چکیده
حقوق ثبت املاک به دنبال برقراری امنیت و نظم حقوقی در اموال غیرمنقول، قواعد حقوقی خود را بر جامعه تحمیل می نماید؛ چراکه فی الواقع این اموال آن چنان اهمیت اقتصادی دارند که مبنای بسیاری از حقوق دیگر را تشکیل می دهند و از این جهت، انتظام بخشی و برقراری ثبات در معاملات اموال غیرمنقول می تواند استحکام بخش یکی از مهم ترین پایه های نظام حقوقی هر کشوری باشد.
یکی از فناوری های نوظهور عصر حاضر، «فناوری بلاکچین یا زنجیره بلوکی» می باشد. این فناوری به معنای سیستمی جهت ثبت و ضبط داده ها می باشد که به علت عدم تمرکز داده ها و توزیع شدن آن ها، تمام افراد حاضر در شبکه به تمام اطلاعات و داده های ثبت شده در سیستم دسترسی داشته و همین امر، سبب عدم تقلب در اطلاعات سیستم شده است. چراکه اطلاعات به صورت رمزنگاری شده با استفاده از نوعی الگوریتم هشینگ در بلوک های سیستم ذخیره و برحسب زمان به صورت زنجیره وار به یکدیگر می پیوندند. کشورهای مختلفی از جمله سوئد، اکراین، امریکا، انگلیس، گرجستان، ترکیه، روسیه و... از این فناوری در ابعاد مختلف استفاده نموده اند.
یکی از زمینه های استفاده از فناوری بلاکچین، حوزه «ثبت املاک و مستغلات» می باشد؛ بدین ترتیب که نه تنها بلاکچین در این حوزه به عنوان سیستمی جهت ثبت و ضبط داده ها به شمار می رود بلکه اخیراً قابلیت جدید این سیستم توسط محققان کشورهای مختلف مبنی بر استفاده از «کاداستر بلاکچین» جهت شناسایی املاک و مستغلات و محدوده جغرافیایی آن ها و سپس ثبت اولیه آنها در سیستم جهت صدور سند مالکیت به نام صاحب ملک ، شناخته شده است که به نظر می رسد این امر فراتر از ثبت الکترونیک می باشد و از طرفی عدم تمرکز داده ها سبب عدم نابودی پایگاه داده یا هک شدن آن می شود همچنین توزیع پذیری اطلاعات و رمزنگاری آنها مشکل تقلب و کلاهبرداری در معاملات املاک و مستغلات را مرتفع می سازد. درنهایت با بررسی های به عمل آمده بر اساس رویکردی تطبیقی-تحلیلی و با استفاده از روش کتابخانه ای بدین نتیجه می توان دست یافت که فناوری بلاکچین اثرات حقوقی متعددی بر مبانی و کارکردهای نظام ثبت املاک به دنبال دارد که از آن جمله می توان به افزایش شفافیت معاملات املاک همراه با رعایت تشریفات و شکل گرایی ثبتی، بهبود کارکرد اطلاع رسانی و حمایتی نظام ثبت املاک و نیز تغییر ماهیت حقوقی نظام ثبت املاک از یک سیستم عمومی به یک سیستم عمومی- خصوصی اشاره نمود.
واژگان کلیدی: بلاکچین، نظام ثبت املاک، رمزنگاری، کاداستر، اطلاعات، قراردادهای هوشمند املاک

انرژی به عنوان یکی از عوامل مهم در رشد و توسعه اقتصادی کشورها نقش آفرینی می‌کند، در این میان برخی از انواع انرژی نظیر انرژی‌های فسیلی سبب آلودگی‌های خطرناکی نیز می‌شود. لذا از یک طرف انرژی به منزله عامل محرك رشد اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی بشر تلقی و از سوی دیگر، می‌تواند موجب تولید آلاینده‌های زیست محیطی و افزایش ردپای اکولوژیکی می‌شود. هدف از این مطالعه بررسی اثرات درجه باز بودن تجاری، رشد اقتصادی، مصرف انرژی تجدید پذیر و تجدید ناپذیر روی شاخص ردپای اکولوژیکی درکشورهای منتخب عضو اوپک (ایران، عراق، الجزایر، ونزوئلا، آنگولا، آکوادور، نیجریه، امارات متحده عربی) در دوره زمانی 2010-2018 بوده است. در این مطالعه فرضیه‌های تحقیق با استفاده از روش حداقل مربعات تعمیم یافته آزمون شده‌اند. نتایج حاصل از تخمین نشان داد متغیرهای انرژی تجدید ناپذیر، تولید ناخالص داخلی، درجه باز بودن تجاری مطابق با مبانی نظری اثر مثبت و معناداری بر شاخص ردپای اکولوژیکی در کشورهای مورد مطالعه دارد. انرژی تجدید پذیر اثر منفی بر شاخص ردپای اکولوژیکی می‌گذارد اگر چه به لحاظ آماری معنادار نمی‌باشد. به عبارتی مصرف انرژی تجدید پذیر تأثیر معناداری بر کاهش ردپای اکولوژیکی در کشورهای مورد مطالعه در طول سال‌های 2010-2018 نداشته است. این امر می تواند به این دلیل باشد که انرژی های تجدیدپذیر نسبتا سهم کمی از کل انرژی های مصرفی کشورهای عضو اوپک را در طول دوره مورد مطالعه را دارا بوده است.

کلیدواژهها: انرژی‌تجدیدپذیر، انرژی تجدیدناپذیر، رشد اقتصادی، درجه ‌بازبودن ‌تجاری، ردپای اکولوژیکی،GLS .

چکیده
امروزه اهمیّت نوآوری در توسعه و رشد اقتصادی کشورها برکسی پوشیده نیست. با ارزیابی قابلیتهای فنّاورانه رویکردهای متفاوتی به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم نقش مهم «نوآوری» در توانمندی و برتری اقتصادی کشورها را مد نظر قرارداده‌اند. یکی از چارچوبهای متداول و مورد توجه سالهای اخیر در این خصوص شاخص جهانی نوآوری (GII) است. این شاخص متشکل از 5 مؤلفه «نهادها»، «سرمایه انسانی و پژوهش»، «زیرساختها»، «پیچیدگی بازار» و «پیچیدگی کسب‌وکار» بعنوان مؤلفههای ورودی و 2 مؤلفه «خروجیهای دانشی و فنّاورانه» و «خروجیهای خلاق» بعنوان مؤلفههای خروجی نوآوری است. هدف اصلی این پژوهش تعیین اهمیّت هر یک از مؤلفههای ورودی نوآوری از جمله قابلیتهای فنّاورانه، بر خروجیهای نوآورانه است تا بسته به سطح درآمدی کشورها، مؤثرترین مؤلفهها بر نوآوری و همپایی فنّاورانه مشخص گردد. این پایان‌نامه با استخراج ۱۲ فرضیه از نظریات مبنایی موجود در تئوری همپایی و پژوهش‌های موجود در این حوزه، به بررسی تأثیرگذاری این مؤلفهها بر یکدیگر در میان 70 کشور (در بازه ۲۰۱۳ الی ۲۰۱۹ میلادی) پرداخته است. روش تحلیل دادهها، مدل‌سازی معادلات ساختاری با تکنیک حداقل مربعات جزئی (SEM-PLS) است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد یکی از مؤلفه‌های مؤثر بر همپایی فنّاورانه در کشورهای درآمد-متوسط‌به‌بالا «سرمایه انسانی و پژوهش» است. هزینههای دولت در اعطای تسهیلات به دانشآموزان و معلمان، تأمین اعتبارات پژوهشی، حمایت از پژوهشگران و تقویت دانشگاهها نه صرفاً هزینه بلکه به مثابه سرمایهگذاری پرثمر باید تلقی شود. البته وجود اتصالات و ارتباط میان صنعت و دانشگاه و همچنین میزان رغبت بخش خصوصی به استفاده از کارکنان دانشی نیز بعنوان متغیر میانجی مهمی برای تأثیر هزینههای آموزشی و پژوهشی بر خروجی‌های نوآورانه عمل می‌کند. همچنین تأثیر مؤلفهی «پیچیدگی کسب‌وکار» بر جایگاه کشور در خروجی‌های نوآوری، در کشورهای درآمد-بالا بسیار بزرگ‌تر از کشورهای درآمد-متوسط‌به‌بالا است. دیگر یافته پژوهش حاکی از تأثیر کم نهادسازی بر خروجی‌های نوآورانه و درعین حال تأثیر زیاد آن بر شکل‌گیری بازار است. درواقع نهادسازی بیش از آنکه مؤثر بر سطح نوآوری باشد، می‌تواند امنیت اقتصادی و قضائی را برای فعالان بازار فراهم‌کند.

کلیدواژگان: همپایی فنّاورانه، مدل‌سازی معادلات ساختاری، قابلیت فنّاورانه، شاخص جهانی نوآوری.

چکیده
با ظهور فناوری بلاکچین و انقلاب در شیوه ثبت و انتقال دادهها، تأمین مالی کسبوکارهای نوپا از طریق عرضه اولیه سکه بر بستر یک دفتر کل توزیعشده و غیر متمرکز با جذب سرمایه از میلیونها کاربر در سرتاسر دنیا امکانپذیر شده است، هرچند به دلیل نوظهور بودن این پدیده، هنوز ابعاد حقوقی عرضه اولیه سکه برای کاربران و نهادهای قانونگذاری و نظارتی مشخص نیست و علیرغم این عدم قطعیت حقوقی، روزبهروز به آمار سرمایهگذاری در عرضههای اولیه سکه در سرتاسر دنیا اضافه میشود. هدف از این تحقیق که به روش توصیفی – تحلیلی و کاربردی نگارش شده است، تبیین مفهوم عرضه اولیه سکه، امکانسنجی تأمین مالی کسبوکارهای نوپا در ایران از این طریق و جایگاه این پدیده در قوانین موضوعه و موجود ایران است. بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، کسبوکارهای نوپا از طریق صدور توکنهایی در قالب توکن خدمت، توکن بهادار و توکن رمز ارز با پشتوانه داراییهای شرکت و فروش آنها از طریق پلتفرم بلاکچین به عموم مردم امکان جذب سرمایههای هنگفت را در مدت زمان کمی دارند. در این راستا بانک مرکزی و سازمان بورس و اوراق بهادار باید به ترتیب توکن رمزارز و توکن بهادار را به رسمیت بشناسند.
از پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که عرضه اولیه سکه در نظام حقوقی کنونی ایران قابلیت اجرا دارد و جهت مشروعیت یافتن به عنوان شیوهی نوین تأمین مالی کسبوکارها، خصوصا کسبوکارهای نوپا مبتنی بر فناوری بلاکچین، نیازمند شناسایی توسط نهادهای قانونگذار و نظارتی است. همچنین در قوانین عمومی موضوعه نظام حقوقی ایران نص صرحی در رد روش عرضه اولیه سکه جهت تأمین مالی کسبوکارها از یک سو، و سرمایهگذاری اشخاص علاقهمند به کسبوکارهای بلاکچین محور وجود ندارد، اگرچه قوانین خاصی که در زمینه رمزارزها و عرضه اولیه سکه وضع شدهاند نیز در تبیین موضع نظام حقوقی ایران راهگشا نیستند.

کلیدواژه‌ها: عرضه اولیه سکه، تأمین مالی، کسبوکارهای نوپا، بلاکچین، توکن، رمزارز.

با توسعه شهرنشینی، صنعتی شدن، رشد انفجاری جمعیت و تخریب محیط زیست، جهان با چالش جدی آلودگی آب مواجه است. امروزه، آلاینده‌های محلول در آب مانند فلزات سنگین و رنگها به دلیل عدم تخریب پذیری و سرطان زایی تهدیدی جدی برای موجودات آبزی وسلامت انسان به همراه دارد. در این راستا، حذف آلایندههای سمی از فاضلاب با استفاده از کامپوزیتهای مبتنی بر چهارچوبهای فلز-آلی (MOFs) به عنوان یکی از امیدوار کننده‌ترین مواد در نظر گرفته می‌شود. در کار حاضر، ارزیابی کارآیی کاتالیزوری نمونه‌های سنتز شده در واکنش کاهش 4-نیتروفنول(4-NP) به 4-آمینوفنول(4-AP) در حضور مقدار زیاد سدیم بوروهیدرید (NaBH4) به عنوان یک عامل کاهش دهنده، انجام شده و پیشرفت واکنش کاتالیزوری با استفاده از اسپکتروفتومتری UV–visible مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعات کاتالیزوری حاکی از آن است که نانوکامپوزیت‌های CuCo2O4/BiVO4،NiCo2O4/Bi2S3، Bi2S3/BiVO4 و MIL-88A/Cu2S آماده شده به طور موثر کاهش 4-NP به 4-AP را در حضور NaBH4 تسریع می‌کنند. ثابت سرعت ظاهری (Kapp) نانوکامپوزیت MIL-88A/Cu2S برابر با min−103/3 است، که عملکرد کاتالیزوری بالاتر آن را در مقایسه با سایر نمونه‌ها ثابت می‌کند. علاوه بر این، تجزیه و تحلیل‌های دیگری مانند سینتیک و ترمودینامیک برای درک رفتار کاتالیزوری انجام شده است. همچنین، تابع کار با نظریه تابعی چگالی (DFT) برای بررسی مکانیسم واکنش محاسبه شده است. از طرف دیگر، جذب آلاینده‌های مختلف توسط MOFs تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله pH، دما و غلظت اولیه است. در این مطالعه از La-MOF-NH2@Fe3O4 به عنوان یک جاذب کارآمد، فوق سریع و انتخابی برای جداسازی کنگو قرمز (CR) با حذف 02/92 درصد پس از 2 دقیقه استفاده شده است. از سوی دیگر، کامپوزیت MOF-808/chitosan برای جذب و جداسازی همزمان و کارآمد کروم (VI) توسعه یافته است. نتایج به‌دست‌آمده نشان می‌دهد که حداکثر ظرفیت جذب کروم (VI) mg/g 320 توسط کامپوزیت MOF-808/chitosan در دمای °C25به دست آمده است.

کلیدواژه‌ها: چهارچوبهای فلز آلی،-نیتروفنول، نانوکامپوزیت، تابع کار، نظریه تابعی چگالی، سینتیک و ترمودینامیک،

چکیده
هدف از انجام این پایان‌نامه امکان‌سنجی استفاده از بلاک‌چین در داوری تجاری بین‌المللی جهت کارآمدتر شدن آن و همچنین تبیین کیفیات، مزایا و چالش‌های مرتبط با آن است. این پایان‌نامه با روش توصیفی-تحلیلی و کاربردی انجام شده است. یافته‌ها نشان می‌دهد استفاده از بلاک‌چین در داوری تجاری بین‌المللی به طرق داوری برون‌زنجیره‌ای و داوری زنجیره‌ای انسانی در حال حاضر میسّر است و از مزایایی مانند سرعت، دقّت و کاهش هزینه‌های دادرسی، فراگیری عدالت و کاهش هزینه‌های اجرا برخوردار است. استفاده از داوری زنجیره‌ای روباتی نیز یکی دیگر از روش‌های استفاده از بلاک‌چین در داوری تجاری بین‌المللی است که زیرساخت فنّی و حقوقی آن هنوز فراهم نشده است امّا می‌تواند با ابزار عدالت قابل پیش‌بینی فرصت‌های جدیدی را برای طرفین اختلاف فراهم نماید و دنیای حقوق را متحوّل سازد. پیشنهاد می‌شود که سازمان‌های داوری با تنقیح قواعد داوری متناسب با داوری بلاک‌چین و حقوقدانان با فراهم کردن زمینه‌های حقوقی لازم و پاسخ به چالش‌های مطروح در این باره، به فراگیری عدالت و دسترسی همگانی به سیستم‌های داوری عادلانه کمک نمایند.
کلیدواژه‌ها: بلاک‌چین، داوری تجاری بین‌المللی، قرارداد هوشمند، داوری زنجیره‌ای، داوری برون‌زنجیره‌ای، داوری هوشمند

هدف: هدف از انجام این تحقیق تحلیل و ارزیابی تجربه های برنامه ی بازسازی مسکن پس از سانحه در سطح ملی و بین المللی به منظور شناسایی چالش های پیش رو در بازسازی مسکن دائم، تعیین معیارهایی موثر در مدیریت صحیح بازسازی مسکن پس از سانحه و به دنبال آن یافتن چارچوبی جهت بازسازی بهینه مسکن پس از زلزله است.با وجود اهمیت بسیار موضوع بازسازی مسکن دائم پس از سانحه در حوزه مدیریت بحران و در مقابل کمبود تحقیقات در این زمینه در کشور ما را برآن داشت که به صورت تخصصی در این تحقیق جنبه های بازسازی مسکن دائم پس از سانحه را بررسی کرده و نتایج حاصله را در برنامه های بازسازی آتی به کار بست .
روش‌ پژوهش: روش کلی حاکم بر پژوهش حاضر تلفیقی از مطالعات کتابخانه‌ای، جستجوی اینترنتی ادبیات فنی و گزارش‌ها، تنظیم پرسش‌نامه و به دنبال آن تحلیل نتایج با روش تحلیل سلسله مراتبی محاسبات آماری و همچنین مصاحبه‌ با مسئولین دست‌اندرکار بازسازی مسکن است.
یافته‌ها و نتایج پژوهش: مقایسه برنامه های موفق بازسازی جهانی و ایران نشان میدهد که در برخی از جنبه های موثر بر بازسازی موفق در کشور کاستی هایی نظیر وجود خلأ قانونی و عدم تضمین اجرای قوانین بازسازی، نداشتن نگاه پیش دستانه به حوادث،عدم استفاده از سیستم های نرم افزاری و سخت افزاری نوین در سطح جهانی و بخشی نگر بودن دیدگاه مدیریت بحران در کشور وجود دارد. در بین چهارگروه اصلی منتخب معیارهای موثر بر بازسازی مسکن پس از سانحه یعنی مسائل اجتماعی و مشارکت جامعه، امور اقتصادی و مالی، مسائل فنی و مهندسی، هماهنگی و امور سازمانی به دنبال تحلیل صورت گرفته مشاهده شد که معیارهای مربوط به هماهنگی و امور سازمانی و امور مالی بیشترین تأثیر را در عملکرد برنامههای بازسازی پس از سوانح دارند. در طرف مقابل هم دو معیار مسائل فنی مهندسی و مسائل اجتماعی ومشارکت جامعه دارای اهمیتی کمتر بوده اند. تحلیل نتایج مدل سازی بیانگر این است که عملکرد برنامه های بازسازی طی سال های اخیر ایران پیشرفت چشمگیری نداشته و کیفیت برنامه های بازسازی اجرا شده در یک سطح و نزدیک به هم قرار داشته اند.
کلیدواژه‌ها: بازسازی مسکن پس از زلزله، برنامه ریزی بازسازی مسکن، روش های بهینه بازسازی مسکن، مدیریت بحران

چکیده
برند گردشگری نقش مهمی در شناخت مقاصد گردشگری دارد. همانگونه که مصرف کنندگان با استفاده از برندها سعی در بیان هویت خود دارند؛ در زمینه برند مقاصد گردشگری نیز می‌ توان از هویت یابی استفاده نمود و با متمایز نمودن مقصد گردشگری از سایر مقاصد از مزایایی مانند قصد بازدید مجدد و تبلیغات دهان به دهان مثبت در زمینه مقصد بهره مند شد. هدف اصلی پژوهش حاضر طراحی مدلی جهت هویت یابی گردشگر با مقصد گردشگری و شناسایی عوامل تاثیرگذار بر و تأثیرپذیر از هویت یابی گردشگر با برند مقصد گردشگری با تمرکز بر نقش تعدیلگری خودتجانسی میباشد. پژوهش از نظر هدف، توسعه ای و از نظر ماهيت، توصيفي- پيمايشي و از نوع ميداني ميباشد.
براي گردآوري داده‌ها، از روش کتابخانه اي و براي تاييد عوامل و مؤلفه ها، جمع آوري داده‌هاي مربوط به سؤالات پژوهش و آزمون فرضيه‌ها، از روش پيمايشي نظير مصاحبه و پرسشنامه پژوهشگر ساخته استفاده شد. پرسشنامه شامل 48 سؤال می-باشد. جامعه آماري در مرحله اول و کيفي، شامل مدیران و خبرگان صنعت گردشگری و جامعه آماری مرحله دوم و کمی پژوهش شامل تمامی گردشگران داخلی و خارجی بازدید کننده از شهرهای منتخب ایران میباشد. در مرحله کیفی، از روش غیرتصادفی قضاوتی و در مرحله کمی ابتدا از روش نمونه گیری هدفمند برای انتخاب استانها و شهرهای گردشگری و سپس از نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس جهت پرسش از گردشگران شهرهای منتخب استفاده گردید و در نهایت 415 پرسشنامه جهت تحلیل استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده هـای به دست آمده از مصاحبهها، از روش کیفی تحلیل تم استفاده گردید. در این پژوهش از آمار توصيفي، تحلیل کیفی (مصاحبه و تحلیل تم با نرم افزار مکس کیودا) و تحلیل کمی (با نرم افزارهاي اس پی اس اس ، اسمارت پی ال اس و ایموس ) استفاده شد. جهت بررسي ويژگيهاي جمعيت شناختي، از آمار توصيفي استفاده شده است. به دليل بررسي همزمان چندين متغير و روابط بين آن ها از مدلسازي معادلات ساختاري و تحليل همبستگی استفاده شده است.
بر اساس نتايج بدست آمده تمامی فرضیه ها تایید شدند. با توجه به عدم وجود مدل کاملی که تمامی متغیرهای موجود را در قالب یک مدل بررسی نماید، پژوهش حاضر به عنوان نوآوری تمامی عوامل تاثیرگذار و تاثیرپذیر از هویتیابی را در قالب مدلی جامع بررسی نمود. همچنین خودتجانسی اولین بار به عنوان متغیری تعدیلگر در مدل هویتیابی برند مقصد گردشگری بررسی شد. نتايج پژوهش نشان داد که مدل پژوهش با دادههاي جمعآوري شده از جامعه آماري مورد نظر برازش دارد. مقاصد گردشگری جهت ایجاد هویتیابی بیشتر در گردشگران، به تبلیغات بخصوص در فضای مجازی پرداخته تا گردشگران را از وجود مقصد و پتانسیلهای گردشگری آن آگاه سازند و بتوانند تصویر بهتری از مقصد شکل دهند. همچنین با ایجاد برنامههای متنوع و با کیفیت، تجارب خاطرهانگیزی را برای آنها رقم زنند تا هویتیابی افزایش یابد. بعلاوه توصیه میشود آژانسهای گردشگری و نهادهای مرتبط، در زمینه عمل به تعهدات و فراهم نمودن امنیت لازم در هنگام حضور گردشگر در مقصد بکوشند تا هویتیابی و در نهایت رضایت گردشگر افزایش یافته و مقاصد گردشگری از نتایج آن در زمینه نیات رفتاری مانند قصد بازدید مجدد و تبلیغات دهانبهدهان (از کمهزینهترین روشهای تبلیغ) بهره مند شوند.
کلیدواژه‌ها: تجربه برند مقصد،‌ آگاهی از برند مقصد، کیفیت مقصد، تصویر مقصد، هویتیابی گردشگر با مقصد، قصد بازدید مجدد و خودتجانسی.

مطالعه در مورد رفتار دوسوتوان چیز جدیدی نیست، اما اهمیت آن برای اثربخشی سازمانی در سال‌های اخیر آشکارتر شده است بطوريكه بيشتر سازمانها در چشم‌انداز کسب ‌وکار معاصر معمولا به دوسوتواني رفتاری يعني توانایی نشان دادن همزمان خلاقیت و انطباق نیاز دارند ؛ لذا اين پژوهش با هدف طراحي الگوي دوسوتواني رفتاري كاركنان در شرکت‌های دانش‌بنیان انجام شده است و روش به كار رفته در اين پژوهش، آميخته (كيفي و كمي) است. ابتدا در بخش كيفي با 21 نفر از مدیران و کارشناسان ارشد باتجربه شرکت‌های دانش‌بنیان و نخبگان دانشگاهي در حوزه سلامت به روش نظری و با بهره‌مندی از تکنیک‌های هدفمند و گلوله برفی مصاحبه‌هايي نیمه ساختارمند صورت گرفت و داده‌های حاصل از آن طي فرایند كدگذاري باز، محوري و انتخابي به ایجاد نظریه داده بنیاد در حوزه دوسوتواني رفتاري كاركنان براي شرکت‌های دانش‌بنیان منجر شد. جهت تأمین اعتماد و روایي مصاحبه‌ها، ضمن مرور پژوهش‌هاي قبلي و بهره‌مندي مستمر از نظرات خبرگان در كلیه مراحل و فرایندهاي این پژوهش، از روش ارزیابی لینکلن و گوبا استفاده شده است. بر اساس یافته‌هاي حاصل از اين بخش شايستگي اكتشاف و بهره‌برداری به‌عنوان پديده محوري دوسوتواني رفتاري كاركنان بر مبناي شرايط علي انگيزه دروني، نگرش/رفتار/ادراك و مهارت‌ها در شرکت‌های دانش‌بنیان محقق می‌شود. توسعه ماهيت كاري سازمان، الزامات قانوني- اخلاقي، يادگيري و توسعه، الزامات رهبري، انگيزه بيروني به‌عنوان عوامل زمینه‌ای، امنيت رواني، پويايي محيطي به‌عنوان عوامل مداخله‌گر شناسایی شد. ايجاد فرهنگ توانمندسازی، پذيرش فرهنگ اشتراك دانش، يكپارچگي و انسجام در فرايند اكتشاف و بهره‌برداری و مديريت جريان دانش و اطلاعات به‌عنوان راهبردهاي اثربخش تشخيص داده شد كه پيامدهاي اجراي آن رفتار و عملكرد نوآورانه و رضايت شغلي بالا (پيامدهاي مثبت) و عوامل استرس‌زا (پيامد منفي) می‌باشد. در مرحله بعد با در نظر گرفتن 297 نفر از كاركنان شرکت‌های دانش‌بنیان حوزه سلامت استان تهران با روش نمونه‌گیری احتمالي ساده به عنوان نمونه بخش كمي، سنجش روايي صوري و محتوايي پرسشنامه محقق ساخته با نظر خبرگان و روايي ساختاري پرسشنامه از طريق تحليل عامل تأییدی در نرم‌افزار PLS انجام شد. در اين بخش پنج فرضیه برای ارزیابی معنی‌داری ابعاد مدل ارائه گردید و از آزمون مدل‌سازی معادلات ساختاری برای آزمون فرضیات استفاده گردید، در نهايت تمامی فرضیات پژوهش مورد تائید قرار گرفت.
واژه‌های کلیدی: دوسوتوانی رفتاری، اکتشاف و بهره‌برداری، کارکنان دوسوتوان، شرکت‌های دانش‌بنیان، حوزه سلامت

چکیده
این مطالعه برای تحلیل دقیق‌تر روابط بین متغیرهای مؤثر بر قیمت‌ها، به بررسی و تحلیل رابطه علّی متغیرهای حجم نقدینگی، نرخ تورم و نرخ ارز، با استفاده از مدل تصحیح خطای برداری (VECM) می‌پردازد. با استفاده از داده‌های حجم نقدینگی، نرخ ارز و نرخ تورم مربوط به سال‌های 1368 تا 1398 در اقتصاد ایران، تلاش شده به این سؤال پاسخ داده شود که آیا افزایش حجم نقدینگی می‌تواند عامل جهش‌ها و نوسانات نرخ ارز و تورم باشد. همچنین پیروی قیمت‌ها از نوسانات نرخ ارز به وسیله داده‌های اقتصادی بازنگری شده است. با استفاده از روش های آماری، نتایج تحقیق نشان می‌دهد که در دوره‌های کوتاه مدت و بلندمدت بین حجم نقدینگی، نرخ ارز و تورم اقتصادی رابطه معنی‌دار وجود دارد اما در دوره‌های متفاوت نشان داده شده است که شوک‌‌های قیمتی توسط رفتارهای متغیر نرخ ارز بیش از متغیر حجم نقدینگی قابل توضیح است. همچنین در بررسی رفتار دو متغیر نرخ ارز و رشد قیمت‌ها نتایج نشان می‌دهد که یک ارتباط دو طرفه بین این دو متغیر وجود دارد. با بررسی نتایج همچنین مشخص شد در دوره‌ی بلندمدت برخلاف دوره‌های کوتاه مدت و میان مدت، متغیر حجم نقدینگی می‌تواند درصد بیشتری از نوسانات نرخ ارز را در مقایسه با نرخ تورم توضیح دهد.
کلمات کلیدی: نرخ تورم، نرخ ارز، حجم نقدینگی، مدل تصحیح خطای برداری

به گزارش موسسة «IBIS World» (یکی از بزرگترین موسسات رصد و تحلیل صنایع در جهان) بیشترین رشد درآمد را به ترتیب برای فرودگاه ها، هتل ها و خدمات گردشگری در سال های 2022 تا 2023 پیش بینی کرده است، از طرف دیگر بیش از یک چهارم کل فروش جهانی از طریق سامانه های توصیه گر انجام می پذیرد، توصیة مقصد در صنعت گردشگری اهمیت دوچندانی دارد، امروزه صنعت گردشگري سلامت در کشورهاي درحال توسعه مانند ایران از اهمیت بـالایی برخـوردار اسـت، زیرا با توجه به اتمام منابع نفتی تا سال هاي آینده، می توان از صنعت گردشگري سلامت بهعنوان جایگزینی مناسبی بـراي منبع درآمد کشور استفاده کرد، ولی این کار مستلزم شناسایی مکان هاي گردشگري سلامت کشور به صورت دقیق براي گردشگران خـارجی کـه قصـد بازدیـد از کشورمان را دارند میباشد.
یکی از راه هاي شناسایی صحیح اماکن گردشگري سلامت، استفاده از سامانه های توصـیه گـر است. سامانه های توصیه-گر یا پیشنهاددهنده سامانههای هستند که میتوانند بـا گـرفتن اطلاعـات محـدودي از علایـق کاربر و خدمات موردنظر، پیشنهادات مناسبی را به وي ارائه دهنـد. در ایـن تحقیـق بـه ارائـه روش جدیـدي بـه منظـور بهبـود سامانه هـاي توصیه گر در زمینه گردشگري سلامت پرداخته شده است که با استفاده از الگوریتم های مبتنی بر محتوا و زمینة آگاه و هوش مصنوعی و بـا اسـتفاده از امتیـازاتی که گردشگران قبلی، به مکان ها و متخصصین حوزه سلامت در کشورمان، داده اند می توانـد پـیش-بینـی هـاي دقیقـی را جهت استفاده گردشـگران ارائـه دهـد.
در این پایان نامه به اهمیت اعتماد در سامانه های پیشنهاددهندة حوزة سلامت پرداخته شد. همچنین با تلفیق روش-های رایج با الگوریتم های مدل زبانی در فاز اول داده های ضمنی و در فاز نهایی با استفاده از داده های صریح، فهرست پیشنهادات نهایی به کاربر نمایش داده می شوند. همچنین به دلیل نبود مجموعه داده ای جامع با موضوع «گردشگری سلامت در ایران» لذا در این پایاننامه اقدام به ساخت یک مجموعه دادة جامع متشکل از 2000 موجودیت (هتل، رستوران و جاذبه گردشگری) از سایت تریپ ادوایزر و 2000 کلینیک ، 1000 بیمارستان از سایت دکتر ساینا و 2000 پزشک از سایت نظام پزشکی و 105 بیمارستان دارای مجوز IPD از گوگل مپز شده است.
نتایج مشاهده شده در این پایان نامه قوت روش پیشنهادی را نشان داد که در مقایسه با روشهای دیگر با نقص مشابه در داده ها عملکرد قابل قبولی داشته است.
كليد واژه‌ها: سامانة توصیه گر، گردشگری سلامت، داده کاوی، هستی شناسی

حاکمیت شرکتی و اصول آن را که در بستر زمان رو به رشد است، می توان بنیان و شالوده مدیریت موفق در هر سازمان صرفنظر از نوع آن دانست که نه تنها امکان تعریف یک سیستم بهینه و نظارت بر آن را فراهم می کند، بلکه اصلاح ساختارهای معیوب و ناکارآمد را ممکن می سازد. بر این اساس و با توجه به اهمیت و دقت عملیات بانکداری، سالهاست که بانک ها در سراسر دنیا، در پی اعمال و ارتقای اصول حاکمیت شرکتی برای کنترل ریسک عملیاتی خود به عنوان فراگیرترین ریسک بانکی هستند. برای این منظور، استفاده از ابزارهای موجود و از جمله کارکرد بخش تطبیق در بانک برای انطباق با استانداردهای حاکمیت ریسک عملیاتی از یک سو و نیز قابلیت حرفه ای هیئت مدیره مستقل برای تعیین استراتژی بانک و عمل در این چارچوب تعیین شده توسط مدیران ارشد از سوی دیگر، تضمین کننده مدیریت موفق و یکپارچه ریسک عملیاتی خواهد بود. بنابراین مدیران بانکی با آگاهی از نقش حاکمیت صحیح، برای عمل به وظایف خود، از آن بهره خواهند برد؛ در حالی که می دانند اجرای این اصول نه فقط لازمه مدیریت کارآمد است، بلکه نظارت بر عملکرد و مسئولیت مدیران بانکی را با توسّل به شفافیت و گزارش دهی، تسهیل نموده و پاسخگویی آنان به ذینفعان و ناظرین بانکی را الزامی خواهد ساخت.
اگرچه تصویب مقررات ناظر بر اصول حاکمیت شرکتی در ایران، ضروری است، اما برای اثرگذاری و اجرایی شدن نیازمند ایجاد زیرساخت و فرهنگ اداری متناسب خواهد بود.

کلید واژهها : مسئولیت مدیران بانکی، حاکمیت شرکتی، ریسک عملیاتی، انطباق، نظارت

سازمان ها با بهبود مستمر مدیریت عملکرد می توانند در عرصه ملی و جهانی حضورخود را امکانپذیر سازند. این بهبود با گرفتن بازخور لازم از محیط درونی و پیرامونی، تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدهاي سازمان، مسئولیت پذیري و جلب رضایت مشتري، با ایجاد و بکارگیري سیستم ارزیابی عملکرد با الگوي متناسب، ممکن می شود. شبکه های اجتماعی مجازی موجب می شود تا افراد علائق و فعالیتهای مشترک خود را به اشتراک گذارند و با پویا کردن محیط بر بازخورد مشتریان نسبت به سازمان ها تاثیرگذار شوند. هدف این پژوهش تبیین ارتباط استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با نگرش مشتریان به عملکرد اتاق بازرگانی و صنایع و معادن درشهرتهران با استفاده از نظریه های مک گوایر، برجسته سازی و جبرگرایی است. روش اصلی پیمایش، ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه وجامعه آماری مشتریان عضو اتاق بازرگانی هستندکه درنیمه اول سال 1398 تعداد مشتریان دارای کارت بازرگانی18000 نفر بوده است.حجم نمونه360 نفر و روش نمونه گیری سیستماتیک در میدان بوده است0پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ بالای 0.7 بدست آمد و روایی صوری ابزار با قضاوت داوران اهل فن سنجیده شد.ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون دو و چند متغیره روش تجزیه و تحلیل بودند. مشتریان در حد کم ازشبکه های اجتماعی مجازی و بیشتر از واتساپ وکمتر از وایبراستفاده می کردند .نگرش مشتریان به عملکرد اتاق بازرگانی و صنایع و معادن در حد ضعیف بوده است. همچنین نتایج نشان داد که استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی (میزان استفاده از وایبر)تأثیر مستقیم و(متغیر میزان استفاده از اینستاگرام ،میزان استفاده از ایمیل، میزان استفاده از فروم،میزان جستجو در گوگل، میزان استفاده از تلگرام ، میزان استفاده از بلاگ ها، میزان استفاده از توییتر، میزان استفاده از اسکایپ)،تأثیرغیر مستقیم بر نگرش مشتریان به عملکرد اتاق بازرگانی و صنایع و معادن داشته است.


کلیدواژه: عملکرد سازمانی ،رضایتمندی،مصرف رسانه ای،شبکه های اجتماعی، فضای مجازی،اتاق بازرگانی

در سال‌های اخیر ذرت به‌عنوان یکی از محصولات استراتژیک کشور با کاستی‌هایی در تولید همراه بوده است. یکی از مهم‌ترین دلایل کاهش عملکرد ذرت می تواند ناشی از اثرگذاری پارامترهای اقلیمی به‌خصوص افزایش دما باشد؛ بنابراین هدف از این پژوهش، بررسی شرایط بهینه مدیریت زراعی ذرت دانهای به‌منظور بهبود عملکرد آن در شرایط افزایش دما به‌خصوص دماهای تنشی حداکثر در شهرستان کرج است. برای این منظور سه تاریخ کاشت اردیبهشت (تاریخ کاشت زودهنگام)، خرداد (متوسط زمان) و تیر (دیرهنگام) و سه رقم ذرت شامل KSC400 (زودرس)، KSC647(متوسط رس) و KSC704(دیررس) انتخاب گردید. برای این منظور،دادههای اقلیمی از سازمان هواشناسی و داده‌های مراحل رشد و نمو عملکرد از منابع علمی و ایستگاه‌های تحقیقاتی کشاورزی جمع‌آوری شد. همچنین جهت بررسی دقیق نتایج، دو سال کشت آزمایش مزرعهای براساس تاریخ‌های کاشت و رقم به‌صورت طرح کرت‌های خردشده بر پایه‌ی بلوک‌های كاملا تصادفی در 4 تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه تهران واقع در کرج انجام شد. همچنین از داده های مذکور، برای کالیبره و ارزیابی مدل DSSAT استفاده گردید. در ابتدا، نتایج کالیبره و ارزیابی مدل مشخص نمود که مدل به خوبی می تواند مراحل رشد و میزان عملکرد هر سه رقم را شبیه‌سازی نماید؛ از نظر شاخص‌های موردبررسی بالاترین دقت مدل در شبیه‌سازی تعداد روز تا گل‌دهی، روز تا رسیدگی فیزیولوژیکی و عملکرد به ترتیب مربوط به رقم KSC704، KSC647 و KSC400 بود. در ادامه نتایج به‌دست‌آمده در طی بازه زمانی موردبررسی (2021-1992) مشخص نمود روند تغییرات دمای حداکثر در هر سه تاریخ به‌صورت معنادار افزایشی بوده و همچنین تعداد روز در مراحل حساس ذرت نیز به‌صورت معنادار کاهش یافته است. براساس نتایج به‌دست‌آمده مشخص گردید رقم KSC400 در تاریخ کاشت اول و دوم، بیشترین تأثیرپذیری را از کاهش عملکرد به ازای هر درجه افزایش دما در کل طول دوره رشد داشت. همچنین، کمترین تأثیرپذیری کاهش عملکرد نیز مربوط به رقم KSC704 و KSC647 در تاریخ کاشت سوم بود.
در نهایت، نتایج بررسی اثر سناریوهای افزایش دما بر تعداد روز تا رسیدگی فیزیولوژیکی در تاریخهای کاشت مختلف نشان داد بیشترین میانگین تعداد روز تا رسیدگی فیزیولوژیکی شبیه‌سازی‌شده مربوط به سناریوی نیم درجه افزایش دما در تاریخ کاشت تیرماه (134 روز) و کمترین میانگین آن مربوط به سناریو دو درجه افزایش دما در تاریخ کاشت اردیبهشت و خردادماه (114 روز) بود. نتایج بررسی اعمال سناریوهای افزایش دما در کل دوره رشد بر عملکرد دانه مشخص نمود سناریوی دو درجه افزایش دما در تاریخ کاشت اول و سناریو نیم درجه افزایش دما در تاریخ کاشت سوم به ترتیب کمترین عملکرد دانه شبیه‌سازی‌شده (74/9441 کیلوگرم در هکتار) و بیشترین عملکرد دانه شبیه‌سازی‌شده (31/14062 کیلوگرم در هکتار) را داشت. بر این اساس، تاریخ کاشت سوم، دوم و اول بهترتیب کمترین اختلاف میانگین عملکرد شبیه‌سازی‌شده در سناریوهای مختلف دمایی با شرایط پایه آب‌وهوایی (بدون اعمال سناریو) داشتند؛ بنابراین، کمترین و بیشترین کاهش وزن عملکرد دانه به ترتیب مربوط به رقم KSC647 در تاریخ کاشت سوم با اعمال سناریو نیم درجه افزایش دما و رقم KSC647 در تاریخ کاشت اول با اعمال سناریو 2 درجه افزایش دما بود.درنهایت می‌توان نتیجه گرفت در شرایط تغییر اقلیم، تاریخ کاشت اردیبهشت برای کاشت مناسب نبوده و برای کاشت خردادماه، رقم متوسط و دیررس پیشنهاد می‌گردد. همچنین در تاریخ کاشت سوم، کشت رقم زودرس و متوسط رس پیشنهاد می‌گردد. همچنین با توجه به اهمیت زمان برداشت ذرت و کشت محصولات پاییزه به‌خصوص گندم، لازم است کشت رقم KSC704 و KSC647 در تاریخ کاشت خردادماه در نیمه اول آن انجام گیرد و در تاریخ‌های کاشت دیرهنگام (تیرماه)، ارقام زودرس و متوسطرس نیز تا قبل از 5 تیرماه کشت گردد.
واژگان کلیدی: تغییر اقلیم، ذرت دانه‌ای، عملکرد پتانسیل، مدیریت زراعی و CERES-Maize

دستگاههای هوشمند، نیاز به ارتباط با یکدیگر و محیط بیرونی دارند. اینترنت اشیاء (IoT) با اتصال اشیاء هوشمند به یکدیگر و ایجاد یک سیستم اطلاعاتی عظیمی، حجم زیادی از داده را تولید میکند، پس باید معماری، پروتکل و استانداردهای مناسبی به‌منظور پشتیبانی از آن ایجاد شوند. از سوئی، موانع مهمی مانند اعتماد به دادههای تولیدشده و اطمینان از این‌که یكی از طرفین اطلاعات را تغییر نداده باشد، این نیاز را به وجود میآورد تا از یک مکانیسم مقاوم در مقابل تغییر استفاده گردد. همزمان فنّاوری زنجیره بلوکی به‌عنوان یک‌راه حل برجسته در مورد غلبه بر مشکل عدم قابلیت اطمینان اطلاعات، امنیت، حفظ حریم خصوصی و مقیاس‌پذیری، شناخته‌شده است، بر این اساس به نظر میرسد یکپارچه‌سازی این دو فنّاوری یعنی IoT و زنجیره بلوکی، آن‌هم در قالب یک کاربرد تجاری، شکافی است که در پژوهشهای پیشین مغفول مانده است.
بر اساس یک پژوهش منتشرشده در ژورنال JEAS ، IoT و قراردادهای هوشمند به ترتیب دومین و سومین رتبه به‌عنوان فرصت برای ورود فنّاوری زنجیره بلوکی هستند.
در این پژوهش با ادغام فنّاوری زنجیره بلوک و فنّاوری IoT، یک کاربرد تجاری، یعنی مدیریت زنجیره تأمین در بستری امن، شفاف و هوشمند ایجاد و خودکار سازی شده است. روش انجام کار بدین شکل است که طراحی سیستم با روش مدل‌سازی 4+1 View Model و تولید نماها و نمودارهای استاندارد انجام‌شده و نتیجه طراحی از طریق پرسش از خبرگان و کارشناسان در خصوص رسیدن به اهداف طراحی، اعتبارسنجی شده است. با استفاده از این سیستم، اشیاء هوشمند از زنجیره بلوکی هم به‌عنوان بستر شفاف نگهداری اطلاعات محصولات و خریدها و هم به‌عنوان بستر انجام تراکنش‌های مالی استفاده میکنند. اطلاعات محصولات از ابتدا توسط تولیدکنندگان، در زنجیره بلوکی ثبت میشود. در ادامه فرایندها و تغییرات انجام‌شده در محصول مانند فراوری، نگهداری، بسته‌بندی، حمل‌ونقل و بقیه اطلاعات به آن اضافه میشود. از سویی دیگر تراکنش‌های مالی پرداخت وجه خرید محصولات از طریق شبکه زنجیره بلوکی، و با رمز ارز مربوطه از کیف پول الکترونیکی خریدار به فروشنده، منتقل میشود. در انتهای این تحقیق، یک سیستم جهت ثبت، نگهداری، پایش و خرید محصولات در بستر شفاف، امن و غیرقابل تغییر (تغییر نامطلوب) طراحی و ارائه‌شده است که در بهینه‌ترین شکل ممکنه از خودکار سازی بوده و قابل‌استفاده برای دستگاه‌های هوشمند به‌ویژه یخچال‌های هوشمند میباشد.
واژه‌هاي كليدي: بلاکچین، زنجیره بلوکی، اینترنت اشیاء، زنجیره تأمین، یخچال هوشمند، آیوتا تنگل

چکيده
مفهوم نوظهور ابرمواد مکانیکي طي چندين سال اخیر به‌دلیل پیشرفت‌هاي صورت‌گرفته در تکنیک‌هاي ساخت افزايشي كه منجر به ساخت موادي با ساختارهاي دلخواه و پیچیده در ابعاد میکرو و نانو شده، توجهات بسیاري را به خود جلب كرده است. ساختار طراحي‌شده در ابعاد میکرو يا نانو براي ابرمواد مکانیکي باعث ايجاد خواص مکانیکي نادر يا بي‌سابقه‌اي شده است كه می‌توان از آن‌ها براي خلق مواد پیشرفته با عملکردهاي تازه استفاده کرد. پایه و اساس طراحی بسیاری از ابرمواد مکانیکی ساختارهای سلولی هستند که از تکرار یک سلول واحد با طراحی خاص تشکیل شده‌اند. هسته‌های سبک‌وزن و دارای ساختار معماری‌شده به‌عنوان یک جایگزین پیشرفته برای بهبود عملکرد کلی سازه‌های ساندویچی معرفی شده‌اند. تحقیقات پیشین در این زمینه نشان داده است که با استفاده از یک ساختار سلولی مناسب برای هسته می‌توان عملکرد ضربه‌پذیری و جذب انرژی این سازه‌ها را بهبود بخشید. در این تحقیق با استفاده از یک ساختار سلولی مناسب و پرکاربرد عملکرد جذب انرژی در ضربه با سرعت کم سازه ساندویچی، تحمل فشار و فشار پس از ضربه با سرعت کم در دو حالت ساختار یکنواخت و دارای گرادیان چگالی در راستای ضخامت هسته بررسی و با استفاده از تحلیل المان محدود و آزمایش آزمایشگاهی عملکرد آن‌ها با یکدیگر مقایسه شده است. این آزمایش‌ها روی هسته ساخته شده از جنس فوم نیز تکرار شد تا عملکرد ساختارهای سلولی با هسته فوم مقایسه شود. نتایج آزمایش ضربه نشان داد با تغییر در نحوه توزیع چگالی در هر لایه از هسته و ایجاد گرادیان چگالی می‌توان جذب انرژی ساختار خرپایی شبکه را بهبود داد. ساختار دارای گرادیان چگالی اجازه پیشروی بیشتر در عمق هسته را به ضربه زننده می‌داد که باعث تغییرشکل‌های پلاستیک بیشتر و در نتیجه آن جذب انرژی بیشتر می‌شود.
هم‌چنین مشخص شد هر دو ساختار توانایی جذب 90 درصد به بالا از انرژی ضربه وارد شده به خود را دارند. ساختار با چگالی یکنواخت توانایی تحمل بارهای ضربه‌ای بزرگتری را داشت که نشان‌دهنده استحکام بالاتر آن نسبت به ساختار دارای گرادیان چگالی است. از نظر توانایی تحمل بار فشاری پس از اعمال ضربه، ساختار با چگالی یکنواخت تحمل بار بزرگتری دارد. در واقع توانایی تحمل بار فشاری در این نوع ساختار برای نمونه سالم و آسیب دیده تقریبا برابر بود. نهایتا مشخص شد که چارچوب ایجاد شده برای تحلیل المان محدود توانایی پیش‌بینی رفتار کلی ساختارها تحت بار ضربه و تمیز دادن تفاوت‌های بین ساختار دارای گرادیان چگالی و ساختار با چگالی یکنواخت را دارد.
واژه‌هاي كليدي: ساخت افزایشی، ساختار خرپایی مشبّک، ساندویچ پنل کامپوزیتی، ضربه سرعت پایین، فشار بعد از ضربه

چکیده
آسایش حرارتی افراد، حفظ منابع محیط زیست و میزان مصرف انرژی، از دغدغههای مهمی است که این روزها همهی مردم با آن درگیر هستند. مطالعات زیادی در این زمینه انجام شده است. در این تحقیق نیز سعی شده با بکارگیری دودکش های خورشیدی به عنوان یک سیستم غیر فعال در ساختمان و همچنین بکارگیری مواد تغییرفازدهنده در این سیستم، با تامین بیشترین ساعات آسایش حرارتی افراد در خانه، با استفاده از انرژی پاک خورشیدی، به حفظ محیطزیست و همچنین کم کردن مصرف انرژی کشور کمک شود. فارغ از مسائل محیط زیستی و اقتصادی، امکان سنجی بهره برداری از این سیستم در اقلیم های مختلف آب و هوایی، میتواند به ما این امکان را دهد تا در مکان هایی که استفاده از این سیستم از نظر تامین آسایش حرارتی و همچنین به دنبال آن مسائل اقتصادی بهینه تر است اقدام به استفاده از این سیستم کنیم. قبل از بررسی جغرافیایی، دودکش خورشیدی در نرم افزار انسیس فلوئنت مدل شد تا بهینه ترین ابعاد از نظر ایجاد بیشترین جریان هوا انتخاب شود. برای ارتفاع ثابت دو متر دودکش خورشیدی، دهانه ورودی و خروجی هوا، و همچنین عمق کانال، 2/0 متر در نظر گرفته شد. در ادامه با استفاده از نرم افزار انرژیپلاس، برای چند شهر مختلف ایران، با اقلیم های متفاوت آب و هوایی ، پتانسیل میزان سرمایش و گرمایش ایجاد شده در فصل گرما و سرما سنجیده شد و نتیجه این شد که در اقلیم مرطوب، دودکش خورشیدی تقریبا 21 در مصرف بار سرمایشی و 16 درصد در مقدار بار گرمایشی صرفه جویی خواهد کرد. از طرفی در اقلیم خشک، با استفاده از دودکش خورشیدی میتوان 35 درصد در مصرف بار سرمایشی و 20 درصد در مصرف بار سرمایشی صرفه جویی کرد. شبیه سازی دودکش خورشیدی با مواد تغییر فاز دهنده برای خانه فرضی در چند اقلیم مختلف آب و هوایی انجام شد. بررسی ها نشان داد که حضور مواد تغییر فاز دهنده در دودکش خورشیدی برای تهویه در فصل تابستان نیز همانند فصل زمستان و حالت گرمایش میتواند مفید باشد. اما برای فصل پاییز و بهار که هوا متعادل تر است، دودکش های خورشیدی نیازی به مواد تغییر فازدهنده ندارند. مواد تغییر فازدهنده در فصل زمستان و تابستان، به طور تقریبی شاخص حرارتی را 1/0 برای اقلیم مرطوب و 3/0 برای اقلیم خشک به شرایط ایده آل آسایش حرارتی نزدیک خواهند کرد.
کلمات کلیدی: دودکش خورشیدی، مواد تغییرفازدهنده، انرژی خورشیدی، ساختمان، انرژیپلاس.

هدف پژوهش حاضر تحلیل نهادی تشکل های اقتصادی‌ مورد مطالعه: انجمن صنایع لوازم خانگی ایران) با استفاده از مدل تحلیل چهار سطحی ویلیامسون است. پژوهش در فاصله سال های1399 تا 1400انجام شد. رویکرد پژوهش، کیفی و روش آن مصاحبه است. تکنیک ‏تحلیل داده‌ها تحلیل مضمونی و تکنیک گردآوری داده ها، مصاحبه اپیزودیک است. جمعیت تحقیق شامل کلیه اعضای ‏انجمن مذکور است که22 نفر به روش نمونه گیری تدریجی، نظری و هدفمند انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد نهادها در هر چهارسطح مدل ویلیامسون بر فعالیت تشکل‌ها تاثیر دارند : در نهادهای سطح اول یا جامعه شناختی، اثرات سازگاری نهادی، تغییر و پویایی نهادی و بازدارندگی مقطعی نهادی، در نهادهای سطح دوم یا رسمی اثرات مشروعیت نهادی و انگیزش نهادی در نهادهای سطح سوم یا حکمرانی اثر بازدارندگی نهادی و در نهادهای سطح چهارم یا محیط عملیاتی اثرات بازدارندگی نهادی ثانویه مشاهده شد. تاثیرات متقابل یا چندوجهی سطوح مختلف نهادی بر هم نیز مشاهده شد. در سطح اول محیط نهادی تشکل مورد مطالعه، وجوهی از تغییر و پویایی ملاحظه شد ؛ به این نحو که جهت کلی تغییر به سمت محافظت از ارزش ها و آرمان های بنیادین جمعی بوده و تنها قاعده بازی از «سازگاری و همنوایی» به «سازگاری تحول خواهانه» تغییر یافته است. در سطح دوم محیط نهادی مشخص شد اقتصاد دولتی و محافظه کاری به علاوه ضعف بخش خصوصی، مطالبه گری و کنش جمعی تشکل‌ها را محدود کرده و در سطح سوم محیط نهادی ملاحظه شد حکمرانی نامطلوب دولت بر تشکل‌ها و از سوی دیگر حکمرانی نامطلوب تشکل‌ها بر اعضا باعث افزایش هزینه‌های مبادله شده است. در سطح چهارم محیط نهادی تشکل‌ها نیز مشخص شد تا زمانی که رفتار نهادهای رگولاتوری بهبود نیابد و ضمانت اجرایی قوانین تضمین نشود، در محیط عملیاتی تشکل های اقتصادی وضعیت بهبود نمی یابد.
کلمات کلیدی : تشکل، تشکل‌های اقتصادی‌، تشکل‌های اقتصادی ایران‌، صنعت لوازم خانگی‌، تشکل گرایی، تحلیل نهادی

رشد انفجاري سرويس‌هاي مختلف در دهه اخیر بر بستر اینترنت سبب ایجاد تحولی شگرف در شبکه‌های باند وسیع گردیده است. افزایش تقاضا برای سرویس‌های مختلف و به صورت خاص سرویس‌های حساس به تاخیر ، محدود بودن منابع و رشد چشمگیر تقاضا، مدیریت بهینه و تخصیص بهینه منابع را بسیار حائز اهمیت کرده است. بنابراين، مدیریت منابع در شبكه‌هايی با نرخ بيت بالا به همراه كيفيت سرويس تضمين شده و مصرف حداقل انرژي بسيار ضروري است و يكي از روش‌های فراهم نمودن اين شرايط استفاده از الگوريتم‌هاي مديريت منابع راديويي است. هدف اصلی این رساله تخصیص منابع کاربران حساس به تاخیر در راستای برآورده کردن نیازمندی‌های کیفیت سرویس کاربران است. جهت نیل به این هدف از مدل نوآورانه بهره وری انرژی موثر استفاده شده است به سبب بهینه سازی همزمان بهره وری انرژی، تاخیر و توان مصرفی می‌شود. این مدل با تخصیص منابع بین لایه‌ای با هدف کاهش تاخیر ناشی از صف‌بندی بین لایه‌ فیزیکی و لایه انتقال داده و استفاده از مفهوم بین لایه‌ای ظرفیت مؤثر انجام می‌گیرد. با توجه به اینکه هدف رساله تخصیص منابع کاربردهای حساس به تاخیر است ، معیار کیفیت سرویس این کاربردها تاخیر در نظر گرفته شده است.
در مدل سیستمی اول تخصیص منابع حساس به تاخیر با استفاده از مدل ذکر شده در یک شبکه رادیویی ابری ناهمگن مورد بررسی قرار گرفته است. استفاده همزمان از زیرساخت‎ شبکه‌های رادیویی ابری به همراه شبکه‌های ناهمگن و به علاوه استفاده از مدل به اشتراک گذاری توان - طیف ، سبب تضمین کیفیت سرویس مطلوب کاربران و مدیریت بهینه منابع می‌شود.
در مدل سیستمی دوم با هدف استفاده بهینه‌تر از منابع موجود و افزایش بهره‌وری انرژی موثر سیستم از ساختار انتقال چند نقطه هماهنگ شده به همراه جداسازی واحد کنترلی و واحد رادیویی در زیرساخت شبکه رادیویی ابری استفاده می‌شود. این ساختار سبب کاهش نرخ فرانتهال شده و یک شبکه رادیویی ابری کاربر محور با ایجاد هبستگی بین ایستگاه‌های پایه را ارائه می‌دهد.
در نهایت در مدل سیستمی سوم با هدف تضمین کیفیت سرویس کاربرانی که در مناطق متراکم شهری هستند از سطوح کنترل‌پذیر هوشمند استفاده می‌شود. بدین ترتیب تخصیص بهینه و حساس به تاخیر منابع در یک شبکه شامل سطوح کنترل پذیر هوشمند ارائه می‌شود. با توجه به تاخیر ذاتی در استفاده از این سطوح کنترل‌پذیر، مدیریت منابع حساس به تاخیر در این سیستم‌ها اهمیت دوچندان یافته و در این رساله از یک سطح هوشمند در یک سلول از شبکه دسترسی رادیویی ابری استفاده شده و بهره‌وری انرژی موثر سیستم بررسی می‌شود.
کلمات کلیدی: مدیریت منابع، تأخیر، شبکه دسترسی رادیویی ابری، ظرفیت مؤثر، بهره‌وری انرژی مؤثر، ساختار چند نقطه هماهنگ شده، سطوح کنترل‌پذیر هوشمند

همه ساله وقوع بحران های طبیعی مانند زلزله، در سراسر دنیا به خصوص ایران موجب آسیب های بسیار زیادی می شود. اغلب در آغاز پاسخ به بحران زلزله، اطلاعات کافی در مورد مکان های دقیق آسیب دیده و یا تعداد اقلام امدادی مورد نیاز به آسانی در دسترس نیست و تقاضا غیر قطعی است. از طرفی دیگر، با توجه به احتمال وقوع پس لرزه و در نتیجه تغییر در تعداد خسارات و تقاضای اقلام امدادی؛ برآورد دقیق میزان خسارات یا تعیین مناطق آسیب دیده و تقاضا برای اقلام امدادی دشوار و در برخی موارد غیرممکن است. بنابراین، فرض پویایی اطلاعات مسأله یک فرض معقول و مهم است و با واقعیت بحران مطابقت دارد. در نتیجه، با توجه به ماهیت پویایی زلزله که متأثر آن، اطلاعات موجود معمولا با گذشت زمان تغییر می کنند، نیاز به بررسی این مسأله در قالب یک مدل پویا به صورت جدی احساس می‌شود به طوری که اطلاعات حاصل از مکان های تخریب شده که به تازگی کشف شده اند، تعداد مصدومین و تلفاتی که به تازگی شناسایی شده‌اند و همچنین میزان نیاز آنها به اقلام امدادی مختلف بصورت دوره‌ای و برخط در اختیار ستاد بحران قرار گیرد.
در این پژوهش، تدارکات اقلام امدادی و مسیریابی وسایل نقلیه برای توزیع این اقلام در 24 ساعت اولیه پس از وقوع زلزله مورد مطالعه قرار گرفته است و تمرکز اصلی بر روی عدم قطعیت و همچنین پویایی در تقاضای اقلام امدادی می باشد. بنابراین، ضمن تشریح اهمیت مسأله، به ارائه ی مدلهایی با فرض عدم قطعیت و پویایی به منظور امدادرسانی پس از زلزله پرداخته شده و علاوه بر این، تاثیر وجود ارتباط برخط بین ستاد بحران و مناطق آسیب دیده با استفاده از سامانه موقعیت‌یابی جهانی مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت، نتایج حاصل از پیاده سازی این مدلها بر روی مطالعه موردی واقع در منطقه 7 استان تهران بررسی و گزارش شده است. این نتایج بیانگر تاثیر وجود ارتباط برخط بین مناطق آسیب دیده و ستاد بحران، از طریق کنترل پویایی و کاهش عدم قطعیت در تقاضای اقلام امدادی و در نتیجه کاهش هزینه های عدم ارضای تقاضاست. این پژوهش، یک راهنمای عملی برای تصمیم گیرندگان در حوزه بحران می باشد که با در نظر گرفتن مفروضات دنیای واقعی در راستای واقعیت و ذات طبیعی مسأله، بتوانند تصمیماتی کاربردی و سودمند برای پاسخ به بحران اتخاذ کنند.
واژه‌هاي كليدي: مدیریت بحران، مسیریابی، پویایی، سامانه موقعیت‌یابی جهانی، تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات.

چکیده

واحـد علـوم و تحقیقـات دانشـگاه آزاد اسـامی بـه عنـوان یکـی از معتبـر تریـن واحدهـای دانشـگاهی کشـور بـا هویـت ایرانـی اسـلامی و اعتبـار جهانـی، تاکنـون نقـش بسـزایی در راسـتای تولیـد، توسـعه و بـه اشـتراک گـذاری علـم و فنـاوری و ارائـه خدمـات آموزشـی و پژوهشـی در حـل مسـائل اساسـی جامعـه و توسـعه پایـدار بـرای تربیـت نسـل جوان،کارآمد و متخصـص بـا بهـره گیـری از اسـاتید فرهیختـه و چهـره هـای مانـدگار در عرصه علـم و دانـش، ایفـا نمـوده اسـت. از آنجایــی کــه آزمایشــگاههای تخصصــی و مراکــز تحقیقاتــی از مهــم تریــن ابزارهــای دسـتیابی بــه فنــاوری هــای نویــن، کاربــردی و محصــولات دانـش بنیــان بــه شــمار مــی رود، همــواره نیازمنــد تجهیــز بــه روز رســانی، پایــش و نظــارت کمــی و کیفــی اســت. در این پژوهش ساختمان آزمایشگاه مکانیک دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقیقات با حدود 25 سال قدمت پرداخته شده و مورد ممیزی انرژی قرار گرفته است. برای ممیزی از روش جز به کل استفاده شد. با اطلاعات موجود ساختمان با برنامه دیزاین بیلدر مدل و سپس با اعمال راهکارهای جدید به مقایسه میزان مصرف انرژی و صرفه جویی آن پرداخته شد. همچنین برای صحت سنجی و مقایسه صحت مدل سازی از دوربین حرارتی استفاده شده و در نهایت راهکارهای ارائه شده با استفاده از فرمول منفعت به هزینه مورد بررسی اقتصادی قرار گرفت و پس از آن مناسب ترین راهکارها برای تبدیل ساختمان به ساختمان تقریبا انرژی صفر پیشنهاد و ارائه شد. این مطالعه نشان می دهد که مصرف انرژی حرارتي در ساختمان آزمايشگاه دانشگاه علوم و تحقيقات کاملاً ناکارآمد است و می توان مصرف انرژی حرارتي را به میزان قابل توجهی کاهش داد. با جایگزینی آنها با اجزای کارآمدتر ، تا 30٪ -70٪ کاهش مصرف انرژی در تجهیزات حرارتي و تا 12٪ کاهش تولید گازهای گلخانه ای را در پی خواهد داشت.

چکيده
پالایشگاه تهران به عنوان یک مرکز صنعتی که مصرف آب قابل‌توجهی در تهران دارد، در نظر دارد با هدف مدیریت منابع آب و برای تامین نیاز خود، جریان آب خروجی از تصفیه‌خانه جنوب تهران را پس از آمادهسازی نهایی مورداستفاده قرار دهد و در این راستا از فیلترهای بیولوژیکی کربن فعال (BACF) بهمنظور کاهش غلظت DOC، بهره ببرد. در این فیلترها عمل حذف مواد آلی بهواسطه فرایند جذب سطحی بر روی کربنهای فعال و همچنین فرایند تجزیه بیولوژیکی توسط میکروارگانیسمهای رشدیافته بر بستر کربنهای فعال، انجام میپذیرد. وجود بایوفیلم، منجربه احیا بیولوژیکی پیوسته کربنهای فعال در حین فرایند تصفیه جریان آب میشود. بنابراین در این پژوهش تلاش شده است تا با بررسی عملکرد این فیلترها در جذب سطحی و همچنین تجزیه بیولوژیکی مواد آلی، تاثیر این سیستم بر حذف مواد آلاینده از جریان آب ورودی به این فیلتر‌ها در مجموعه تصفیه آب پالایشگاه تهران و نیز عملکرد آن در احیای بیولوژیکی کربن فعال به منظور افزایش طول عمر مفید فیلترها، مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور در یک مدل آزمایشگاهی علاوه بر فیلتر کربن فعال بیولوژیکی از یک فیلتر کربن فعال غیربیولوژیکی (بهواسطه افزودن سدیم آزید به جریان ورودی) و یک فیلتر بیولوژیکی با بستر غیرجاذب (Sand) استفاده شده است. در طی یک عملیات 180 روزه، نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که GACF پس از گذشت 70 روز از شروع عملیات، اشباع میشود در حالیکه در BACF تا روز 180ام حذف DOC ادامه دارد. همچنین میزان مصرف اکسیژن محلول و فعالیت بیولوژیکی در BACF حدود 3/1 برابر آن در BAF میباشد. همچنین میزان حذف DOC توسط فرایند جذب سطحی در BACF، به دلیل احیای بیولوژیکی کربنهای فعال، 09/0 میلی‌گرم بر لیتر از میزان آن در GACF، بیشتر میباشد.

واژه‌هاي كليدي: کربن فعال بیولوژیکی، احیا بیولوژیکی، فیلتر بیولوژیکی، کربن فعال

چکيده:
این پژوهش تلاشی برای بررسی رفتارهای اثرساز و علّی با نگرش پویایی‌شناسی سیستم‌ها به انجام رسید. برای رسیدن به این موضوع مدلسازی و شبیه‌سازی رفتارهای اثرساز و علّی با رویکرد سیستم داینامیک انجام شد. رفتار اثرساز و رفتار علّی دو رویکرد تصمیم‌گیری برای ایجاد و توسعه کسب و کار و کارآفرینی هستند که اخیرا رفتار اثرساز با توجه به ماهیتش بیشتر مورد توجه و مورد استفاده واقع شده است. در ایران نیز رویکرد لین استارتاپ در سالیان اخیر در بین صاحبان استارتاپ‌ها محبوب شده است. از مولفه‌های مهم رفتار اثرساز می‌توان به منابع در دسترس، هدف و ریسک قابل تحمل، شبکه ارتباطی و تعاملات و تعهدات ذینفعان اشاره کرد. تمام این مولفه‌ها در مدلسازی مورد استفاده قرار گرفت و در قدم بعدی نیز به آزمون‌های اعتبارسنجی سپرده شد. رویکرد علّی رویکرد سنتی ایجاد و توسعه کسب و کار است. درباره این رویکرد نیز مولفه‌ها و روابط بین آن‌ها شناسایی شد.
در این پژوهش ابتدا از طریق مطالعات کتابخانه‌ای و نظر خبرگان مدل‌های رفتار اثرساز و رفتار علّی استخراج شد. سپس به بررسی این مدل و تعیین مولفه‌ها و روابط بین آن‌ها پرداخته شد و نمودارهای سیستم داینامیک آن‌ها یعنی نمودارهای علی معلولی و انباشت جریان در نرم افزار ونسیم رسم گردید. در قدم بعد که مدلسازی انجام شد، مرحله شبیه‌سازی نیز در نرم افزار ونسیم اجرا شد. برای اعتبارسنجی مدل سیستم داینامیک چند آزمون اعمال شد که شامل آزمون سازگاری ابعاد، آزمون ساختار و آزمون کفایت مرزها است. این آزمون‌ها برای هر دو مدل رفتار اثرساز و رفتار علّی به کار گرفته شد.
این پژوهش با هدفی بر معرفی و بررسی هر چه بیشتر و بهتر رفتار اثرساز به عنوان یک رفتار آینده‌دار و مناسب برای کارآفرینان و پژوهشگران انجام شد.


كليد واژهها :
اثرسازی، پویایی‌شناسی سیستم‌ها، رفتار علّی، کارآفرینی

چکیده
هدف از این رساله بررسی تاثیرات روش واکنشی و واکنشی بهبودیافته‏ی تزریق در ارتقای راندمان بهرهبرداری از مخازن نفتی فلات قاره کشور از طریق افزایش تولید و ازدیاد ضریب برداشت نسبت به روش فعلی بهرهبرداری از مخازن نفتی فلات قاره کشور است. در این پایاننامه، برخلاف روش فعلی تزریق آب به مخازن نفتی که با نرخ ثابت و با هدف تثبیت فشار مخازن نفتی جهت ادامه تولید صورت میگیرد، تزریق آب به مخازن، به صورت کاملا کنترلشده و با نرخ متغیر با هدف افزایش تولید و ازدیاد برداشت صورت میگیرد. جهت تحقق اینمهم، با استفاده از فیلتر کالمن انسمبل و اندازهگیریهای سرچاهی شامل میزان تولید روزانه آب، نفت و گاز در هر یک از چاههای تولیدی و میزان تزریق به هر یک از چاههای تزریقی مخزن نفتی، اقدام به بروزرسانی مرتب مدل مخزن نفتی میشود. سپس با استفاده از این مدل بروزرسانیشده در یک الگوریتم کنترل بهینه غیرخطی پیشبین، نرخ بهینهی تزریق آب به مخزن نفتی با هدف بیشینهسازی میزان تولید و ازدیاد برداشت و کاهش تزریق آب، محاسبه شده و به مخزن اعمال میگردد. با استفاده از شبیهسازیهای متعدد کامپیوتری در این پایاننامه نشان داده میشود که بدلیل امکان استفاده از مقادیر متعدد بهینه برای متغیر کنترلی بجای استفاده از یک مقدار ثابت بهینه، روش فوق الذکر سبب افزایش تولید و ازدیاد برداشت، نسبت به روش متداول فعلی استخراج از مخازن نفتی فلات قاره کشور میگردد.

کلمات کلیدی: کنترل غیرخطی پیشبین، فیلتر کالمن انسمبل، ازدیاد برداشت، تزریق آب، روش واکنشی تزریق، واکنشی بهبودیافته‏ی تزریق
 

بانک‌ها به طور مداوم در حال کاوش جدید هستند تا راه‌هایی برای انجام سریع‌تر تراکنش‌ها برای خدمات پیشرفته به مشتری ایجاد کنند، در حالی که از کارایی هزینه در عملیات خود و تضمین شفافیت برای مشتریان و تنظیم‌کننده‌ها اطمینان حاصل کنند. برای این کار، زنجیره بلوکی به طور بالقوه یک راه‌حل برای بانک‌ها برای حذف واسطه‌ها، تسهیل‌کردن اجرای بلادرنگ تراکنش‌ها، کاهش هزینه‌های کار دستی و منجر به افزایش خدمات مشتری را فراهم می‌کند.
آگاهی از سطح آمادگی الکترونیکی اولین گام در برنامه‌ریزی برای توسعه فاوا در جوامع است. لازمه این مهم بررسی و تحلیل شرایط و ارزیابی وضعیت موجود در به‌کارگیری و بهره‌مندی از فناوری است تا نتایج حاصل از آن را مبنای برنامه‌ریزی برای نیل به وضعیت مطلوب خویش قرار دهند.
پژوهش حاضر با هدف ارائة چارچوب سنجش آمادگی بانک‌های تجاری کشور در راستای استفاده از راه‌حل‌های مبتنی بر فناوری زنجیره بلوکی صورت گرفته است. این تحقیق از نظر هدف بنیادی و کاربردی است. از نظر روش تحقیق، آمیخته( ترکیبی) است. در مرحله اول، به منظور شناسایی ابعاد و شاخص‌های آمادگی بانک‌ها از دو رویکرد کیفی فراترکیب و تحلیل مضمون بهره گرفته‌شده‌است. در مرحله دوم به منظور وزن‌دهی و طبقه‌بندی ابعاد و شاخص‌های مرحله اول، پرسشنامه‌ای توسعه یافته و با استفاده از روش پیمایشی به نظرسنجی از خبرگان این حوزه رسیده است. در آخر در پرسشنامه‌ای وضعیت آمادگی بانک‌ها نسبت به ابعاد و شاخص‌های طبقه‌بندی‌شده ارزیابی گردید.
در نتیجه ترکیب یافته‌ها، 5 عامل سازمانی، فنی، فردی، محیطی و فرهنگی اجتماعی به عنوان ابعاد آمادگی بانک‌ها شناسایی گردید. بعد سازمانی شامل پشتیبانی مدیریت عالی، توسعه زیرساخت‌ها، توسعه منابع انسانی، ریسک‌پذیری مدیران، منابع مالی، سیاست‌های سازمانی، فرهنگ سازمانی‌پذیرا، تغییر مدل ذهنی مدیران، مهارت‌های مدیران، اندازه شرکت، نوآوری و خلق فرصتهای جدید، جذب سرمایه، خلق مزیت رقابتی، تمرکززدایی و حفظ بقا بودند. بعد فنی شامل امنیت فناوری، نیروی انسانی متخصص، پیچیدگی، دسترسی به فناوری، بکارگیری فناوری، آزادی عمل کاربر، حاکمیت داده، حذف واسطه‌ها، اعتمادسازی و باز و شفاف بودن بودند. بعد فردی شامل نگرش نسبت به استفاده، سهولت استفاده، سودمندی درک‌شده، درک فناوری بلاک‌چین و قابلیت دسترسی بودند و بعد محیطی شامل نیاز‌سنجی، سازگاری، حمایت‌های دولتی، تبادل اطلاعات، بلوغ فناوری، پویایی بازار، قوانین‌و‌مقررات، ایده‌پذیری و وضعیت اقتصادی و سیاسی بودند. در نهایت بعد فرهنگی و اجتماعی شامل فرهنگ‌سازی، آموزش و ارتقای دانش کاربران و مدیران، فرهنگ همکاری، شناخت و آگاهی نسبت به فناوری بودند. پس از محاسبه وزن نهایی ابعاد پژوهش، بعد سازمانی در رتبه اول، بعد فنی در رتبه دوم، بعد محیطی در رتبه سوم، بعد فردی در رتبه چهارم و بعد فرهنگی و اجتماعی در رتبه آخر قرار گرفت. در مرحله سوم آمادگی و توانمندی موجود بانک‌ها نسبت به هر یک از مولفه‌ها و شاخص‌ها سنجیده و ارائه شده است. در پایان پیشنهادات کاربردی در راستای نتایج تحقیق آورده شده است.
کلید واژه‌ها: زنجیره بلوکی، بانک‌های تجاری، فراترکیب، تحلیل مضمون، سنجش آمادگی الکترونیکی.

چكيده
هدف این تحقیق بررسی تاثیر جهش قیمت ارز سال ۱۳۹۷ بر قیمت سهام به تفکیک صنایع در بورس اوراق بهادار تهران بوده است. قلمرو مکانی در این تحقیق کشور ایران بوده و به طور خاص دادههای مربوط اطلاعات شاخص قیمت صنایع مختلف بورس اوراق بهادار تهران و همچنین متغیر نرخ ارز را شامل میشود. افزون بر این، از آنجایی دادههای شاخص قیمت صنایع مختلف بورس بطور رسمی توسط سازمان بورس اوراق بهادار از 16 آذر ماه سال 1387 تاکنون انتشار یافتهاند، قلمرو زمانی این تحقیق مشتمل بر دادههای روزانه بوده و طی بازهی از تاریخ فوق شروع شده و تا دوم بهمن ماه سال 1398ادامه یافته است. در این تحقیق، جهش قیمت ارز متغیرمستقل و قیمت سهام متغیر وابسته در نظر گرفته شد. با عنایت به هدف اصلی این تحقیق باید اظهار داشت که نوع روش تحقیق و روش توصیف و تجزیه و تحلیل اطلاعات در مطالعه حاضر روش تحلیل همبستگی بوده زیرا در این نوع تحقیقات رابطه میان متغیرهای مستقل و وابسته بر اساس هدف پژوهش و به کمک رهیافت رگرسیونی و بر پایهی الگوی خودتوضیح با وقفههای گسترش یافته غیرخطی (NARDL ) تحلیل میگردد. این روش تحقیق که مبتنی بر روشهای تحلیلیِ آماری و کمی است، با استفاده از دادههای سری زمانی متغیرهای تحقیق در صدد الگوسازی و تبیین روابط میان متغیرهای تحقیق میباشد. بازم به تأکید است که در این مطالعه جهت انجام الگوسازیهای تحقیق از نرمافزارهای Excel و Eviews استفاده خواهد شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین شاخص صنایع خودرویی و قطعات؛ مواد دارویی؛ فلزات اساسی؛ فرآودههای نفتی و صنایع 50 شرکت فعالتر بورس قبل از جهش قیمت ارز در سال ۱۳۹۷و بعد از آن تفاوت معناداری وجود دارد؛در حالی که بین شاخص صنایع مواد شیمیایی قبل از جهش قیمت ارز در سال ۱۳۹۷و بعد از آن تفاوت
معناداری یافت نگردید.

چکیده
هدف این پژوهش طراحی مدل فرآیندی پروژهوار سازی (Projectification) در جهت توسعه اقدامات کارآفرینانه سازمانی است. در پاسخ به پرسش اصلی این پژوهش که شناسایی و ارائه گام‌های پروژه‌وار سازی در جهت توسعه و بالا بردن نرخ موفقیت در اقدامات کارآفرینانه سازمان است مدلی فرآیندی و تجویزی ارائه شد که سازمان‌ها را در این مسیر راهنمایی خواهد کرد. پژوهش فوق به سازمان‌های درگیر پروژه و همچنین سازمان‌هایی که در حال حرکت به سمت پروژه محور شدن هستند کمک می‌کند تا با بررسی مدل پژوهش در مسیر استفاده از کار پروژه در پاسخ به تغییرات محیط کسب و کار و همچنین عدم قطعیت، وضعیت خود را در طول گام‌های پروژه‌وار سازی شناسایی کرده و با استفاده از چارچوب ارائه شده به سمت افزایش اقدامات کارآفرینانه سازمان خود که نهایتا به عنوان ابزاری در جهت موفقیت بیشتر در کسب و کار آنهاست گام بردارند.
این پژوهش از نوع تحقیق توسعه محور و کاربردی بوده و جامعه آماری آن را کسب و کارهای درگیر پروژه وار سازی و پروژه‌های نوآورانه مستقر در شهر تهران تشکیل داده‌اند. این پژوهش در متولوژی از نوع تک متد کیفی و از حیث استراتژی پروژهش از نوع مطالعه موردی است.
روش انجام پژوهش به صورت کیفی است و برای جمع آوری داده ها از مشاهده، مصاحبه، مواد دیداری شنیداری، اسناد و گزارشات استفاده شده است. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار تحلیل و طبقه بندی پژوهش‌های کیفی ATLAS.ti مورد بررسی قرار گرفته است.
با توجه به بررسی و تحلیل دقیق موارد مورد مطالعه مهمترین گام‌های این چارچوب فرآیندی در 6 مرحله، ارزیابی زیرساخت فعلی، ایجاد نقشه راه محصولات و پروژه‌ها، شناخت و تحلیل ذینفعان، ایجاد ساختار سازمانی مناسب، توسعه اقدامات پشتیبانی و ایجاد ساختار تیمی مناسب دسته بندی گردید.
كلید واژهها : پروژه وار سازی، کارآفرینی سازمانی، سازمان پروژه محور

یکی از واژه هایی که در زندگی عصر حاضر به گوش می خورد، ارز دیجیتال است. ارز دیجیتال نوعی سیستم مالی جهت تسهیل مبادلات اقتصادی است که دست واسطه‌ها مثل بانک را تا حد ممکن از معاملات کوتاه می-کند. در اوایل سال ۱۹۹۰ برخی از افراد نخبه قصد داشتند تا با استفاده از اینترنت آزادی عمل بیشتری به مردم داده و از قدرت بیش از حد دولت‌ها بکاهند. یکی از اهداف این افراد این بود که به مردم قدرت کنترل پول را بدهند و به بیان ساده واسطه‌ها (مثل بانکها) را حذف کنند. علیرغم ایجاد رمزپولها و گسترش مبادلات این نوع ارزها هنوز ردپایی از این تکنولوژی جدید در مدلهای اقتصادی از جمله مدلهای مالی- تجاری بینالمللی دیده نشده است. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی این موضوع است که ورود رمزپول چه دلالتهایی بر اقتصاد خواهد داشت که برای تحقق هدف پژوهش از روش ورود رمزپول به مدلهای DSGE بینالمللی استفاده خواهد شد. علاوه بر این نتایج حاصل از جانشین شدن رمزپول در مدلها با مدلی که در آن رمزپول وجود ندارد مقایسه شده است. نتایج نشان میدهد که یک اثر جانشین قوی بین مانده حقیقی ارز دولتی و مانده حقیقی رمزپول در پاسخ به فناوری، ترجیحات و شوک های سیاست پولی وجود دارد. با مقایسه نتایج حاصل از این دو سناریو مشخص است که افزایش در تولید و تورم در سناریو دوم(زمانی که رمزپول در سیستم وجود ندارد) نسبت به سناریو اول(زمانی که رمزپول در مبادلات وجود دارد) بیشتر است. این امر نشان از وجود تورم بیشتر در زمان عدم وجود رمزپول است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که زمانی که بتوان رمزپول را به عنوان جانشینی از ارز رایج دولتی استفاده نمود به مراتب نوسانات تورم کاهش پیدا می کند و کشور شاهد افزایش بی رویه تورم نخواهد بود.

واژه های کلیدی : بلاک چین، رمزپول، بیت کوین، مدل DSGE

بدنه کشتی‌های مختلف پس از گذشت مدتی از شروع به کار به دلیل استفاده در محیط آب شور دریا در معرض مشکل رشد روییدنی‌ها بر روی بدنه قرار می‌گیرند، به طوری که کشتی پس از حدود یک ماه توقف در بندر برای شروع دوباره فعالیت نیاز به پاکسازی بدنه از این روییدنی‌ها را دارد. کشتی فقط زمانی که به شدت درگیر ایجاد روییدنی‌ها بر روی بدنه شده است برای تمیز کاری به حوضچه خشک منتقل می‌شود و در این بین به طور متناوب می‌بایست توسط سیستم‌های دیگر که شامل غواص و سیستم‌های رباتیک است، در آب تمیز شود.
استفاده از سیستم رباتیک برای انجام این عملیات دارای چالش‌های مختلفی است که هر یک به نوعی نیاز به کار دارد. یکی از این چالش‌ها بحث طراحی سیستم موقعیت‌یابی برای ربات در زیر آب است که با دو هدف کنترل بهتر ربات در شرایط زیر آب و دیگری ارائه گزارش به کارفرما از نواحی مختلف کشتی که درگیر روییدنی‌های دریایی است، در فاز نخست و قبل از تمیز کاری می‌باشد.
این پژوهش با هدف طراحی و بهینه سازی سیستم موقعیت‌یابی ربات بازرسی بدنه کشتی صورت گرفته است. روش‌های موقعیت‌یابی در زیر آب با توجه به شرایط خاص و عدم دسترسی به سیستم موقعیت‌یابی جهانی (GPS)، به طور کلی به صورت سیستم‌های موقعیت‌یابی اینرسی، ژئوفیزیک و آکوستیک می‌باشد. با توجه به شرایط خاص استفاده از ربات که به بدنه کشتی متصل شده و با حرکت بر روی بدنه عمل بازرسی را انجام می‌دهد، کارایی این سیستم‌ها، دسترسی به تجهیزات و سایر عوامل دخیل، سیستم موقعیت‌یابی اینرسی به عنوان سیستم مورد استفاده برای انجام عمل موقعیت‌یابی انتخاب گردید. به منظور افزایش دقت سیستم و با توجه به کارایی ربات، از روش ترکیبی مسافت‌سنجی با استفاده از انکودر استفاده شد، IMU در کوتاه مدت پاسخی سریع ارائه می‌دهد، اما خطاهای تخمین موقعیت به دلیل ماهیت انتگرال‌گیری و دیگر عوامل تقویت می‌شود، همچنین تخمین از طریق انکودر به دلیل منبع‌های سیستماتیک و غیر سیستماتیک دچار خطا می‌شود، از این رو و به منظور بهبود نتایج و جبران نقاط ضعف هر سیستم، داده‌های سنسورهای IMU و انکودر با استفاده از یک فیلتر کالمن تلفیق گردید.


کلیدواژه‌ها: ربات چسبنده به بدنه کشتی– بازرسی بدنه کشتی – موقعیت‌یابی اینرسی – مسافت‌سنجی - فیلترکالمن

هدف: بررسی مقررات مربوط به مدیریت شرکت ها و شناسایی نواقص موجود و ارائۀ راهکارهای رفع آنها و نیز پیشنهاد رویکرد مناسب رژیم مقرراتی برای اعمال یافته های حاکمیت شرکتی در نظام حقوقی ایران هدف اصلی این پژوهش می باشد.
روش‌شناسی پژوهش: این پژوهش تطبیقی، به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شده است.
یافته‌ها: تحلیل مباحث حقوق شرکت ها در موضوعاتی مانند هدف شرکت ها، وضع قواعد تکلیفی و تعویضی، مشکلات و هزینه های نمایندگی، نقش ها، ساختار و ترکیب هیأت مدیره، از جمله موجب ارتباط دادن مباحث حقوق شرکت ها به دنیای پیچیدۀ واقعی شده و دیدی واقعی تر و عینی تر برای سیاست گذاری و قاعده گذاری فراهم می کند.
نتیجه‌گیری: توجه به نحوۀ کارکرد واقعی و عملی شرکت ها، از جمله می تواند باعث بهبود عملکرد شرکت-ها و نهایتاً اقتصاد کشور شود. از این حیث، دستورالعمل ها، آیین نامه ها و قوانین مصوب سازمان بورس، شورای پول و اعتبار، شورای عالی بیمه و مجلس، از جمله علاوه بر عدم توجه به بعضی از رویه ها و مسائل حاکمیت شرکتی، عمدتاً با رویکردی تحمیلی و یک شکل رعایت و پیروی از موضوعاتی را از شرکت ها خواسته اند که اثر قطعی آنها در بهبود عملکرد شرکت ها ثابت نشده است. توجه به مباحث مطرح شده در این مطالعه می تواند به رفع ایرادهای مقررات مزبور کمک کند.
کلیدواژه‌ها: حاکمیت شرکتی، مقررات، بورس، شرکت، هیأت مدیره، هیأت عامل، مدیر، مدیرعامل.

چکیده
ترس و نگرانی بابت به خطر افتادن امنیت شخصی افراد ازجمله عوامل مهم تأثیرگذار در رفتار سفرهای درونشهری آنهاست. در این میان بانوان به دلیل وقوع جرائم خیابانی نظیر آزار و اذیت و تعرض، بیشتر تحت تأثیر این موضوع هستند. بر این اساس بانوان تمایل زیادی به بکار گرفتن رفتارهای تدافعی و پیشگیرانه و درنتیجه تغییر در رفتار حملونقلی خود دارند. از طرفی با توجه به اینکه قشر بانوان در معرض معضلات امنیتی مذکور هستند و تقریباً نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، لازم است در راستای توسعه حمل-ونقل پایدار و فعال، موانع و معضلات آنها در استفاده از این شیوهی سفر مرتفع گردد. در این پژوهش ابتدا مدل معادلات ساختاری امنیت ادراک‌شده بانوان ایجاد شد. سپس با استفاده از شبیهسازی در محیط واقعیت مجازی به کمک یک شبیهساز دوچرخهسواری، عوامل محیطی تأثیرگذار بر امنیت ادراکشده بانوان هنگام دوچرخه‌سواری در محیط شهری موردبررسی قرار گرفت و بر اساس نتایج مدلسازی معادلات ساختاری روی دادههای گردآوری‌شده (از طریق پرسشنامهای که شرکتکنندگان بعد از آزمایش شبیهسازی دوچرخهسواری در محیط واقعیت مجازی تکمیل کردند)، مدل معادلات ساختاری تخمین زده شد. بر اساس نتایج مدلسازی معادلات ساختاری مشخص شد که پارامترهای مختلف محیط ساختهشده شهری (میزان روشنایی، میدان دید بسته (دیده شدن توسط محیط و اشراف به اطراف)، محل عبور خط دوچرخه (زیرگذر، پارک، خیابان) و موقعیت جغرافیایی و بافت شهری (شمال شهر، مرکز شهر و جنوب شهر)) و محیط اجتماعی (شلوغی (تعداد افراد در معبر، پیاده راه و خطوط دوچرخه) و حضور پلیس) تأثیر بسزایی در امنیت ادراکشده بانوان حین دوچرخه‌سواری دارد. همچنین مشخص شد چطور و با چه بزرگی هریک از این موارد بر میزان امنیت ادراک‌شده تأثیرگذارند. همچنین براساس نتایج پرسشنامه حس حضور که برای ارزیابی کارآیی شبیهساز دوچرخهسواری در محیط واقعیت مجازی مورد استفاده قرار گرفت، کارآیی این ابزار برای جمعآوری دادههای پژوهش مورد تایید قرار گرفت. نتایج این مطالعه برای دخیل کردن فاکتور شرایط مختلف محیط شهری در هنگام سیاستگذاریها و تصمیم‌گیری‌ها و اجرای آنها از سوی مدیران و کارشناسان مربوطه مفید است.
کلیدواژهها: امنیت ادراکشده، امنیت بانوان، دوچرخهسواری، شبیهساز دوچرخه، واقعیت مجازی

صنعت فراورده های پالایشی یکی از مهم ترین صنایع تولیدی و به تبع آن یکی از بزرگترین صنایع مصرف کننده انرژی در کشور می باشد این صنعت، اغلب مصرف انرژی بالایی داشته که باعث افزایش شدت انرژی و هزینههای نهایی تولید گردیده و به این ترتیب سودآوری را کاهش داده است. لذا ضروری می نماید وضعیت بهرهوری عوامل تولید و شدت انرژی در صنایع پالایشی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. بنابرین، هدف اصلی این تحقیق، بررسی روند بهره وری کل عوامل تولید و عوامل موثر بر شدت انرژی در صنایع پالایشی طی دوره زمانی 1396-1360 می باشد.
جهت نیل به اهداف تحقیق، با استفاده از آمارهای جمع آوری شده از مرکز آمار ایران، بانک مرکزی و ترازنامه انرژی و با بهرهگیری از سیستم معادلات به ظاهر نامرتبط (SUR) به تخمین تابع هزینه ترانسلوگ به همراه سیستم معادلات سهم هزینه پرداخته شد. سپس، با استفاده از پارامترهای تخمین زده شده، رشد بهره وری کل عوامل تولید به دو جزء تغییر تکنولوژی و صرفه های ناشی از مقیاس تجزیه گردید. نتایج نشان داد که بهرهوری عوامل تولیدی طی دوره مورد مطالعه روند رو به رشدی داشته است و رشد بهره‌وري کل عوامل توليد، بیشتر تحت تاثير تغيير تکنولوژي اتفاق افتاده است. در ضمن، نتایج حاصل از محاسبه شدت انرژی و تجزیه آن نشان داد که از بین چهار اثر شدت انرژی، اثر جانشینی تاثیر مثبت بر شدت انرژی داشته و سه اثر بودجه ای، تولیدی و تکنولوژی تاثیر منفی بر شدت انرژی دارند و اثر جانشینی نقش اساسی در شدت انرژی صنایع پالایشی دارد.
کلمات کلیدی: بهرهوری کل عوامل تولید، شدت انرژی، صنایع پالایشی

چکیده
افزايش جمعيت رو به رشد و تقاضاي بيشتر در زمينه انرژي از يك سو، گرم شدن كره زمين و در پي آن معضلات زيست محيطي، جنگل زدايي تخريب لايه اوزون و بروز مشكلات خشكسالي، طوفان و سيل، از سوي ديگر توجه محققان بسياري را معطوف به روشهاي نوين توليد انرژي تجديدپذير داشته است. تمركز در بخش ساخت و ساز شهري كه بخش عمدهاي از مصرف انرژي و توليد گازهاي گلخانه‌اي را در بر ميگيرد، سهم به سزايي در اين عرصه با بهره-گيري از انرژي باد، خورشيدي و زمين گرمايي داشته است، در اين راستا احداث ساختمانهاي صفر انرژي در شهرهاي ايران ميتواند گام بزرگي در پيشروي اقتصادي و كاهش مشكلات آلودگي كلان شهرها باشد. در این پژوهش پس از تعیین شهرهای کاندید برای ساخت خانههای منطبق با استانداردهاي صفر انرژي، شاخصهاي موثر برای ساخت با استفاده از روش دلفی فازی مشخص شدهاند. سپس با استفاده از روشهای مختلف تصمیمگیری چندشاخصه بهترین شهرها برای ساخت این خانهها مشخص گردیدهاند. بر اساس نتایج كهكيلويه و بويراحمد رتبه نخست، شيراز و تبريز رتبه دوم و اراك رتبه سوم را به خود اختصاص داد.
واژه‌هاي کليدي: ساختمان صفر انرژي ، روش های تصمیم گیری چند شاخصه، SAW, TOPSIS, VIKOR، کپلند

در صورتی که ریسک های شناورهای دریایی به موقع کنترل نگردند منجر به بروز خسارات گسترده زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهد شد. بنابراین تدوین و تنظیم مقررات پیشگیرانه جهت جلوگیری از وقوع حوادث دریایی بهترین راه جهت مقابله با حوادث دریایی می باشد. با این وجود در نگرش اولیه حاکم بر روش های پیش گیرانه، الزام به اخذ پوشش های بیمه ای جایگاهی نداشته است ولیکن در موضوع شناورهای دریایی تا زمانی که پوشش های بیمه ای مورد نیاز برای شناور اخذ نگردد اجازه تردد به آن شناور داده نمی شود و یک شناور زمانی قابلیت دریانوردی دارد که ضمن اینکه الزامات زیست محیطی و فنی را دارا باشد، پوشش های بیمه ای مورد نیاز را نیز اخذ نموده باشد. از طرف دیگر یک شناور دریایی زمانی امکان اخذ بیمه و پوشش های بیمه ای را دارد که استانداردهای فنی، ایمنی و الزامات زیست محیطی را رعایت نماید. از این رو در این نوشتار ضمن بررسی جنبه های پسینی و پیشگیرانه بیمه اجباری شناورهای دریایی، رعایت الزامات زیست محیطی و فنی و ایمنی شناورهای دریایی جهت امکان اخذ پوشش های بیمه ای مورد بررسی و تبیین قرار گرفته است و موضوع بیمه اجباری شناورهای دریایی در قانون ایران و کنوانسیون های بین المللی مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت ضمن بررسی تاثیر صنعت نفت و گاز و الزامات قانونی(کنوانسیونی) بر مفاد قراردادهای بیمه شناورهای دریایی، چارچوب قراردادی و حقوق و تعهدات طرفین بیمه نامه شناورهای دریایی بر اساس استاندارهای انستیتو بیمه گران لندن مورد بررسی قرار گرفته است.
کلمات کلیدی: شناورهای دریایی، ریسک های دریایی، الزامات قانونی، چارچوب قراردادی، بیمه

چکیده
امروزه نانوذرات پلیمری زیست تخریب پذیر برای کاربردهای زیست پزشکی و دارورسانی به طور گسترده ای مورد توجه قرار گرفته است. هدف از تحقیق حاضر، تهیه و ارزیابی نانوذرات کربوکسی متیل کیتوسان (CMCS) حاوی داروی ضد دیابت متفورمین هیدروکلراید (MET) می‌باشد. نانوذرات از روش نانو رسوبی از طریق سیستم میکروسیالات (MF) با استفاده از کلسیم کلرید به‌عنوان یک عامل شبکه‌ای کننده تهیه شدند. نتایج آزمون‌های میکروسکوپ الکترونی روبشی و تفرق دینامیکی نور نشان دادند که قطر نانوذرات در حدود 19 ± 77 نانومتر با توزیع اندازه باریک و مورفولوژی یکنواخت می باشند. نسبت غلظت پلیمر به عامل شبکه ای کننده (5/2 : 10) طبق نتایج آزمایشات برون تنی انتخاب شد. نانوذرات بهینه شبکه‌ای شده به کمک سیستم MF بازده دربرگیری بالاتر (7/1 ± 90)، رهایش طولانی‌تر و کنترل شده تر دارو را در دو محیط اسیدی و خنثی در مقایسه با نمونه‌های ساخته‌شده به روش اختلاط توده‌ای به نمایش گذاشتند. همچنین، سازگاری MET و پلیمر و شبکه‌ای کردن نانوذرات با استفاده از روش های طیف سنج مادون قرمز و طیف سنجی پراش انرژی پرتو ایکس مورد تجزیه ‌و تحلیل قرار گرفت. سپس ارزیابی‌های مدل حیوانی باعث افزایش وزن بدن تا 94/7٪ و کاهش سطح گلوکز خون تا حدود 58/43٪ برای نانوذرات MET-CMCS سنتز شده به روش MF به‌عنوان نمونه بهینه‌ در مقایسه با داروی MET به‌تنهایی در موش‌های دیابتی شدند. به علاوه، نتایج مطالعات هیستوپاتولوژیک نشان دادند که اندازه جزایر پانکراس 32/2 µm2 و شدت سلول‌های,β 64 سلول در هر جزیره برای موش‌های دیابتی پس از درمان با نمونه بهینه می‌باشند. این داده‌ها نزدیک به مواردی بودند که برای موش‌های سالم به دست آمدند. در آخر نتایج به دست آمده ثابت کردند که نانوذرات بر پایه CMCS تولید شده توسط سیستم MF می توانند به طور موثری در درمان دیابت قرار گیرند.
واژه‌های کلیدی: میکروسیالات، نانوذرات، متفورمین، دارورسانی، درمان دیابت

چکیده
یکی از مهمترین چالشها در زمینه پزشکی بازساختی، ارتقای فرآیند ترمیم زخم و مدیریت آن دسته از عارضههای پوستی است که در خطر ابتلا به عفونتهای ثانویه میباشند. در طول چند دهه گذشته، فناوری-های متعددی برای مراقبت از زخم و تسریع فرآیند ترمیم آن توسعه یافتهاند. یکی از مناسبترین روشها، تهیه زخمپوشهای پلیمری به روش الکتروریسی است. این پژوهش رهیافتی برای طراحی یک زخمپوش اکتروریسی شده بر پایه پلیکاپرولاکتون (PCL) و هیدروکسیپروپیل سلولز (HPC) است. در این مجموعه، با هدف ایجاد خاصیت ضد باکتریایی و تسریع فرآیند بهبود، نانوذرات اکسید روی (ZnO) و عصاره ملیلتوس آفیسینالیس (MO) نیز به کار گرفته شد. به منظور تعیین نمونه بهینه بر پایه PCL/HPC/ZnO (اختصاراً Opt.PHZ)، از طراحی آزمایش به روش سطح پاسخ و طرح مرکب مرکزی استفاده شد. بر اساس ترکیب درصدهای این نمونه، نمونه شاهد بر پایه PCL/HPC (اختصاراً PH)و نمونههای دارای دارو (PCL/HPC/ZnO/MO (PHZMi)) نیز بدست آمدند. ارزیابی این سه دسته نمدگون در سه سطح مهندسی، برونتنی و درونتنی صورت گرفت. بر اساس تصاویر SEM، مشاهده شد که میانگین قطر الیاف و درصد تخلخل در نمونه بهینه به ترتیب برابر 71±232 نانومتر و 79 درصد بود. با افزودن عصاره MO به سامانه، این مقادیر افزایش یافتند. تصاویر زاویه تماس قطره آب نشان داد که حضور عصاره به طور چشمگیری بر آب-دوستی سامانهها اثرگذار بوده و منجر به فوق آبدوست شدن آنها شده است. ارزیابی XRD نشانگر افزایش درصد بلورینگی در نمونههای دارای نانوذرات و عصاره بود. در این راستا برای نمونهای با بیشترین مقدار عصاره (PHZM10) درصد بلورینگی 67/49 گزارش شد. بعلاوه، مدول و استحکام کششی این نمونه نیز بالاتر از سایر نمونه ها و به ترتیب برابر 61/0±41/82 و 30/0±45/20 مگاپاسکال بود. مطابق نتایج ارزیابیهای برونتنی، در هیچ یک از نمونهها سمیت سلولی مشاهده نشد. این در حالی است که نمونههای Opt.PHZ و PHZM10 دارای فعالیت ضد باکتریایی نیز بودند. در نهایت مطابق مطالعات درونتنی، مشاهده شد که پس از مدت 14 روز، شاخص بسته شدن زخم در نمونه PHZM10 نسبت به سایر نمونهها بالاتر و برابر 1/1±3/99 درصد بود. بنابراین تهیه زخمپوشهای الکتروریسی شده با نسبت اجزای نمونه PHZM10 میتواند گامی مؤثر برای مراقبت و تسریع بهبود زخم باشد.

كلمات كليدي: الکتروریسی، پلیکاپرولاکتون، هیدروکسیپروپیل سلولز، زخمپوش، نانوذرات اکسید روی، عصاره ملیلتوس آفیسینالیس.

در سال‌های اخیر برنامه‌های کاربردی بر مبنای داده‌های PMU به طرز چشمگیری افزایش یافته‌اند. اگرچه با استفاده از PMUها می‌توان کیفیت تخمین حالت را بهبود بخشید، اما وجود تعداد محدودی از PMUها ممکن است باعث عدم مشاهده‌پذیری کامل سیستم قدرت شود. در این مطالعه به‌عنوان هدف اصلی، یک الگوریتم تخمین حالت ترکیبی خطی و مستحکم ارائه شده است که ردیابی دینامیکی متغیرهای جبری شبکه قدرت را تأمین می‌کند. این روش دقت تخمین حالت و زمان اجرای آن را بهبود می‌بخشد. برای این منظور در حالت مشاهده‌پذیری شبکه و به کمک داده‌های PMU، یک تخمین‌گر LSE برای ردیابی رفتار دینامیک حالت‌های جبری شبکه قدرت پیشنهاد شده است. علاوه بر این، در زمان عدم مشاهده‌پذیری کامل سیستم قدرت به کمک داده‌های PMU، الگوریتمی ارائه شده است که قادر است به‌صورت تقریباً زمان - واقعی رفتار دینامیک متغیرهای جبری سیستم را دنبال کند.
با در نظرگیری ریزشبکه‌های متشکل از عناصر دینامیکی به‌عنوان بخشی از شبکه‌های قدرت امروزی، ارائه یک طرح جامع جهت تخمین متغیرهای حالت جبری و دینامیک ریزشبکه‌ها در حالت جزیره‌ای از شبکه قدرت نیز به‌عنوان یک هدف فرعی در این مطالعه مدنظر قرار گرفته است. برای این منظور ابتدا جایابی PMUها مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه پس از ارائه روش تخمین حالت مقاوم برای متغیرهای جبری ریزشبکه، بحث تخمین حالت مقاوم متغیرهای دینامیکی نیز مدنظر قرار گرفته است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که روش پیشنهادی برای هر دو تخمین حالت جبری و دینامیکی به‌خوبی عمل می‌کند.
واژه‌های کلیدی:
تخمین حالت مقاوم، تخمین حالت دینامیک، شبکه قدرت، ریزشبکه، داده بد، اندازه‌گیری مجازی

در کشور ایران که دارای مخازن قدیمی و سالخورده می باشد و عمده مخازن نیمه دوم عمر خود را سپری می کنند، بهره برداری بهینه از مخازن نفت و گاز کشور با چالش های بی شماری رو به رو می باشد. راهکار اصلی حل چالش های موجود استفاده از الگوی مدیریت حقوقی جامع و یکپارچه مخازن نفت و گاز می باشد. این مفهوم نه تنها در قوانین و مقررات کشور استانداردسازی نشده است بلکه عناصر و فرآیند اجرایی آن به درستی تبیین نگردیده است. بر این اساس در این نوشتار با روش توصیفی_تحلیلی تلاش می شود تا ضمن شناسایی چالش ها و آسیب های مخازن نفت و گاز کشور در طول عمر مخزن، مفهوم مدیریت حقوقی جامع و یکپارچه مخازن نفت و گاز به عنوان راهکار برون رفت از چالش های موجود تبیین گردد و علاوه بر تجزیه و تحلیل عناصر این مفهوم در قوانین و قراردادهای نفتی کشور، فرآیند اجرایی مدیریت حقوقی جامع و یکپارچه مخازن نفت و گاز توسط نهاد های ذی صلاح اعم از شرکت ملی نفت و وزارت نفت در سطح کلان کشوری مورد بررسی قرار گیرد و راهکار ارائه شود.
واژگان کلیدی: مخازن نفت و گاز، مدیریت حقوقی مخزن، جامع و یکپارچه، شرکت ملی نفت، چالش های مخازن

چکیده
امروزه سامانه‌های تغییر فازی دسته‌ای پرکاربرد از مواد برای ذخیره انرژی حرارتی هستند. مشخصه مهم عملکردی در این سامانه‌ها گرمای نهان ذوب و/یا انجماد است. به دلیل اینکه در هنگام تغییر فاز دمای سامانه تغییر نمی‌کند، انرژی حرارتی وارد شده به سامانه تنها باعث تغییر فاز شده و مهم‌تر اینکه این انرژی حرارتی قابلیت بازگشت‌پذیری یا ذخیره‌سازی در سامانه را دارد. در میان سامانه‌های تغییر فازی، سامانه‌های جامد‌ـ‌مایع به دلیل سهولت طراحی و تغییر حجم اندک حین تغییر فاز بیشتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. چالش‌‌های مهم در انتخاب و طراحی سامانه‌های تغییر فازی، افزایش آنتالپی تغییر فازی به همراه نشت کمتر ماده تغییر فازی به خارج از سامانه است. استفاده از واکس‌ پارافینی به دلایلی مانند گرمای نهان تغییر فاز مناسب، خواص فیزیکی و شیمیایی مطلوب و تغییر حجم ذوب کم در مقایسه با مواد دیگر در زمینه ساخت سامانه‌های تغییر فازی با استقبال گسترده روبرو شده است. با این وجود میزان نشتی و گرمای نهان ذوب و/یا انجماد واکس پارافینی برای کاربردهای مهندسی نیاز به اصلاح دارد. در این پژوهش ارزیابی خواص گرمایی‌ـ‌فیزیکی سامانه تغییرفازی واکس پارافینی/نانو ذرات سیلیکا به منظور تبیین کارایی حرارتی کامپوزیت لاستیک اتیلن‌پروپیلن‌دی‌ان‌مونومر/واکس پارافینی/نانو ذرات سیلیکا مورد بررسی قرار گرفت. از نانو ذرات سیلیکا به عنوان عامل هسته‌زا برای افزایش بلورینگی واکس پارافینی استفاده شد. نتایج نشان داد هنگامی که درصد وزنی ذرات (4/%0)باشد، میزان بلورینگی واکس پارافینی بیشینه می‌شود. این میزان نانوسیلیکا همزمان با آستانه کلوخه‌شدن ذرات در بستر واکس پارافینی است. همچنین، نشان داده شد چگالی اتصالات عرضی کمتر در زمینه لاستیکی باعث تورم بیشتر لاستیک زمینه توسط واکس پارافینی (%‌197) و همچنین نشتی کمتر (36/%1) آن می‌شود. در این راستا در سامانه لاستیکی به دست آمده مشاهده شد اگرچه حضور سیلیکا بر قابلیت تورم سامانه تاثیر منفی نداشته با این وجود میزان نشتی واکس پارافینی در حضور سیلیکا از لاستیک زمینه افزایش یافت. ارزیابی خواص گرمایی‌ـ‌فیزیکی کامپوزیت‌های ساخته‌شده نشان داد اگرچه حضور زنجیره‌های لاستیکی از قابلیت بلورینگی واکس پارافینی می‌کاهد، ولی حضور همزمان سیلیکا در سامانه کامپوزیتی این اثر کاهنده را جبران می‌کند. همچنین بررسی سینتیک ذوب ماده تغییر فازی نشان داد اگرچه حضور سیلیکا اثر محسوسی بر سرعت ذوب واکس پارافینی نداشته، حضور زنجیره‌های لاستیکی در کامپوزیت‌های ساخته‌شده سرعت فرآیند ذوب را کاهش می‌دهد. در این راستا نانو ذرات سیلیکا در کنار زنجیره‌های لاستیکی اثری چشمگیر بر کاهش سینتیک ذوب واکس پارافینی دارد. در ادامه از طریق موازنه انرژی حرارتی سامانه، ظرفیت حرارتی سامانه‌ها محاسبه شد. اندازه‌گیری ظرفیت حرارتی کامپوزیت‌ها و به دنبال آن مطالعات کارایی حرارتی کامپوزیت‌های ساخته‌شده نشان داد سامانه حاوی نانو ذرات سیلیکا توانایی بالاتری در ذخیره انرژی حرارتی دارد. این طور بیان شد که حضور نانو ذرات سیلیکا از طریق افزایش ظرفیت حرارتی سامانه و همچنین افت شدید در سینتیک ذوب و انجماد واکس پارافینی توانایی بالاتری برای ذخیره انرژی در کامپوزیت لاستیک اتیلن‌پروپیلن‌دی‌ان‌مونومر/واکس پارافینی/نانو ذرات سیلیکا فراهم می‌آورد.
کلمات کلیدی: مواد تغییرفازی، واکس پارافینی، نانو ذرات سیلیکا، بلورینگی، لاستیک اتیلن‌پروپیلن‌دی‌ان‌مونومر، خواص گرمایی‌ـ‌فیزیکی، کارایی حرارتی.

چکیده: اطلاعاتی که کاربران اینترنتی درباره محصولات مورداستفاده به اشتراک می‌گذارند کل زنجیره تجاری را می‌تواند متاثر کند؛ یعنی نه تنها به کسب شناخت موثر سایر خریداران محصول کمک خواهد کرد بلکه اطلاعاتی برای درک بهتر نیازهای مشتری فراهم می‌کند. اهمیت این موضوع توجه پژوهشگران را به خود جلب کرد. مطالعات مختلفی سعی در شناخت و ارزیابی عوامل موثر بر ترغیب تولید محتوای اینترنتی خریداران داشته‌اند. عوامل اجتماعی و عوامل اقتصادی دو انگیزاننده کلیدی مورد توجه در این مطالعات بوده است. دو عاملی که در تولید محتوای اینترنتی خریداران، تاثیر مطلوب داشته‌اند اما گاهی بر خلاف انتظار تاثیر مثبتی نداشته‌اند. با این همه، بررسی تاثیر انگیزشی در کنار تاثیر بازدارندگی عوامل اجتماعی و اقتصادی در تحقیقات تولید محتوای اینترنتی مغفول مانده است. در این پژوهش به نقش بازدارندگی عوامل اجتماعی و اقتصادی در کنار نقش انگیزشی توجه ‌شده است و تاثیر آن برای درک بهتر مدل اثرگذاری عوامل اقتصادی و اجتماعی تولید محتوا مورد ارزیابی قرار گرفته است.

چکیده:
در این رساله، سه مسئله برنامه ریزی زمانبندی تولید و توزیع یکپارچه در محیط تك کارخانه ای مطرح شده و مزایای ادغام و یکپارچه سازی تصمیمات در ادبیات بیان شده است. مشتریان از مکان های مختلف جغرافیایي، سفارشات را به یك زنجیره تامین مي فرستند. مدیریت زنجیره تامین باید این سفارشات را برنامه ریزی کند. پس از پردازش سفارشات در کارخانه، به وسیله وسایل نقلیه ناهمگن به مکان مشتریان ارسال مي شود. سفارشات مشتریان مختلف مي تواند در یك وسیله نقلیه باشد و تصمیمات مسیریابي برای هر مسئله توسعه یافته است. یك فرمول بندی MINLP برای هر مسئله توسعه یافته است. با توجه به پیچیدگی مسائل، دو روش دقیق و چند روش فراابتکاری برای حل مسائل ارائه گردید. نتایج عملکرد مناسب روش های پیشنهادی را نشان مي دهد.
اهداف مسائل ارائه شده در این رساله، شامل کمینه کردن هزینه کل توزیع تمام سفارشات، کل زمان دیرکرد، کاهش میزان انتشار سوخت و کربن و میزان نارضایتی مشتریان برای زمانبندی یکپارچه تولید، تخصیص و توزیع در زنجیره تامین با در نظر گرفتن مسیریابی است. مدل مسیریابی، شامل مدل های HVRP و VRPTW می باشد که در آن هر مشتری به جای پیشنهاد یک پنجره زمانی، مجموعه ای از پنجره های زمانی بدون اشتراک را به عرضه کننده ارائه می دهد و این پنجره های زمانی را برای خود اولویت بندی می کند. هر مشتری که در پنجره زمانی اولویت بالای خود خدمت رسانی شود رضایت بیشتری دارد و پنجره زمانی اولویت پایین تر باعث افزایش میزان نارضایتی مشتری می شود. مشتریان توسط عرضه کننده بر اساس مدل LRFM به چندین گروه یا خوشه تقسیم می شوند و به این ترتیب ارجحیت مشتریان هر گروه مشخص می شود. به عبارت دیگر، مشتریان با ارجحیت بالاتر، در پنجره های با اولویت بالاتر خود سرویس داده می شوند در حالیکه؛ برخی از مشتریان با ارجحیت کمتر ممکن است در پنجره های اولویت پایین تر خود سرویس داده شوند.
واژگان کلیدی: زمانبندی یکپارچه زنجیره تامین سبز، مسئله یکپارچه تولید و توزیع، مسیریابی وسیله نقلیه ناهمگن، تحویل دسته ای، پنجره های زمانی مشتریان، الگوریتم فرابتکاری، مدل LRFM.