محیط خارجی و فواصل روانی بر رفتار استراتژی شرکت‌های صادرکننده پر کند ؛ دوم اینکه استراتژی انطباق آمیخته بازاریابی و بازار گرایی چه تأثیری بر عملکرد صادراتی می‌گذارند و سوم ، به بررسی نقش بازار گرایی در صادرات به دلیل وجود نتایج ضدونقیض مطالعات گذشته بپردازد. برای آزمایش کردن فرضیات تحقیق از نمونه با تعداد 311 شرکت صادراتی استفاده‌شده و سپس به کمک نرم‌افزار PLS و روش معادلات ساختاری واریانس محور ، داده‌های گردآوری‌شده را تجزیه‌وتحلیل کرده‌ایم.نتایج تحقیق نشان می‌دهد شرکت‌های صادراتی در محیط‌های آشفته و بازارهای رقابتی نزدیک ازنظر روانی برنامه آمیخته بازاریابی خود را با نیازهای مربوط به بازارهای خارجی بهتر انطباق می‌دهند، هم‌چنین نتایج حاکی از تأثیر مثبت بازار گرایی صادرات و منفی انطباق آمیخته برنامه بازاریابی بر عملکرد صادراتی شرکت‌ها می‌باشد. ضمن اینکه بازار گرایی رابطه بین دو متغیر انطباق آمیخته بازاریابی و عملکرد صادراتی را تعدیل کرده و نقشی حمایت گرایانه در تصمیم‌گیری‌های استراتژیک شرکت‌های صادراتی ایفا می‌کند.


واژگان کلیدی :
محیط خارجی، بازار گرایی صادرات، عملکرد صادرات، انطباق آمیخته بازاریابی، فاصله روانی

امروزه انرژی نقش ویژ‌ه‌ای در فرآیند تولید جهت رشد و توسعه اقتصادی ایفا میکند اما ازآنجا که منابع انرژی محدود میباشند، باید به صورت کارایی مورد استفاده قرار گیرند. یکی از مناسبترین شاخص‌ها ‌جهت بهینهسازی مصرف، شاخص شدت انرژی است که خود تحتتاثیر عوامل گوناگونی است. از عوامل موثر بر شدت انرژی میتوان به قیمت انرژی، درآمد سرانه و نرخ سرمایه‌گذاری اشاره نمود. یکی از عوامل اثرگذار بر شدت انرژی رشد شهرنشینی است که خود معلول مهاجرت از مناطق روستایی به مناطق شهری به دلیل شکاف درآمدی موجود است. در این تحقیق شدت انرژی ایران طی سال‌های 1392-1379 با استفاده از شاخص ایدهآل فیشر به دو اثر شدتی و ساختاری تجزیه شده و سپس عوامل موثر بر شدت انرژی در استان‌های ایران با استفاده از روش اقتصادسنجی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که اثر شدتی سهم غالب را در تغییرات شدت انرژی طی سال‌های مذکور ایفا میکند، نرخ شهرنشینی بر شدت انرژی اثر منفی دارد و متغیر‌های قیمت، رشد جمعیت، درآمد سرانه، نرخ سرمایه‌گذاری و وضعیت آب وهوا نیز شدت انرژی را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

سیستم های تبدیل انرژی از اجزاء مختلفی تشکیل شده‌اند که در طول عمر عملیاتی دچار فرسایش می‌شوند. با گذر زمان، به دلیل فرسایش اجزاء، عملکرد سیستم افت می یابد. افت عملکرد سیستم باعث افزایش مصرف سوخت و کاهش توان تولیدی در طول عمر عملیاتی سیستم خواهد شد. یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر نرخ فرسایش اجزاء، شرایط عملکردی سیستم می باشد. شرایط عملیاتی بهینه، نرخ فرسایش را کاهش داده و در نتیجه انرژی تولیدی سیستم و درآمد ناشی از فروش انرژی را افزایش می دهد. همچنین کاهش نرخ فرسایش، باعث کاهش هزینه سوخت و تعمیر و نگهداری در طول عمر عملیاتی سیستم خواهد شد.
در این مطالعه، چارچوب بهینه‌سازی شرایط عملیاتی و بازه ی تعمیر و نگهداری سیستم های تبدیل انرژی با در نظر گرفتن فرسایش اجزاء در شرایط پویا و با در نظر گرفتن تغییرات ساعتی شرایط محیطی، هزینه سوخت و قیمت برق توسعه داده شده است. در این مدل، افت عملکرد سیستم بر اثر گذشت زمان در شرایط عملکردی مختلف قابل‌تعیین خواهد بود. همچنین با استفاده از بهینه‌سازی پویا، نحوه نیل به شرایط عملکردی بهینه مشخص می شود. چارچوب توسعه داده شده برای بسیاری از مسائل بهینه‌سازی شرایط عملیاتی سیستم های تبدیل انرژی با کاربری های گوناگون قابل‌استفاده می باشد. در این چارچوب، مقدار فرسایش اجزاء، افت عملکرد، شرایط آب و هوایی، هزینه سوخت و قیمت برق از عوامل مؤثر بر شرایط عملیاتی بهینه سیستم می باشند. با مطالعه ی دو سیستم پیل سوختی اکسید جامد و توربین گاز، اهمیت و کارایی چارچوب توسعه داده شده مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که بهره گیری از مدل توسعه داده شده باعث بهبود استراتژی بهینه سازی از قبیل بیشینه شدن سود سیستم، کاهش هزینه واحد انرژی تولیدی و افزایش انرژی تولیدی سیستم می شود. با استفاده از مدل بهینه‌سازی بر پایه فرسایش، سیستم پیل سوختی اکسید جامد، در طول عمر عملیاتی 120.000 ساعت دارای 10.45% سود بیشتر در مقایسه با دیگر شرایط عملیاتی بهینه (بدون در نظر گرفتن فرسایش اجزاء) خواهد بود. به علاوه، با توجه به نتایج به‌دست‌آمده در سیستم توربین گاز، عملکرد سیستم در شرایط بهینه به‌دست‌آمده، منجر به 4 درصد افزایش سود سالانه در مقایسه با عملکرد در حالت پایه خواهد شد. شایان ذکر است که چارچوب توسعه داده شده بر سایر سیستم های تبدیل انرژی با مدل‌های فرسایش مختلف، قابل‌اعمال می باشد. این چارچوب با در نظر گرفتن پیشینه ی عملکردی سیستم و همچنین شرایط محیطی و اقتصادی حاکم بر مسئله، شرایط عملیاتی بهینه در طول عمر عملیاتی سیستم را تعیین خواهد کرد.

هدف از انجام این پژوهش توسعه یک ابزار تحلیلی و تصمیمگیری میباشد که رفتار متقابل میان تقاضای انرژی و تولید محصول را بررسی کند. گلخانهداران با استفاده از ابزار تحلیلی میتوانند طراحی گلخانهها را با توجه به پارامترهای بهرهبرداری بهصورت بهینه انجام دهند. همچنین، ابزار تصمیمگیرنده به برنامهریزان و سیاستگذاران کمک میکند تا توسعه کشت گلخانهای و ارائه راهحلهای بهبود عملکرد گلخانه را با توجه به اهداف اقتصادی یا زیستمحیطی خود برنامهریزی کنند.
به منظور توسعه این ابزارتحلیلی و تصمیمگیری، مدلهای ارائه شده در مورد گلخانهها بررسی شده اند و الگوریتمهای مختلف با یکدیگر ترکیب شدهاند تا مدل یکپارچه تقاضای انرژی گلخانه-رشد گیاه و تولید محصول توسعه داده شود.
تحلیل اقتصادی گلخانه نشان میدهد که بهینهسازی گلخانه بر اساس مدل یکپارچه انرژی-رشد محصول میتواند هزینه تولید محصول را تا 49 درصد کاهش دهد. علاوه بر این، قیمت حاملهای انرژی بر انتخاب فناوری و سایر متغیرهای تصمیمگیری تاثیرگذار میباشد.
همچنین، به منظور بررسی عملکرد زیستمحیطی گلخانه، مدل یکپارچه انرژی-رشد گیاه با مدل تحلیل چرخه عمر ترکیب شده است تا اثرات تغییر اقلیم ناشی از تولید 1 کیلوگرم گوجهفرنگی گلخانهای محاسبه شود. در نهایت، منحنی پارتو حاصل از بهینهسازی دو هدفه نشان میدهد که نقاط بهینه دو تابع هدف مذکور، اختلاف بسیاری با یکدیگر دارند. برای مثال، در نقطه کمینه اثرات تغییر اقلیم (kgCO2-eq/kg 9/0)، هزینه تولید 1 کیلوگرم محصول 5/1 دلار میباشد. در حالیکه در نقطه کمینه هزینه تولید محصول ($/kg 26/0)، مقدار اثرات تغییر اقلیم kgCO2-eq/kg2/3 میباشد. این موضوع نشان میدهد که عملکرد اقتصادی و زیستمحیطی گلخانه در یک راستا نمیباشند و متناسب با ترجیحات منطقهای و کشوری و محدویتهای زیستمحیطی، وزن آنها در تابع هدف میبایست مشخص شود.
کلید واژه
تقاضای انرژی گلخانه، رشد گیاه، بهینهسازی فنی-اقتصادی، اثرات زیستمحیطی، بهینهسازی چندهدفه

شرایط بهره برداری از باتری در سیستم های انرژی تجدیدپذیر، بر روی رفتار الکتروشیمیایی آن تاثیر گذار بوده و روند تخریب آنرا تغییر می دهد. پژوهش های اخیر عمدتا طول عمر باتری ها را از طریق روش های مرسوم نظیر شمارش تعداد سیکل های معادل کارکرد باتری یا بر اساس مدل های تجربی ساده محاسبه می کنند که می تواند منجر به ایجاد خطا در تخمین طول عمر باتری شود. در این پژوهش یک مدل کاهش یافته ترموالکتروشیمیایی و طول عمر باتری برای کاربرد سیستم های انرژی تجدیدپذیر توسعه داده می شود و تحلیل تخریب باتری براساس این مدل صورت می گیرد. مدل میکروسکوپی توسعه داده شده، اثر شرایط عملیاتی باتری نظیر وضعیت شارژ، جریان و دما را بر نرخ رشد لایه SEI در فصل مشترک الکترود منفی سلول و الکترولیت و میزان مصرف محتوای لیتیوم موجود در سلول مورد بررسی قرار می دهد. هدف اصلی این مدل، تحلیل بلند مدت تخریب الکتروشیمیایی باتری و اثر آن بر طراحی بهینه سیستم می باشد. ارزیابی قابلیت های مدل و کاربرد آن در چارچوب بهینه سازی سیستم های انرژی تجدیدپذیر با تمرکز بر مطالعه موردی سیستم مستقل از شبکه فتوولتائیک- باتری لیتیومی صورت می گیرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در صورت استفاده از این مدل، برآورد طول عمر باتری های مورد استفاده، 37% کمتر از زمانی است که از روش های متداول (روش های عملکردی) برای تخمین طول عمر باتری استفاده شود. در ادامه، نتایج بهینه سازی برای حالتی که مدل میکروسکوپی باتری در چارچوب بهینه سازی سیستم تلفیق گردد با حالت پایه که از مدل میکروسکوپی به منظور تحلیل تخریب باتری استفاده نمی شود، ارائه شده است. نتایج نشان می دهد که با مد نظر قرار دادن مدل میکروسکوپی در چارچوب بهینه سازی سیستم، طول عمر باتری 50% افزایش می یابد که این میزان بهبود در طول عمر باتری، هزینه انرژی سیستم را 10% کاهش می دهد. در پایان اثر تغییرات شرایط جوی و روند کاهش هزینه باتری بر نتایج بهینه سازی، با استفاده از چارچوب توسعه داده شده مورد بررسی قرار گرفته است.
کلمات کلیدی: مدلسازی الکتروشیمیایی، برآورد طول عمر باتری، باتری های لیتیومی، سیستم های انرژی تجدیدپذیر.

چکیده
در این پروژه روش شناسی جامع برای ارائه چارچوب بهینه سازی و مدیریت طول عمر سیستم های انرژی تجدیدپذیر ترکیبی توسعه داده شده است. هدف از توسعه این روش شناسی، کمینه سازی هزینه طول عمر و بهبود قابلیت اطمینان سیستم بر مبنای ارتباط و برهمکنش میان سطوح مختلف بهینه سازی در مراحل زمانی متفاوت از طول عمر سیستم می-باشد. این روششناسی به صورت کلی از ارتباط و برهمکنش سه سطح بهینه سازی تشکیل شده است: 1) برنامه ریزی: شامل مدلهای طراحی و بهینه سازی بلندمدت که در زمان قبل از بهره برداری اجرا میشود، 2) بهره برداری لحظهای: با استفاده از روش بهینه سازی بر اساس افقهای پیش رونده و از زمان شروع بهره برداری تا پایان طول عمر سیستم در هر بازه زمانی اجرا میشود و 3) بازنگری و تصحیح طراحی سیستم ذخیره ساز بر اساس عملکرد واقعی سیستم تجدیدپذیر. در مدل بهینه سازی بلند مدت، الگوی بهره برداری از سیستم با استفاده از مدلهای گذر عمر تعیین میشود. سپس محدودیتهای عملکردی به همراه ظرفیت بهینه سیستم برای ارائه الگوی بهره برداری لحظهای با هدف دستیابی به اهداف بلند مدت، مورد استفاده قرار میگیرند. در بهینه سازی لحظهای از اطلاعات اندازهگیری شده سیستم انرژیهای تجدیدپذیر دانشکده مهندسی انرژی استفاده شد. در ادامه مدل تصحیح ظرفیت سیستم های ذخیرهساز توسعه داده شده است تا با استفاده از اطلاعات واقعی بهرهبرداری لحظه ای، ظرفیت سیستمهای ذخیرهساز با هدف دستیابی به قابلیت دیسپاچینگ، تصحیح شود. نتایج به دست آمده از پروژه، توانایی و قابلیت چارچوب توسعه داده شده را در زمینه تبیین ارتباط مؤثر میان سطوح بهینه سازی متفاوت در طول عمر سیستم انرژی به منظور بهبود عملکرد فنی و اقتصادی آن، ثابت میکند.

کلمات کلیدی: بهینه سازی و مدیریت طول عمر، بهینه سازی طراحی، بهینه سازی بلند مدت، بهینه سازی لحظه-ای بر اساس افقها-ی پیش رونده، مدل گذر عمر، قابلیت دیسپاچینگ، سیستم انرژی تجدیدپذیر ترکیبی

امروزه می‌توان گفت که بازار بکر و دست نخورده به ندرت یافت می‌شود و مشتریانی که سود بیشتری را ایجاد میکنند همیشه در معرض جذب شدن به سوی سایر رقبا هستند. البته باید توجه داشت که یک سازمان، تنها با مشتریان در ارتباط نیست. کلیه سازمانها و افرادی را که یک سازمان تجاری با آنها در تعامل است، عبارتند از شرکای تامین کننده، شرکای خریدار، شرکای داخلی(درون سازمانی) و شرکای خارجی(برون سازمانی). از اینرو الزامیست که راه حلی برای برقراری و حفظ ارتباطات پویا و سودمند با شرکای سازمانی برقرار شود. پژوهش حاضر نیز سعی دارد تا با استفاده از مفهومی به نام بازاریابی رابطه مند، چارچوبی نظام مند و کارا برای این موضوع پدید آورد. این پژوهش، نخست به بررسی عمیق ادبیات بازاریابی رابطه مند پرداخته و سپس به تبیین تعامل این مفهوم با شرکای سازمانی می‌پردازد و سپس با استخراج یک چارچوب مفهومی براي پژوهش در قالب یک تحقیق میدانی به بررسی ارتباط اجزاي مدل ارائه شده با شرکای مذکور در محیط تجاری واقعی و در بین سازمانهاي تجاری در حوضه صنایع غذایی می‌پردازد. مدل پژوهش حاضر، یک مدل ترکیبی و جامع میباشد که بر اساس بازارها(شرکا) چهارگانه و ابعاد بازاریابی رابطه‌مند، چارچوبی برای بررسی چندجانبه شرکا و محیط سازمانی پدید می‌آورد. این مدل با توسعه ابعاد بازاریابی رابطه‌مند برای هر یک از شرکا، به بررسی نقش هرکدام از ابعاد مذکور بر توانمندی صادراتی شرکت‌ها می‌پردازد. پس از بررسی مطالعات و تحقیقات انجام شده در این زمینه، مدلهای مختلف شناسایی و مورد بررسی قرار گرفتند. سپس با ترکیب دو مدل منتخب، مدلی جدید ارائه شد و با انجام مصاحبه با افراد ذی‌صلاح و استفاده از منابع معتبر، اعتبار آن تایید گردید. سپس با انتخاب سازمان‌های صادراتی برتر و تهیه پرسشنامه، اطلاعات لازم جمع آوری گردید و مورد تحلیل قرار گرفت. در تحقیق حاضر، از معادلات ساختاری و نرم افزارpls استفاده شده و روش نمونه گیری، غیر احتمالی قضاوتی است. در این پژوهش، ابتدا یک مدل اندازه‌گیری برای روایی سازه ارائه و همچنین روایی واگرا نیز مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه با استفاده از رویکرد حداقل مجذورات جزیی روابط متغیرهای تحقیق و مدل اصلی تحقیق بررسی شد. سپس، معیار GOF یا برازش کلی مدل که مربوط به بخش کلی مدل های معادلات ساختاری است، مورد بررسی قرار گرفت. سپس آزمون فرضیه‌ها، نشان از وجود رابطه مثبت و معنی دار بین تک تک فرضیه ها و توسعه توانمندی های صادراتی شرکتهای تجاری داشت.
کلمات کلیدی :
بازاریابی رابطه‌مند، توانمندی صادراتی، عرض ارتباطات، کیفیت ارتباطات، ساختار ارتباطات، شرکای تامین کننده، شرکای خریدار، شرکای داخلی، شرکای جانبی

موفقیت روزافزون در هر فعالیت اقتصادی ارتباط مستقیمی با نحوه تعامل مؤثر مؤسسات با مشتریان خود داشته و ارائه خدمت به مشتریان شاید مهم‌ترین عنصری باشد که رضایت وی را به دنبال خواهد داشت. تجزیه‌وتحلیل اهمیت-عملکرد یک رویکرد ارزشمند و محبوب برای اولویت و بهبود کیفیت خدمات و از مؤثرترين و پركاربردترين ابزارها در زمینه سنجش رضایت مشتری است که اقدامات مدیریت را اولویت‌بندی کرده و تخصیص بهینه منابع محدود را جهت بهبود و تداوم رضایت مشتری پیشنهاد می‌کند.
لذا هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی کیفیت خدمات ترانزیتی منطقه آزاد تجاری- صنعتی اروند از دو جنبه اهمیت و رضایت از عملکرد است. مطالعه حاضر یک پژوهش کاربردی است که در آن داده‌های موردنیاز از طریق پرسشنامه جمع‌آوری می‌گردد. در این راستا، تعداد 126 نفر از بازرگانان، ترخیص‌کاران و شرکت‌های حمل‌ونقل به‌عنوان نمونه، در این تحقیق شرکت نمودند. در تحقیق حاضر برای تحلیل داده‌ها از روش‌های آماری شامل تکنیک‌های آنتروپی شانون، آزمون T تک نمونه و I-PA استفاده به عمل آمد. درنتیجه این پژوهش 25 مؤلفه کیفیت خدمات ترانزیتی شناسایی شد و بر اساس این مؤلفه‌ها و ماتریس اهمیت-عملکرد، الگویی عملیاتی برای آسیب‌شناسی رضایتمندی مشتریان از کیفیت خدمات ترانزیتی منطقه ارائه گردید. نتایج نشان‌دهنده این است که متغیرهای، کارآمدی شبکه حمل‌ونقل، بهره‌گیری از خطوط راه‌آهن مدرن و خطوط هوایی منظم و کاهش بروكراسي اداري به دلیل دارا بودن اهمیت بالا و عملکرد کم از سوی سازمان منطقه آزاد اروند نیاز به توجه فوری دارند و باید جهت رضایت مشتری بهبود یابند؛ زیرا ازجمله متغیرهای کلیدی شناسایی‌شده‌ی مؤثر بر کیفیت خدمات ترانزیتی در منطقه آزاد تجاری-صنعتی اروند می‌باشند.

سهم بالای درآمدهای نفتی در تولید ناخالص داخلی، نشان دهنده وابستگی اقتصاد ایران به نفت میباشد. افزایش این درآمدها منجر به کاهش نرخ ارز حقیقی و افزایش تورم داخلی میشود. لذا هزینههای تولید افزایش و قدرت رقابتی تولیدکننده داخلی در بازارهای بینالمللی کاهش مییابد. در واکنش به این شرایط، شناخت ارجحیت کالاهای داخلی به عنوان یک ویژگی اقتصاد ایران و اتخاذ سیاست پولی مناسب، میتواند از هر دو منظر تثبیت اقتصادی و بهبود رفاه اجتماعی نتایج مطلوبی را به بار آورد.
اين رساله بر آن است تا با بکارگيري يک الگوي تعادل عمومي پوياي تصادفي، علاوه بر تعيين قاعده بهينه سياست پولي در هنگام بروز شوک‌هاي برونزا، آثار وجودي ارجحيت در کالاهاي داخلي و تغيير ميزان اين ارجحيت در رفتار متغيرهاي اقتصاد کلان را بررسی نماید. پس از معرفي ارجحيت در کالاهاي داخلي در قالب يک پارامتر، الگو توسط نرم افزار داينار در محيط متلب حل شده و تمامي پارامترها با استفاده از رويکرد مقداردهی و بيزي محاسبه گرديده‌اند. همچنين بررسي توابع واکنش آني متغيرهاي درونزاي الگو در هنگام ورود شوکهاي برون‌زا در دو حالت متفاوت از ارجحيت کالاهاي داخلي انجام شده است. با معرفي تابع زيان رفاهي وودفورد و تصريح قواعد سياست-گذاري متفاوت، سياستي به عنوان سياست بهينه انتخاب مي‌شود که از کمترين زيان رفاهي (در هنگام ورود شوک‌هاي برون‌زا به الگو) برخوردار باشد. بررسي نتايج الگو حاکي از آن است که وجود ارجحيت کالاهاي داخلي، موجب مي‌شود تا در هنگام بروز شوک‌هاي برون‌زا؛ با افزايش نوسانات نرخ ارز، از ميزان نوسانات تورم، مصرف و در برخي موارد، توليد کاسته شود. همچنين نتايج نشان مي‌دهند که کمترين زيان رفاهي در هنگام بروز شوک‌هاي برون‌زا، متعلق به قاعده سياستي تورم داخلي اکيد مي‌باشد.

کلمات کليدي: ارجحیت کالاهای داخلی، تعادل عمومي پوياي تصادفي، رويکرد بيزي, سياستپولي بهينه.