تجارت میان کشورها و ملل مختلف، سال هاست که وجود داشته و موجب بوجود آمدن برخی روابط سیاسی، تجاری و ... شده است. در این میان با پیشرفت دنیای کنونی و صنعتی شدن دنیا، این روابط و تماس ها افزایش یافته و شرکت ها به بازارهای بین المللی راه یافته اند.
عوامل زیادی بر ورود شرکت ها به بازارهای بین المللی تاثیر گذاشته و برخی عوامل نیز بر تصمیم به خروج از این بازارها تاثیرگذارند و موجب خروج از بازار شرکت می شوند.
چندین سال است که برخی از پژوهشگران به عوامل موثر بر تصمیم به خروج از بازارهایِ بین المللیِ شرکت ها توجه کرده و روی بعضی از این عوامل تحقیقاتی را انجام داده اند. ما نیز بر آنیم که تاثیر برخی از این عوامل از قبیل تناسب استراتژیک، عملکردهای بین المللی، فاصله فرهنگی، عدم قطعیت، عمر شرکت، و ....بر خروج شرکت ها از بازارهای بین المللی را مورد بررسی قرار دهیم.

فولادهای استحکام بالای پیشرفته امروزه به دلیل استحکام همراه با انعطاف‌پذیری بالا، استفاده گسترده‌ای در صنایع مختلف ازجمله صنعت خودرو و بدنه آن‌ها دارند. از فرآیند تولید فولادهای استحکام بالای پیشرفته تا استفاده از آن‌ها در کاربردهای انرژی هیدروژنی، این فولادها در معرض تردی هیدروژنی هستند. در این پژوهش، از سه فولاد استحکام بالای پیشرفته توسعه‌یافته،C0.45) _ Fe65.95C0.45Cr15.5Ni14.1Si3 (AHSS، C0.45B2)_(AHSS Fe65.95C0.45Cr15.5Ni14.1B2Si3، (AHSS_ C0.021B2) Fe65.95C0.021Cr15.5Ni14.1B2Si3، و دو فولاد زنگ نزن آستنیتی نیمه پایدار 304 و 301 برای بررسی رفتار مکانیکی و ریزساختاری آن‌ها در حضور هیدروژن استفاده شد. از آزمون کشش هم‌زمان با شارژ الکتروشیمیایی درجای هیدروژن، آزمون فرورونده جهت تعیین چقرمگی شکست، آزمون پراش الکترونهای برگشتی (EBSD) و آزمون دفع حرارتی (TDS) جهت بررسی تردی هیدروژنی و سازوکارهای تغییر شکل فولادها در حضور هیدروژن استفاده شد. نتایج آزمون کشش هم‌زمان با شارژ الکتروشیمیایی درجای این فولادها در حضور و عدم حضور هیدروژن نشان داد که بعد از شارژ الکتروشیمیایی هیدروژن برای تمامی فولادها، استحکام تسلیم، استحکام کششی و ازدیاد طول فولادها نسبت به نمونههای شارژ نشده، کاهش یافت. بیشترین کاهش در استحکام کششی با 25 درصد برای فولاد زنگ نزن 304، بیشترین کاهش در ازدیاد طول با 63 درصد برای فولاد زنگ نزن 301، و کمترین کاهش در استحکام و ازدیاد طول به ترتیب با 5 و 14 درصد برای فولاد C0.45_AHSS بوده است. فولاد C0.45_AHSS دارای کمترین شاخص تردی به میزان 14 بوده است، درحالی‌که بیشترین شاخص تردی با مقدار 63 مربوط به فولاد زنگ نزن 301 به دلیل ریزساختار اولیه مارتنزیت همراه با آستنیت بوده است. نتایج آزمون فرورونده جهت اندازهگیری چقرمگی شکست نشان داد که چقرمگی شکست برای تمامی نمونهها بعد از شارژ هیدروژنی کاهش یافت، که مطابقت خوبی با نتایج حاصل از آزمون کشش داشت و همچنین بیشترین کاهش چقرمگی شکست در اثر هیدروژن مربوط به فولاد زنگ نزن 301 با 23 درصد بود. نتایج حاصل از پراش الکترونهای برگشتی (EBSD) نمونههای کشش منقطع در حضور و عدم حضور هیدروژن نشان داد که چگالی نابجاییها بعد از شارژ هیدروژنی افزایش یافته و منجر به تمرکز تنش بیشتر در زمینه شده است. سازوکار تغییر شکل برای فولادهای AHSS_ C0.021B2، زنگ نزن 304، و زنگ نزن 301 استحاله فازی آستنیت به مارتنزیت بوده است. هیدروژن با کاهش انرژی نقص در چیده شدن سبب تشکیل مقدار بیشتری از فازα´ مارتنزیت و رشد ترک در فصل مشترک آستنیت و مارتنزیت شد، که دلیلی بر افت خواص مکانیکی قابلتوجه ای در این فولادها نسبت به دو فولاد دیگر در حضور هیدروژن است. عدم تطابق کرنش پلاستیکی بین آستنیت و فازهای بورایدی و عدم چرخش دانههای آستنیت فولاد بور دار C0.45B2_AHSS در حضور هیدروژن باعث شروع و رشد ترک در فصل مشترک آستنیت و فاز بورایدی شد و افت خواص مکانیکی چشمگیری نسبت به فولاد بدونبور C0.45_AHSS داشت. نتایج TDS نشان داد که رسوبات بورایدی، آستنیت و دوقلوییها به‌عنوان دامهای برگشت‌ناپذیر هیدروژن عمل میکنند. همچنین با افزایش تغییر شکل پلاستیک، مقدار دامهای برگشت‌ناپذیر به دلیل استحاله آستنیت به مارتنزیت در فولاد AHSS_ C0.021B2 کاهش یافته است.
کلمات کلیدی: تردی هیدروژنی، فولاد استحکام بالای پیشرفته، سازوکار تغییر شکل، فولاد زنگ نزن، نابجایی، دامهای هیدروژنی

چکیده
در جایگزینی اجتنابناپذیر روغن‌های سنتی موسوم به DAE با انواع جدید روغن‌های طبیعی و روغن‌های نفتی اصلاح‌شده (مانند روغن TDAE)، نکتهی مهم اطمینان از عدم تأثیرگذاری منفی روغنهای جدید بر خواص مورد انتظار از آمیزه رویه تایر است. در تحقیقات پیشین تلاش شده تا عمدتاً با استفاده از آزمونهای دینامیکی مانند DMTA، تأثیرگذاری روغن بر دو مشخصه اصلی مقاومت غلتشی و خواص اصطکاکی پیشبینی شود و بر این مبنا نتایج متناقضی از تأثیرگذاری مثبت و یا منفی این جایگزینی بر رفتار چنگزنی خیس تایر حاصل شده است. در این پژوهش، با انجام آزمون تجربی اندازهگیری ضریب اصطکاک، اثر محتوای آروماتیک روغن بر رفتار اصطکاکی آمیزه SBR بر پایه ترکیببندی رویه تایر بهطور مستقیم اندازهگیری شد و تأثیرپذیری دو بخش چسبندگی و تغییرشکلی اصطکاک از دو نوع روغن DAE و TDAE به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج بهدست آمده آمیزههای حاوی روغن TDAE در حدود 12% اصطکاک چسبندگی کمتری نسبت به آمیزههای حاوی روغن DAE دارند که میتواند ناشی از گرانروی و سازگاری کمتر روغن TDAE باشد. در رفتار اصطکاک اتلافی آمیزهها شرایط به نفع روغن TDAE است و این روغن ضریب اصطکاک بالاتری نسبت به DAE از خود نشان میدهد. به منظور ارزیابی بخش اتلافی ضریب اصطکاک، رفتار اتلافی آمیزهها با استفاده از آزمون DMA اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که علیرغم کمتر بودن دمای انتقال شیشهای روغن TDAE، آمیزههای حاوی این روغن Tg بیشتری دارند که این رفتار به پراکنش بهتر پرکننده در آمیزه حاوی روغن TDAE نسبت داده شد. در بخش نهایی نیز آلیاژ SBR/BR حاوی دو نوع روغن مورد ارزیابی قرار گرفت که مشخص شد آمیزههای حاوی روغن TDAE عملکرد قابل رقابت و یا بهبود -یافتهای نسبت به روغن DAE بهخصوص در رفتار اصطکاک جنبشی که شاخص اصلی در ارزیابی رفتار تایر است دارند. در یک ارزیابی کلی، سطح تفاوت در رفتار اصطکاکی این دو آمیزه کم ارزیابی میشود و به نظر میرسد با تغییرات جزئی در اجزای ترکیب‌بندی، این دو روغن قابلیت جایگزینی از حیث رفتار اصطکاکی را دارند.
کلمات کلیدی: روغنهای فرایندی اصلاح شده، اصطکاک تایر، روغن TDAE، روغن DAE

آلودگی‌های زیست‌محیطی، افزایش تقاضا برای حامل‌های انرژی، کاهش روزافزون منابع سوخت‌های فسیلی، ایجاد خلل در حوزه‌هایی مانند امنیت انرژی و گرمایش زمین از جمله عوامل زمینه‌ساز استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر و پاک است.تحقیقات متعددی نشان داده است که ریزجلبکها یک نوع از میکروارگانیسمها هستند که پتانسیل تولید سوخت‌های زیستی و پلاستیک‌های زیستی کم‌هزینه را دارند. در این تحقیق، ابتدا سه گونه ریزجلبک (Spirulina Maximas APP1 و Synechococcus sp. مرکز تحقیقاتی پیشگامان فرآوری جلبک ایران و Synechocystis sp. PCC6803 شرکت خدمات تحقیقاتی آرین گستر (TGA)) رشد داده شدند و پس از آنالیزهای PHB و Lipid، مشاهده شد که ریزجلبک ساینکوسیستیس با تولید % PHB96/1 و % Lipid19/11، در مقابل PHB %89/0، Lipid %56/11ریزجلبک سینه‌کوکوس و PHB %19/0، Lipid %97/11ریزجلبک اسپیرولینا ماکسیما، گونۀ مناسبی برای تولید سوخت زیستی و بیوپلاستیک می‌باشد. سپس منحنی رشد و پلی‌هیدروکسی‌بوتیرات در زمان‌های مختلف کشت رسم گردید که حداکثر تجمع PHB در فاز سکون رشد در روز 25اُم به میزان %54/2 اندازه‌گیری شد. برای ریزجلبک ساینکوسیستیس میزان تجمع لیپید و بیوپلیمر در %4/0 وزنی‌به‌حجمی منابع کربنی مختلف اندازه‌گیری شد و از میان منابع کربنی، منبع کربنی سدیم استات که مقدار بیوپلیمر را تا %61/11 (حدود 6 برابر) و لیپید را تا %4/15 (حدود 5/1 برابر) افزایش داده بود، برای طراحی آزمایش انتخاب شد. طراحی آزمایش‌ها با استفاده از روش سطح پاسخ بر اساس طرح باکس-بنکن صورت گرفت و میزان تجمع لیپید، پلی‌هیدروکسی‌بوتیرات و بهره‌وری تولید زیست‌توده به‌عنوان سطوح پاسخ به دست آمد. سلول‌های ریزجلبک در غلظت‌های متفاوت منبع کربنی سدیم‌استات (% w/v 6/0- 1/0)، کمبود ماده مغذی پتاسیم نیترات در محیط‌کشت (mg/L 1-40)، شدت نورهای مختلف (µmolphotons m-2.s-1 60-450) و دوره‌های مختلف کشت (8-16 روز)، در شرایط بهینۀ کشت شامل 5/7=pH، دمای °C28±1، دورۀ روشنایی به تاریکی 14:10 رشد داده شدند و پس از طراحی آزمایش مورد بهینه‌سازی قرار گرفتند. بهینه‌سازی پارامترهای طراحی آزمایش در کشت 12روزۀ ریزجلبک، شدت نور µmolphotons m-2.s-1 233، غلظت‌های mg/l 205/0 نیترات و %3/0 وزنی‌به‌حجمی سدیم استات، مقدار %14/18 پلی‌هیدروکسی‌بوتیرات، %53/18 لیپید و mg/l/d 88/109 زیست‌توده تولید نمود. تولید پلیمر در ریزجلبک نیز با استفاده از روش‌های تأییدی شامل رنگ‌آمیزی با سودان سیاه، FTIR و میکروسکوپ الکترونی با قدرت تفکیک بالا به اثبات رسید.
واژگان کلیدی:
پلاستیک زیستتخریبپذیر، سوخت‌زیستی، ریزجلبک، ساینکوسیستیس، روش سطح پاسخ، پلی‌هیدروکسی‌بوتیرات

چکیده
هدف: عمل‎کرد سامانه‎های خورشیدی فتوولتاییک در تبدیل انرژی خورشیدی به برق، تابعی از شرایط محیطی می‎باشد. بسیاری از مناطقی که دارای پتانسیل تابشی بالایی جهت نصب سامانه‎های خورشیدی فتوولتاییک می‎باشند، مناطقی با آب و هوای خشک هستند، که فعالیت‎های گرد و غبار در این مناطق به‎شدت بر عمل‎کرد خروجی سامانه‎های خورشیدی فتوولتاییک تاثیر می‎گذارد. به‎علت وابستگی تنگاتنگ فعالیت‎های گرد و غبار با شرایط اقلیمی در هر منطقه، وجود مدل‎سازی جامعی برای پیش‎بینی تاثیر گرد و غبار بر عمل‎کرد پنل‎های خورشیدی فتوولتاییک ضروری است. علاوه‎بر این، فقدان پژوهش‎هایی جامع در این حوزه در کشور ایران بسیار ملموس می‎باشد. پژوهش حاضر به دنبال ارائه مدلی جامع برای پیش‎بینی رفتار پنل‎های خورشیدی فتوولتائیک در شرایط مختلف آب و هوایی با هدف غلبه بر چالش‎های ذکر شده است.
روش‌شناسی پژوهش: برای پیش‎برد پژوهش حاضر، دو بخش تجربی و تئوری در نظر گرفته شده است. بخش تجربی این پژوهش شامل آزمایش‎های تحت شرایط کنترلی آزمایشگاهی و آزمایش‎های محیطی است. در بخش تئوری نیز، ترکیبی از یک مدل مداری دودیودی با حل تحلیلی-عددی برای تخمین منحنی‎های مشخصه پنل‎های فتوولتاییک در کنار مدل‎های ریاضی-تجربی برای توسعه دامنه مدل‎سازی و افزایش دقت مدل نهایی ارائه شده است. علاوه بر آن، شبیه‎سازی نوری و حرارتی پنل خورشیدی فتوولتاییک نیز برای بررسی دقیق‎تر نحوه توزیع دما در پنل و نیز شبیه‎سازی جریان هوای اطراف آن انجام شده است.
یافته‌ها: در شرایط آزمون استاندارد، مدل مداری دودیودی ارائه شده، با دقت بسیار بالا و خطای کم‎تر از 1/0 درصد، منحنی‎های مشخصه پنل خورشیدی فتوولتاییک را تخمین می‎زند. با این وجود در شرایط غیر از شرایط آزمون استاندارد، باید از مدل‎ مداری دودیودی توسعه‎یافته به کمک مدل‎های ریاضی-تجربی استفاده کرد. به‎کمک رگرسیون چند متغیره خطی و غیر خطی قدم به قدم، مدل‎های ریاضی-تجربی مختلفی برای تخمین تابش رسیده به سلول، دمای سلول و نیز رفتار الکتریکی پنل خورشیدی فتوولتاییک تحت شرایط مختلف آب و هوایی مختلف و در حضور و عدم حضور گرد و غبار ارائه شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که عدم در نظر گرفتن اثر گرد و غبار، می‎تواند خطاهای تخمین رفتار الکتریکی را به بیش از 35 درصد نیز برساند.
نتیجه‌گیری: مدل ریاضی-تجربی ارائه شده در این پژوهش، علاوه بر سادگی محاسباتی از دقت بسیار بالایی نیز برخوردار است و از این رو برای استفاده ترکیبی در مدل مداری دودیودی و توسعه مدل نهایی توصیه می‎شود. استفاده از مدل مداری دودیودی توسعه‎یافته نهایی در این پژوهش، به‎ویژه در مناطقی هم‎چون کشور ایران که با معضل گرد و غبار دست‎وپنجه نرم می‎کنند، منجر به بهبود قابل توجه دقت شبیه‎سازی‎ می‎گردد و خطاهای پیش‎بینی را تا 35 درصد کاهش می‎دهد.
کلیدواژه‌ها: پنل خورشیدی فتوولتاییک؛ گرد و غبار؛ مدل مداری دودیودی؛ مدل حرارتی و نوری؛ رفتار الکتریکی.

در این رساله، یک مدل کنترل فرکانس اصلاح شده پیشنهاد شده است که در آن حلقه کنترل پاسخگویی بار (DR) به مدل سنتی کنترل بار فرکانس بار اضافه می‌شود تا تنظیم فرکانس سیستم قدرت را بهبود بخشد. سیستم تهویه هوای اینورتردار (IAC) به عنوان بار کنترلپذیر برای شرکت در برنامه پاسخگویی بار مورد استفاده قرار میگیرد. مدل حرارتی ساختمان و مدل الکتریکی IAC ها برای مشخص کردن رابطه بین فرکانس سیستم قدرت و توان مصرفی IAC مورد استفاده قرار گرفته-اند. برای تنظیم دمای داخلی نزدیک به یک مقدار مطلوب و ایجاد ارتباط بین فرکانس سیستم قدرت و فرکانس کارکرد IAC، دو کنترل کننده پیشنهاد شده است. یکی از موانع اصلی استفاده از DR در تنظیم فرکانس، تأخیر مخابراتی است که در انتقال داده از مرکز کنترل به IACها وجود دارد. برای غلبه بر این مشکل، یک جبران کننده تاخیر مخابراتی تطبیقی (ADC) به منظور جبران تاخیر مخابراتی در حلقه کنترل پیشنهاد میشود. در این راستا، ترکیب وزنی از چندین جبران کننده که وزن آنها با توجه به تاخیر اندازهگیری شده بهروز میشود، استفاده میشود.
علاوه بر این، چندین استراتژی کنترلی جدید برای به کارگیری سیستمهای ذخیره انرژی باتری (BESSs) در کنترل بار فرکانس پیشنهاد شده است. بدین ترتیب ابتدا مساله در مدار قرار گرفتن واحدها با در نظر گرفتن محدودیتهای BESSها در حضور نیروگاههای بادی و بارهای کنترلپذیر حل شده و بهترین مکان برای نصب و اندازه بهینه BESSها به دست می-آید. سپس یک کنترلکننده برای بهبود تنظیم فرکانس پیشنهاد میشود.
علاوه بر این، برای غلبه بر تأثیر اغتشاشات و عدم قطعیتهای موجود در سیستم قدرت، از یک کنترل کننده فعال برطرف کننده اغتشاش (ADRC) به عنوان کنترل کننده بار فرکانس استفاده میشود. این کنترلکننده که به جای یک کنترلکننده PI مورد استفاده قرار میگیرد، از یک ناظر حالت توسعه یافته برای تخمین اغتشاشات و عدم قطعیتها استفاده کرده و با استفاده از یک کنترلکننده فیدبک آنها را جبران میکند. الگوریتم CIRKA برای کاهش درجه سیستم قدرت و مساعد ساختن شرایط برای استفاده ازADRC پیشنهاد میشود. علاوه بر این، یک الگوریتم برای مشارکت توربینهای بادی سرعت متغیر (VSWT) در کنترل فرکانس پیشنهاد شدهاست. در الگوریتم پیشنهادی، با توجه به سرعت باد، توان خروجی VSWT تا حداکثر مقدار ممکن افزایش یافته و ثابت خواهد ماند. روشی برای یافتن حداکثر توان افزایشی قابل قبول با در نظر گرفتن محدودیتهای VSWT پیشنهاد شده است. پس از پشتیبانی، بخش بازیابی شروع میشود تا سرعت هاب VSWT را به مقدار دلخواه برگرداند. دو کنترلر PID در این الگوریتم برای قسمتهای پشتیبانی و بازیابی طراحی شدهاست. دوره بازیابی باعث افت فرکانس ثانویه میشود که برای کاهش آن، روشی برای شناسایی لحظه افت فرکانس ثانویه و اعمال پاسخگویی بار برای کاهش اثر آن معرفی شدهاند.
بنابراین، یک حلقه کنترل پاسخگویی بار، کنترل کنندههای ADC، ADRC و VSWT برای بهبود تنظیم فرکانس سیستم قدرت به مدل بار فرکانس اضافه میشوند. نتایج شبیهسازی روی سیستم تست 39 شینه IEEE، اثربخشی کنترلکنندهها و روشهای پیشنهادی را تایید میکند.
کلمات کلیدی: جبران کننده تاخیر مخابراتی تطبیقی (ADC)، کنترلکننده فعال برطرف کننده اغتشاش (ADRC)، روش CIRKA، پاسخگویی بار(DR)، کنترل بار فرکانس (LFC)، سیستم ذخیره انرژی باتری (BESS).

فرآیند جوشش به دلیل دارا بودن ضریب انتقال حرارت بالا نسبت به سایر مکانیزم‌ها از اقبال بسیار خوبی در صنعت برخوردار است. روش های ترکیبی به کار برده شده در سال های اخیر و توسعه سریع فناوری های مهندسی، کمک قابل توجهی به بهبود انتقال حرارت جوششی کرده است. از جمله عوامل مؤثر در فرآیند جوشش استخری می توان به خواص سطح نظیر ترشوندگی، زبری، تخلخل و توپوگرافی سطح اشاره نمود. در اين رساله هدف بهبود انتقال حرارت در فرآیند جوشش استخری و دستیابی به راندمان حرارتی بالاتر با تمرکز بر تغییر در ساختار سطح در مقیاس های میكرو/ نانو و ایجاد تغییر در پارامترهای موثری همچون زبری، تخلخل و ترشوندگی سطوح با به کارگیری یک یا چند روش به صورت همزمان از جمله: روش های وایرکات، حکاکی شیمیایی، فتولیتوگرافی، الکترونشست، پوشش دهی دورانی، الکترواسپری همچنین استفاده از فومهای فلزی سلول باز در مقیاسهای میكرو/ نانو است. از این رو، به جهت تقویت و کنترل مراکز هستهزایی حبابها، بهینهسازی موقعیت قرارگیری مراکز هستهزایی، همچنین بهبود شکلگیری و جدایی حباب با ایجاد تغییر در مورفولوژی سطح، ایجاد مساحت افزوده، ایجاد تغییر در خواص موثر سطح و ساخت سطوح آبدوست و آبگریز، اعمال بهبود انتقالحرارت در فرآیند جوشش استخری هدفگذاری میشود. نتایج نشان دادند، که ایجاد سطوح میکرو/ نانو ساختار عاملی بسیار تاثیر-گذار برای بهبود عملکرد جوششی است. مطابق با نتایج آزمون جوشش، ضریب انتقالحرارت برای سطح کانالدار با زاویه "°" 15 ساخته شده توسط روش وایرکات و سطح با الگوی فینهای مربعی متخلخل به ابعاد μm 60 ساخته شده با روش فتولیتوگرافی به ترتیب دارای بهبود %200 و % 178 نسبت به سطح ساده است. همچنین طبق نتایج بدست آمده در بخش سطوح با هدایت دوگانه، افزایش عرض کانال به مقدار مطلوب mm 5/1 منجر به رخ دادن پدیده تمرکز حرارتی و بهبود ضریب انتقال حرارت تا % 146در شارهای حرارتی پایین شد. در بخش دیگر از رساله حاضر، بیشینه شار حرارتی حاصل‌شده برای نمونه لایه نشانی شده توسط ذرات SiO_"2" با روش الکترواسپری با گام و عرض الگوی آبگریز mm 1 در بیشترین مقدار شار حرارتی با % 135 افزایش به مقدار W/cm^2 "107/96" و ضریب انتقال حرارت با %140 بهبود نسبت به سطح معمولی به مقدارW/cm^2 K "11/48" رسید. همچنین نتایج نشان دادند که فوم سلول باز مسی الکترونشست شده PPI 20، با ضخامت 4 میلیمتر، بهترین عملکرد را داشته و انتقالحرارت را تا % 125 بهبود میدهد.
واژه‌هاي كليدي: بهبود جوشش استخری، تخلخل، زبری، ترشوندگی، سطوح ساختاریافته، ضریب انتقالحرارت.

چکیده
ایران به عنوان یک کشور نفت خیز نیاز به سرمایه گذاری در بخش نفت و گاز دارد که با توجه به میزان سرمایه گذاری، وجود شرکت های بزرگ بین المللی جهت همکاری در صنعت نفت و گاز ایران بسیار با اهمیت می باشد. با توجه به اهمیت صنعت نفت در اقتصاد کشور، کاهش ریسک‌های این حوزه نه تنها باعث کاهش هزینه‌های شرکت‌های نفتی می‌شود؛ بلکه اثرات آن در صنایع مرتبط با صنعت نفت و نهایتا در اقتصاد کشور نیز ملموس می‌باشد. از طرفی با توجه به اهمیت قراردادهایی که با شرکت‌های خارجی بسته می‌شود؛ چه از لحاظ میزان ارز خارج شده از کشور و چه از لحاظ مسائل امنیت ملی، کاهش ریسک‌های قراردادهای بسته‌شده با شرکت‌های خارجی نه تنها از اهمیت زیادی برای صنعت نفت برخوردار می‌باشد؛ بلکه از لحاظ امنیت ملی نیز دارای اهمیت بیشماری می‌باشد. با توجه به نکات گفته شده هدف از انجام این پژوهش شناسایی و ارزیابی ریسک‌های قراردادهای خارجی صنعت نفت (IPC-TOTAL) با رویکرد مدیریت کیفیت جامع می‌باشد و برای این منظور از مدل تلفیقی گسترش عملکرد کیفیت و تجزیه تحلیل بالقوه خرابی فازی استفاده می‌شود. از جمله نوآوری‌های پژوهش؛ عدم شناسایی و ارزیابی ریسک های قراردادهای خارجی صنعت نفت(IPC-TOTAL) از نقطه نظر کاهش ریسک و کاهش هزینه‌های مادی و غیر مادی از طریق مباحث کیفیت و هزینه‌ای است، به ویژه اینکه این پژوهش می‌تواند مبنایی برای سایر قراردادهای خارجی صنعت نفت (IPC) نیز قرار گیرد. نتایج پژوهش بیانگر این است که از بین شاخص‌های مدیریت کیفیت جامع مورد مطالعه، شاخص‌های آموزش و توسعه و سنجش و باز خورد که با کسب بیشترین وزن به ترتیب رتبه‌های اول تا سوم را به خود اختصاص داده‌اند مهم‌ترین ابعاد مدیریت کیفیت جامع در ارزیابی ریسک‌های قراردادهای خارجی صنعت نفت می‌باشند و مدیریت کلان وزارت نفت می‌تواند با انجام پژوهش و رفع موانع موجود در خصوص ابعاد مدیریت کیفیت جامع بخصوص این سه بعد که از مهم‌ترین ابعاد مدیریت کیفیت جامع می‌باشند، تا حدود زیادی ریسک قراردادهای خارجی منعقد شده را کاهش دهد. همچنین از بین 39 ریسک‌ شناسایی شده، تعریف نادرست محدوده کاري و شرح وظایف طرف‌هاي درگیر در پروژه توسط کارفرما با بیشترین RPN بدست آمده مهترین ریسک می‌باشد و بعد از آن ریسک‌های: نوسانات قیمت ارز، عدم توجه به ضعف‌های فنی-تکنولوژیکی پیمانکار، عدم تامین بودجه کافی براي طرح در زمان هاي مناسب که منجر به طولانی شدن زمان اجرا خواهد شد و اشتباه در انتخاب نوع (تیپ) قرارداد به ترتیب در رتبه‌های بعدی قرار می‌گیرند.

کلمات کلیدی: مدیریت ریسک، مدیریت کیفیت جامع، گسترش کارکرد کیفیت (QFD)، تجزیه و تحلیل خطاهای بالقوه (FMEA).

چکیده
بررسی‌ها نشان می‌دهد که ساختمان‌ها 40 % مصرف انرژی و 25 % انتشار گازهای گلخانه‌ای جهان را به خود اختصاص می‌دهند و در حدود 45 % انرژی مصرفی در ساختمان صرف تأمین گرمایش، سرمایش و روشنایی می‌گردد. در این پژوهش یک پنجره هوشمند متشکل از یک پوشش الکتروکرومیک و یک سیستم کنترلی مبتنی بر اینترنت اشیا طراحی و ساخته شد. یکی از راه‌کارهای مؤثر برای بهبود کارایی انرژی پنجره هوشمند پیشنهادی ارائه الگوریتم‌های کنترلی نوین و کارآمدتر می‌باشد. براین اساس یک الگوریتم کنترلی هیبریدی متشکل از دو زیرالگوریتم ارائه گردید. هنگامی‌که کاربر در ساختمان حضورداشته باشد، یک زیرالگوریتم براساس مقدار لحظه‌ای متغیر تصمیم نسبت به تعیین وضعیت شفافیت پوشش الکتروکرومیک اقدام می‌نماید و درصورتی‌که کاربر در ساختمان نباشد با استفاده از مدل یادگیری عمیق مقدار متغیر تصمیم در گام زمانی آینده پیش‌بینی‌شده و ملاک تصمیم‌گیری قرار خواهد گرفت. ارزیابی عملکرد نمونه ساخته‌شده از پنجره هوشمند پیشنهادی در مقیاس آزمایشگاهی نشان داد که استفاده از الگوریتم کنترل هیبریدی هنگامی‌که از متغیر تصمیم شدت روشنایی استفاده نماید موجب ایجاد تغییرات معنی‌دار در شدت روشنایی و دمای داخل ساختمان به ترتیب به میزان 18/40 % و 82/5 % گردید. همچنین نتایج نشان داد که شدت روشنایی نسبت به دما در تعیین وضعیت شفافیت نمونه آزمایشگاهی ساخته‌شده از پنجره هوشمند پیشنهادی دارای اولویت بالاتری می‌باشد. کارایی انرژی الگوریتم کنترلی هیبریدی به همراه چندین الگوریتم کنترلی دیگر برای یک ساختمان در ابعاد واقعی به مدت یک سال و برای 6 شهر در طبقات مختلف اقلیمی ایران، مورد شبیه‌سازی قرار گرفت. نتایج به‌دست‌آمده نشان داد که کارایی انرژی الگوریتم کنترلی هیبریدی هنگامی‌که از شاخص آسایش حرارتی PMV فنگر درون بازه [-0.5,+0.5] به‌عنوان متغیر تصمیم استفاده نماید حداقل 3/4 % بیشتر از سایر الگوریتم‌های بررسی‌شده بوده است و مقدار کاهش مصرف انرژی به‌صورت میانگین برای شهرهای بررسی‌شده برابر با 87/27 % بوده است. بررسی‌های به‌عمل‌آمده نشان داد که درصورتی‌که از پنجره هوشمند پیشنهادی به همراه الگوریتم کنترلی نهایی فقط در فصل‌های بهار و تابستان استفاده شود، مقدار مصرف انرژی در بخش‌های سرمایش و روشنایی سالانه در حدود 45 % کاهش خواهد داشت. به‌این‌ترتیب مصرف انرژی بیشتری در بخش گرمایش به ساختمان تحمیل نخواهد شد و در فصل‌های پاییز و زمستان پنجره‌ها همواره شفاف و بدون کنترل باقی خواهند ماند. درنتیجه ساختار الگوریتم کنترلی نهایی متناسب با این یافته بروز رسانی گردید. با در نظر گرفتن مقدار انرژی مصرفی بخش‌های نامبرده ساختمان‌ در سراسر جهان در سال 2018 درصورتی‌که ضریب نفوذ پنجره هوشمند پیشنهادی مجهز به الگوریتم کنترلی هیبریدی نهایی به میزان 10 % در نظر گرفته شود، مقدار انرژی صرفه‌جویی شده سالانه در حدود 1309 تراوات ساعت خواهد بود که معادل کاهش هزینه‌ای برابر با 170 میلیارد دلار و کاهش دی‌اکسید کربن آزادشده به اتمسفر برابر با 589 میلیارد کیلوگرم می‌باشد. همچنین ارزیابی‌های به‌عمل‌آمده نشان داد که نقطه سربه‌سر در تحلیل بازگشت سرمایه برای ساختمانی با ابعاد متوسط مشابه آنچه در شبیه‌سازی مربوط به این پژوهش انجام گردید، در حدود 7 ماه بوده است که استفاده عملی و اقتصادی از فناوری معرفی‌شده را توجیه‌پذیر می‌سازد. نتایج به‌دست‌آمده نشان داد که پارامترهای آب و هوایی شامل دمای بیشینه، دمای متوسط، رطوبت نسبی، طول روز و تعداد ساعات آفتابی در روز تأثیر معنیدار بر کارایی پنجره هوشمند پیشنهادی داشته‌اند. براساس نتایج به‌دست‌آمده، استفاده از الگوریتم کنترلی هیبریدی در اقلیم بیابانی گرم و خشک نسبت به اقلیم‌های گرم و مرطوب موجب افزایش کارایی انرژی به میزان تقریباً 10 % گردیده است. با هدف بهبود کارایی اپتیکی پوشش الکتروکرومیک به‌عنوان یکی دیگر از اجزای اساسی پنجره هوشمند پیشنهادی و با استفاده از یک پژوهش مرجع، یک مدل برای یک پوشش الکتروکرومیک ارزان که ساخت آن ساده باشد شبیه‌سازی گردید و با استفاده از روش آنالیز المان محدود، اعتبار و حساسیت آن ارزیابی شد. نتایج به‌دست‌آمده نشان داد که دقت مدل ارائه‌شده در حالتی که پوشش شفاف باشد برابر با 23/97 % و در حالتی که پوشش غیرشفاف باشد برابر با 80/96 % بوده است. نتایج به‌دست‌آمده از بهینه‌سازی این پوشش نشان داد که با شرط در نظر داشتن بیشترین اختلاف مثبت در محدوده طول‌موج‌های مرئی و بیشترین اختلاف منفی در محدوده طول‌موج‌های فرابنفش و فروسرخ مطلوب، افزودن یک نانولایه از پرازئودیمیوم با ضخامت 50 نانومتر روی یک لایه اکسید تنگستن با ضخامت 569 نانومتر توانست ضریب عبور تابش را به میزان 93/4 % افزایش دهد.
کلمات کلیدی: پنجره هوشمند، پوشش الکتروکرومیک، الگوریتم کنترلی، مصرف انرژی، شرایط آسایش، اینترنت اشیا.

چکیده
کاروانسرای ۲۰۰ ساله گلشن و کاروانسرای شریفیه در کنار بازار ۴۰۰ ساله اکباتان در همدان، به علت قدمت تاریخی و کاربری و به واسطه‌ی قرار گرفتن در دل بازار تاریخی همدان، همواره برای مردم و گردشگران داخلی و خارجی همدان مهم بوده‌اند. نظر به اینکه متروك ماندن ابنيه‌ی تاريخي، روند فرسايشي آنها را سرعت بخشيده و تخريب و زوال آنها را نزديك‌تر مي‌كند، بهره‌برداری مناسب از آن‌ها امری حائز اهمیت است. لذا هدف این پژوهش توسعه‌ی دو کاروانسرای تاریخی گلشن و شریفیه در شهر همدان، در راستای ایجاد یک فضای کارآمد با توجه به نیازهای امروزه‌ی ساکنین و بازدید‌کنندگان و ایجاد یک فضای بیناارتباطی بین این دو کاروانسرا برای ایجاد محیطی مناسب جهت برقراری ارتباط و انجام امور مربوطه است. با توجه به ويژگي‌هاي خاص پروژه كه آميزه‌اي از مباني نظري و مطالعات ميداني است، از روش تحقيق تركيبي براي پيشبرد اهداف پژوهشي بهره‌گيري شده و از ابزارهاي گردآوري اطلاعات، كتب مورخين، كتب و مقالات محققين معاصر، تصاوير تاريخي، تصاوير هوايي و نقشه‌های سازمان نقشه‌برداري كشور و سازمان ميراث فرهنگي، صنايع‌دستي و گردشگري استان همدان بدین منظور استفاده شده و در زمینه‌ی پیاده‌سازی و روش‌های سازه‌ای برای اجرای پروژه نیز، پیشنهاداتی ارائه شده است. یافته‌های این پژوهش، نتایج مصاحبه‌های انجام شده با کسبه‌ی کاروانسراهای گلشن و شریفیه و بررسی ویژگی‌های ساختاری این دو کاروانسرا، طی مطالعات، مصاحبه‌ها و بازدیدهای میدانی را شامل شده و نهایتا کاربری‌های موردنیاز در این منطقه، با توجه به وضعیت اجتماعی و فرهنگی مردم و کمبودهای موجود در منطقه و شهر مشخص و جای گذاری و ارتباط آنها با یکدیگر از طریق دیاگرام‌ها و نقشه‌ها ترسیم و پاسخ پرسش‌های پژوهش در قالب یک جدول آورده شده است.
واژگان کلیدی: همدان، کاروانسرای گلشن، کاروانسرای شریفیه، توسعه‌ی بافت تاریخی، فضای بیناارتباطی

چکیده:
هدف این رساله تأمین کمبود انرژی احتمالی در کشور و تأمین نیازهای یک منطقه شامل (آب آشامیدنی، گرمایش و سرمایش و توان مصرفی) از سیستم‌های تجدیدپذیر است که دارای آلایندگی بسیار پایینی باشد. استفاده از سیستم‌های تولید منطقه‌ای ترکیبی به دلیل انعطاف‌پذیری و بهره‌وری بیش‌تر انرژی و ‌هم‌چنین ‌از نظر انتشار آلایندگی، مزایای بسیاری را برای ساختمان‌ها، عمدتاً مسکونی فراهم می‌کند. در این رساله، نیازهای یک شهرک در تهران با استفاده از نرم‌افزار شبیه‌سازی گذرا (که یک ابزار قدرتمند و واقعی می‌باشد)، مدل‌سازی می‌شود. یک سیستم گرمایش، سرمایش و تولید برق ترکیبی مبتنی بر حلقه‌ی خورشیدی (متشکل از پنل‌های حرارتی فتوولتائیک، سیستم ذخیره‌ی گرما و پمپ‌ها)، بلوک توان (متشکل از میکروتوربین گاز) و حلقه‌ی گرمایش و خنک‌کننده (متشکل از چیلر، مبدل‌های حرارتی و رادیاتورها) در یک روش پویا پیشنهاد و ‌مورد مطالعه قرار گرفته است. پیش‌تر نیز، به‌منظور یافتن آرایش مناسب، سیستم تولید سه‌گانه‌های مختلف در 4 سناریو مورد ارزیابی فنی و اقتصادی قرار گرفته‌اند. این سیستم به روشی دقیق و هوشمند مدل‌سازی شده است و شامل کنترل‌کننده‌های زیادی در مسیر جریان برای هدایت بخار بوده که تحت تأثیر دمای محیط می‌باشد. مدل‌سازی جامع در نرم‌افزار ترنسیس بر اساس انرژی، اقتصادی، اگزرژی و دیدگاه‌های زیست‌محیطی انجام شده است. استفاده نکردن از باتری به‌عنوان ذخیره‌ساز انرژی و متصل به شبکه بودن سیستم، یکی از عوامل مهم در پایداری فنی و اقتصادی سیستم پیشنهادی می‌باشد. نتایج نشان می‌دهد که سیستم هوشمند پیشنهادی تمام نیازهای گرمایش، سرمایش و برق ساختمان را در یک سال تأمین می‌کند. ‌هم‌چنین، مقادیر دما و تابش، پتانسیل بالای استفاده از سیستم خورشیدی را برای استفاده در شهر ‌مورد مطالعه نشان می‌دهد. سیستم انرژی با شبکه مبادله‌ی برق می‌کند و می‌تواند تجهیزات کمکی را در سیستم تولید سه‌گانه‌ی پیشنهادی به حرکت دربیاورد و تمام تقاضای برق ساختمان را نیز تأمین می‌کند. علاوه‌براین‌، برای جبران هزینه‌های انرژی ساختمان، می‌توان سالانه توان اضافی 32/715 کیلووات‌ساعت را به ازای هر واحد، به شبکه فروخت. با استفاده از برنامه، استفاده از لوازم برقی خانگی باعث کاهش مصرف برق به ترتیب به میزان 58% و 47% در تابستان و زمستان می‌شود. نتایج اقتصادی نشان می‌دهد در شرایط اقتصادی ایران، به‌منظور افزایش توجیه اقتصادی، می‌بایست یا قیمت فروش برق تجدیدپذیر افزایش یابد و یا نرخ بهره کاهش یابد. ‌هم‌چنین هزینه‌ی محصول تولیدی در سیستم پیشنهادی در طول یک سال 36/8 یورو در هر مگاوات‌ساعت می‌باشد. ‌هم‌چنین، آنالیز ماهانه‌ی سیستم نشان می‌دهد که حداکثر میزان انتشار آلایندگی و بازده برابر 12/0 تن در مگاوات‌ساعت و 34 درصد است که به ترتیب در دی ماه و مرداد ماه حاصل می‌شود. علاوه‌براین‌، ظرفیت سرمایشی 4906 کیلووات‌ساعت، پتانسیل بسیار زیاد چیلر دواثره در بازیابی گرمای اتلاف را نشان می‌دهد.

چکیده
در این پژوهش نقش پرکننده های تقویتی بر سینتیک ولکانش سامانه های لاستیکی مورد بررسی دقیق قرار گرفت. سازوکار کلی اثرگذاری پرکننده های تقویتی بر سینتیک ولکانش، بدون توجه به جنس پرکننده، به درستی تبیین و عوامل مهم تاثیرگذار شناسایی شد. نشان داده شد که پرکننده های تقویتی با سطوح فعال از طریق راهکار کاتالیستی تشکیل کمپلکس های فعال اولیه سازوکار ولکانش را تسهیل نموده و از این طریق سرعت ابتدایی واکنش در حضور پرکننده همواره شتاب می یابد. بر خلاف نظریه های قبلی، نشان داده شد که اثر کاتالیستی ذرات اسیدی مانند سیلیکا به مراتب بیشتر از ذرات پایه کربنی مانند دوده بر ترغیب مراحل اولیه سینتیک ولکانش است. فرآیند تشکیل ژل در آمیزه پرنشده فقط ناشی از شبکه شیمیایی اتصالات عرضی است. در حالی که در آمیزه بسیار پرشده، کاهش تحرک زنجیرهای لاستیکی مجاور ذرات پرکننده و ژل فیزیکی نیز عامل اصلی کاهنده سینتیک واکنش در مراحل بعدی است. توسط جزئیات دقیق نشان داده شد که پرکننده های تقویتی تا آستانه همپوشانی رئولوژیکی ذرات، سرعت کلی ولکانش را از طریق اثر کاتالیستی نسبت به آمیزه پرنشده افزایش داده اما با شروع تشکیل شبکه ذرات پرکننده اثر کاهنده بر سرعت کلی ولکانش مشاهده میشود. بدین ترتیب برای نخستین بار سازوکاری واحد در زمینه اثر پرکنندههای تقویتی بر سینتیک ولکانش لاستیکها ارائه شد. این محدودیتهای فیزیکی ناشی از پرکننده تقویتی فقط در ولکانش همدما رخ داده و درجه تبدیل نهایی را کاهش میدهد. اما این محدودیتها با اعمال انرژی حرارتی بیشتر در ولکانش ناهمدما قابل رفع است. بدین ترتیب در پی تبیین سازوکار اثر پرکننده تقویتی (به صورت کاتالیستی و بازدارندگی) بر سینتیک ولکانش گوگردی، مدلی جامع برای پیش بینی بهتر ولکانش لاستیک ها با لحاظ نمودن اثر پرکننده های تقویتی ارائه شد. از نوآوری های اصلی این مدل نسبت به مدل های قبلی، می توان به توانایی پیش بینی صحیح تر سینتیک و بازده ولکانش آمیزه های لاستیکی پرشده با ارائه مفهوم شیمی فیزیکی برای ثوابت سینتیکی ولکانش، تبیین هرچه بهتر هریک از ثوابت و ایجاد ارتباط میان آن ها، و تعریف جدید و دقیقی از درجه تبدیل ولکانش اشاره داشت. در بخش پایانی با توجه به اهمیت نقش پدیده های اتلافی در سامانه های لاستیکی بسیار پرشده تحت کرنش های متوسط بزرگ، سازوکاری در زمینه کاربرد سینتیک ولکانش برای توصیف و تحلیل خواص دینامیکی مکانیکی آمیزه بسیار پرشده ولکانش یافته ارائه شد.
کلیدواژه ها: لاستیک، ولکانش گوگردی، سینتیک ولکانش، پرکننده تقویتی، فرایندهای نفوذی، خواص ویسکوالاستیک غیرخطی.

رویه تایر نقش مهمی در کارایی این محصول داشته و دربرگیرنده آمیزه لاستیکی بسیار پرشدهای است. حضور شبکه پرکننده و سازوکارهای اتلافی ناشی از آن، تاثیر شگرفی بر کارایی تایر و مصرف سوخت دارد. ماحصل تلاشها تا به امروز از طریق جایگزینی دوده با سیلیکای اصلاحشده منجر به فناوری تایر سبز با کارایی بالاتر و مصرف سوخت کمتر شده است. اما فرآیندهای اصلاح سطح سیلیکا و اختلاط آن با زمینههای لاستیکی مشکل، زمانبر و پرهزینه هستند. اخیرا یکی از روشهای پیشنهادی برای بهبود خواص استحکامی و دینامیکیـمکانیکی در کامپوزیتهای پلیمری استفاده همزمان از دو نوع پرکننده است. در این پژوهش تلاش شده است تا سازوکار اثر حضور مقادیر کم سیلیکا بر شبکه پرکننده دوده مورد بررسی قرار گیرد. حضور مقادیر کم پرکننده دوم از جهاتی چون حاکم بودن رفتار پرکننده اول بر خواص سامانه، هزینه و انرژی کمتر برای اختلاط در مقایسه با خواص حاصل امری مطلوب مینماید. برای تبیین بهتر مساله، ابتدا اثر بارگذاری سیلیکا مد نظر قرار گرفت. نتایج نشان داد افزودن سیلیکا به سامانه لاستیکی پرشده با دوده دارای یک نقطه بحرانی است. به طوریکه با افزایش سیلیکا تا مقدار phr۱، ابعاد کلوخههای دوده در آمیزه به طور چشمگیری کاهش و پراکنش دوده بهبود یافت . اما بارگذاری سیلیکا بیشتر از نقطه بحرانی، از کیفیت اختلاط حتی نسبت به آمیزه پرشده صرفا با دوده کاست. همچنین بارگذاری سیلیکا تا نقطه بحرانی باعث کاهش رفتار اتلافی سامانه نسبت به آمیزه پرشده صرفا با دوده شد، در حالیکه پس از نقطه بحرانی رفتار عکس مشاهده شد. در راستای تبیین بهتر مساله، مشاهده شد با اصلاح سطح سیلیکا، اگرچه همچنان اثر نقطه بحرانی بر شدت پراکنش ذرات چشمگیر است، با این حال تغییرات محسوسی در میزان اتلاف آمیزه در منطقه بارگذاری بحرانی نسبت به آمیزه صرفا پرشده با دوده مشاهده نشد. از این رو این طور بحث شد که با بهبود پراکنش خوشههای دوده در محدوده بارگذاری بحرانی و قرار گرفتن ذرات سیلیکا در میان خوشههای دوده، به دلیل عدم برهمکنشهای مناسب میان دوده و سیلیکا که ناشی از اختلاف بالای انرژی سطحی میان آنها است، از شدت شبکه پرکننده دوگانه و پدیده اتلافی ناشی از شکست متعاقب آن کاسته میشود. از این رو با پایین آمدن انرژی سطحی سیلیکا در اثر اصلاح سطح و هم تراز شدن آن با دوده شدت برهمکنشهای سیلیکا و دوده بالاتر رفته و کاهش اتلاف ناشی از شکست شبکه دوگانه محو شد. در ادامه نشان داده شد با اضافه شدن فرایند ولکانش به آمیزههای فوق اثر نقطه بحرانی تقریبا محو شد. علت این امر به افزایش چگالی اتصالات عرضی ناشی از افزایش تحرک زنجیرهها در سامانه کامپوزیتی به دلیل کاهش شدت شبکه پرکننده دوگانه نسبت داده شد.

چکیده
تقویتکنندگی مؤثر در آمیزههای لاستیکی زمانی اتفاق میافتد که کسر حجمی پرکننده بالاتر از آستانه تداخل بوده و در حین پراکنش مناسب در بستر لاستیکی، شبکهای پایدار تشکیل دهد. کنترل تشکیل شبکه پرکنندههای تقویتی و شکست آن تحت تغییر فرمهای دینامیکی و به تبع آن اتلاف انرژی دینامیکی، از موضوعات پرتوجه در بهینهسازی خواص اتلافی در آمیزههای لاستیکی بسیار پرشده است. در این پژوهش، اثر افزودن نانوصفحات اکسیدگرافن و اکسیدگرافن احیاشده (گرافن) به عنوان پرکننده دوم، به آمیزههایی با کسر حجمی ثابتی از ذرات کروی سیلیکا به عنوان پرکننده اول، بر پراکنش و پایداری تشکیل شبکه سیلیکا بعد از اختلاط و پایداری آن تحت کرنشهای دینامیکی (پدیده پین)، قبل از ولکانش مورد بررسی قرار گرفت. افزودن هر دو نوع پرکننده صفحهای باعث کاهش مدول ذخیره در کرنشهای کم، کاهش مدول اتلاف و پدیده پین نسبت به آمیزه پرشده با سیلیکا شد. این کاهش، محدود به کسرهای حجمی پرکننده دوم قبل از آستانه تداخل آن است. اما ساز و کار تاثیر پرکننده دوم بر ریزساختار پرکننده اول در آمیزه سیلیکا/گرافن و سیلیکا/اکسیدگرافن متفاوت بود. کاهش پدیده پین در آمیزه سیلیکا/گرافن ناشی از کمک نانوصفحات گرافن به بهبود و پایداری پراکنش اولیه ذرات سیلیکا، جلوگیریِ نانوصفحات بزرگ گرافن از انباشتگی مجدد ذرات ریز و کروی سیلیکا هنگام حرارتدهی بدلیل اختلاف انرژی سطحی بین دو پرکننده نسبت داده شد. درحالی که در آمیزه سیلیکا/اکسیدگرافن سازگاری سطحی دو پرکننده باعث تجمع ذرات سیلیکا اطراف صفحات بزرگ اکسیدگرافن، پراکنش نامناسب سیلیکا هنگام اختلاط و در نتیجه عدم تقویتکنندگی شد. بنابراین از تفاوت در انرژی سطحی پرکننده اول و دوم، نیروی کار چسبندگی در سیستم سه جزئی و اختلاف ابعاد دو پرکننده صفحهای و کروی برای توجیه پدیدههای مشاهدهشده استفاده شد. حداکثر کاهش پدیده پین و مدول اتلاف ناشی از شکست شبکه سیلیکا، در آمیزه پرشده با 40 قسمت وزنی سیلیکا و 25/0 قسمت وزنی گرافن، تقریبا 20% مشاهده شد. حداکثر کاهش اتلاف دینامیکی در آزمون حرارتزایی نیز بر روی این آمیزه بعد از ولکانش حدود 25% بود. این در حالی است که در کار پیشین گروه با افزودن سیلیکا به آمیزه پرشده با دوده و تشابه هندسی دو پرکننده، کاهش پدیده پین، اتلاف و حرارتزایی کمتر اتفاق افتاد.
کلیدواژهها: پدیده پین، گرافن، پرکننده دوتایی، خواص دینامیکی-مکانیکی، نانوکامپوزیتهای لاستیکی

هدف: فائق آمدن به چالش تغییرات زیست‌محیطی، مستلزم همگرایی نهادهای بین‌المللی است که بتوان با تکیه‌بر یافته‌های علمی، سیاست‌های حاکمیتی و اجتماعی را بر مبنای حل‌وفصل این چالش‌ها تبیین نمود. خوشبختانه، توافق ۲۰۱۵ پاریس، الزامات کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای را تدوین نموده و اولویت را به تکنولوژی‌هایی داده است که سبب کاهش گازهای گلخانه‌ای از سامانه‌های درحال‌کار می‌شوند و با معرفی چهارچوب بیوانرژی و تکنولوژی جمع‌آوری کربن و ذخیره‌سازی آن (BECCS)، ریل‌گذاری مسیر دستیابی به اهداف خود را انجام داده‌اند. با توجه به این نگرش، استفاده از انواع زیست‌توده بالأخص پسماندهای جامد شهری، یک جایگزین مناسبی است برای سوخت‌های هیدروکربنی برای تولید توان حرارتی و الکتریکی. علاوه بر این، به‌کارگیری تکنولوژی‌های جمع‌آوری و ذخیره‌سازی کربن و تبدیل انرژی‌های تلف‌شده به انرژی مفید در کنار استفاده از پسماندهای جامد شهری، باعث جلوگیری حداکثری از انتشار گازهای دی‌اکسید کربن و بازیابی حداکثری انرژی از چرخه تولید توان خواهد شد.
روش‌شناسی پژوهش: در چهارچوب مطرح‌شده و با تکیه‌بر روند طراحی مفهومی، هدف‌گذاری برمبنای تبدیل ۳۰۰ تن پسماند جامد شهری در روز بوده و با تعریف چهار سناریو عملیاتی، یکپارچه‌سازی سیستم‌های انرژی انجام می‌شود. یکپارچه‌سازی سناریوها به نحوی است که در همه آن‌ها از گازی ساز پایین‌سو برای تولید گازهای سنتزی استفاده‌شده و پیل سوختی کربنات مذاب به همراه بخش کرایوجنیک وظیفه جداسازی و مایع سازی دی‌اکسید کربن را بر عهده‌دارند. همچنین، چرخه اورگانیک رانکین و چرخه بخار مکمل سیستم‌های مفروض ازنظر بازیافت انرژی از تلفات بوده و هرکدام در دو سناریو مختلف یکپارچه‌سازی شده‌اند. با مشخص شدن سناریوهای عملیاتی، شبیه‌سازی جامع ترمودینامیکی، اگزرژی و اگزرژواکونومیکی انجام‌شده و سناریو برتر از دیدگاه انرژی، اگزرژی، اقتصادی و زیست‌محیطی انتخاب‌شده است. در ادامه با بهینه‌سازی چندهدفه به کمک الگوریتم بهینه‌سازی چندهدفه ازدحام ذرات و انتخاب مقادیر بهینه بر اساس نمودار جبهه پارتو و روش تحلیل تاپسیس، مقادیر بهینه پارامترهای محدودکننده تعیین و بر اساس آن‌ها عملکرد سیستم در نقطه بهینه گزارش‌شده است.
یافته‌ها: بر اساس نتایج به‌دست‌آمده، بازده انرژی و اگزرژی سناریو برتر 51.65٪ و 45.98٪ است. همچنین میزان گاز دی‌اکسید کربن تولیدشده بر منبای مگاوات‌ساعت انرژی الکتریکی تولیدی، 101.20 کیلوگرم برآورد شده است که نسبت به سیستم مبنا 7.5 برابر کاهش پیداکرده است.
نتیجه‌گیری: هزینه برق تولیدشده 80.95 دلار بر مگاوات‌ساعت است که به دلیل اضافه شدن سیستم‌های پیل سوختی کربنات مذاب، چرخه اورگانیک رانکین (ORC) و کرایوجنیک به سیستم مبنا، هزینه برق تولیدی نسبت به سیستم مبنا 3.3 برابر افزایش‌یافته است. همچنین بر اساس نتایج به‌دست‌آمده تحلیل اقتصادی، دوره بازگشت سرمایه تقریباً هفت سال (بر مبنای نرخ برق تولیدشده) ارزیابی‌شده است.
کلیدواژه‌ها: تحلیل ترمودینامیکی، تحلیل اگزرژواکونومیکی، بهینه‌سازی چندهدفه، طراحی مفهومی، پسماندهای جامد شهری، گازی ساز پایین‌سو، پیل سوختی کربنات مذاب، تکنولوژی جمع‌آوری دی‌اکسید کربن.

اﻣﺮوزه ﺗﻮﺳﻌﻪ ﮔﺮدﺷﮕﺮي در ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻋﺮﺻﻪ ﻫﺎ، ﭼﻪ در ﺳﻄﺢ ﻣﻠﯽ و ﭼﻪ در سطح بین المللی مورد ﺗﻮﺟّﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰان دوﻟﺘﯽ و بخش های ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. آﮔﺎﻫﯽ ﺟﻮاﻣﻊ از آثار مثبت گردشگری ﺑﺎﻋﺚ گردیده اﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﺮدﺷﮕﺮی به ﻣﻔﻬﻮم ﺑﺴﯿﺎر ﮔﺴﺘﺮده اي در اﺑﻌﺎد ﻣﺨﺘﻠﻒ اﻗﺘﺼﺎدي، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ دست یابد و ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﺻﻨﻌﺖ خدماتی در نظر گرفته شود. هدف اﺻﻠﯽ اﯾﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ، ﺑﺮرﺳﯽ اثر ورود ﮔﺮدﺷﮕﺮ بین المللی ﺑﺮ رفاه خانوار شهری ایران است. بدین ﻣﻨﻈﻮر، اﺑﺘﺪا به محاسبه رفاه خانوار شهری ایران با روش سارلو (ILS) در ﻃﯽ ﺳﺎل ﻫﺎي 1374 ﺗﺎ 1396 پرداخته و ﺳﭙﺲ با بکارگیری روش خودرگرسیون با وقفه های توزیعی (ARDL) و نرم افزار Eviews10 رابطه ﮔﺮدﺷﮕﺮي و رفاه خانوار شهری ایران مورد آزمون کمّی قرار گرفته است. بر اساس نتایج تخمین بین متغیر وابسته و متغیرهای مستقل رابطه بلندمدت ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ ورود گردشگر بین المللی به ایران چشم انداز رفاه خانوار ایرانی را بهبود می بخشد. در حقیقت فرضیه اثر مثبت و معنی داری گردشگری بر رفاه خانوار شهری ایران؛ رد نمی شود. ﻧﺘﺎﯾﺞ پژوهش ﺣﺎﮐﯽ از آن است افزایش یک درصد ورود گردشگر بین المللی به کشور 0.008 درصد رفاه خانوار شهری را در ایران افزایش می دهد. از سوی دیگر نتایج حاصل از پژوهش؛ اثر سایر متغیرهای مستقل دیگر همچون نرخ تورم که بیانگر رابطه منفی با رفاه و اثر مثبت سرانه تولید ناخالص داخلی با رفاه را نیز تأئید می نماید.

هدف اصلی این پژوهش، تحلیل رفتار مصرف کنندگان شهری در رابطه با مصرف کالاهای مختلف در گروه های کالایی مختلف بر اساس عرضه یا عدم عرضه نیروی کار توسط مردان و زنان در خانوار است. تخمین این پژوهش با استفاده از سیستم تقاضای نسبتاً ایده‌آل در قالب 8 گروه کالایی برگرفته از دسته بندی‌های کالایی داده های مرکز آمار ایران صورت گرفته است و شامل گروه آشامیدنی‌ها و مواد غذایی، دخانیات، پوشاک و البسه، سلامت و بهداشت، حمل و نقل، ارتباطات، تفریحات و گروه کالاهای متفرقه است.
در تمامی گروه‌های کالایی به استثنای گروه حمل و نقل،متغیر سن زن متغیری معنادار است. به عنوان مثال؛ در خانوارهایی که زن و مرد عرضه نیروی کار ندارند، هر 10 سال افزایش سن زن موجب افزایش 2.4٪ سهم گروه آشامیدنی و خوراکی‌ می‌شود در حالی که در خانوارهایی که تنها زن عرضه نیروی کار دارد این میزان به 4٪ افزایش می‌یابد. در تمامی گروه ها افزایش تحصیلات زن، موجب کاهش سهم خوراکی در سبد خانوار شده است. درخانوارهایی که زن عرضه نیروی کار ندارد، وجود فرزند زیر 6 سال موجب کاهش معنادار سهم دخانیات در سبد مصرفی خانوار شده است.
در بررسی کشش‌های قیمتی نیز اشتغال زنان موجب افزایش قدرت چانه‌زنی آنان و در نتیجه کاهش کشش قیمتی گروه های مختلف کالایی می‌شود می‌شود. با تغییر عرضه نیروی کار زنان، شاهد تغییر اساسی در رابطه سبدهای مختلف کالایی هستیم به گونه‌ای که خانوار هایی که تنها زن شاغل است نسبت به خانوارهایی که هیچ یک از زوجین عرضه نیروی کار ندارند، رابطه جانشینی غذا و حمل و نقل به رابطه مکملی، رابطه جانشینی ارتباطات و پوشاک به رابطه مکملی، رابطه جانشینی تفریحات و پوشاک به رابطه مکملی و رابطه مکملی حمل و نقل با ارتباطات (و تفریحات) به رابطه جانشینی تغییر می‌یابد.

واژه‌هاي كليدي: تابع تقاضای نسبتا ایده‌آل، سیستم تقاضا، نیروی کار، کشش قیمتی
طبقه بندی JEL: C31, D 12, H21, J22

چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر ارزشیابی اثربخشی اجرای خط‌مشی شراکت عمومی- خصوصی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن است، اینکه در طی سال اخیر با توجه به قوانین مدوّن شراکت عمومی- خصوصی میزان اجرای قوانین و دسترسی اهداف موردنظر تا چه اندازه بوده است و عوامل مؤثر بر این خط‌مشی کدام‌ها هستند.
روش‌شناسی پژوهش: با توجه به اینکه در این پژوهش تلاش شده است تأثیر بین متغیرها یا روابط علّی بین متغیرهای مدل موردبررسی قرار گیرد این پژوهش ازنظر روش و ماهیت در دسته تحقیقات علّی قرار می‌گیرد، همچنین این پژوهش ازلحاظ هدف شناختی از نوع تحقیقات کاربردی و مبنای پژوهش کمی و روش جمع‌آوری داده‌ها میدانی است. این پژوهش، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته که روایی آن، در مرحله مطالعه مقدماتی توسط خبرگان بررسی گردید و با تغییرات جزئی در آن پرسشنامه نهایی تدوین و برای بررسی پایایی آن، آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار به‌دست‌آمده برای ابعاد در سطح قابل قبولی بود. در جهت طراحی پرسشنامه و سنجش سؤالات برای ارزشیابی اجرای خط‌مشی شراکت عمومی – خصوصی از 6 بعد ارزشیابی چارچوب تحلیل نهادی استروم (2005) و همچنین برای شناسایی عوامل مؤثر بر خط‌مشی شراکت عمومی- خصوصی به‌عنوان متغیر مستقل از مدل‎‌های اجرای خط‌مشی حدود 70 متغیر شناسایی‌شده از ادبیات اجرا استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی متولی شراکت عمومی- خصوصی شهر تهران است. تعداد نمونه بر اساس طبقه‌بندی تصادفی به تعداد 126 سازمان انتخاب گردید. روش تحقیق از نوع توصیفی و پیمایشی روش‌های آماری برای واکاوی داده‌ها شامل آزمون تی تک نمونه‌ای، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل مسیر مبتنی است.
یافته‌ها: نتایج به‌دست‌آمده نشان داد که اثربخشی اجرای خط‌مشی شراکت عمومی- خصوصی با استفاده از ابعاد (کارایی اقتصادی، عدالت مالی، عدالت باز توزیعی، همسازی بااخلاق عمومی، انطباق‌پذیری و پاسخگویی) در وضیعت مطلوبی قرار ندارد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی عوامل احصاء شده را در قالب 8 گروه بر اساس بیشترین تا کمترین واریانس به ترتیب شامل: 1.عامل حاکمیتی و مدیریتی؛ 2. عامل ساختار سازمانی؛ 3. عامل تدوین خط‌مشی؛ 4. عامل نگرشی و رفتاری؛ 5. عامل یادگیری از خط‌مشی؛ 6. عامل منابع خط‌مشی؛ 7. عامل حمایت حکمرانان؛ 8. عامل شرایط محیطی دسته‌بندی کرد. سپس نتایج حاصل از مدل تحلیل مسیر نشان داد که از بین عوامل احصاء شده تنها عامل‌های ( حاکمیتی و مدیریتی، نگرشی و رفتاری و یادگیری از خط‌مشی) بر اثربخشی اجرای خط‌مشی شراکت عمومی- خصوصی تأثیر دارند.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که در شرایط سازمان‌های عمومی در ایران موفقیت شراکت عمومی- خصوصی درگرو سه تا عامل کلیدی حاکمیتی و مدیریتی، نگرشی و رفتاری و یادگیری از خط‌مشی است. ضروری است که سازمان‌های عمومی با لحاظ کردن این سه عامل راهبردهای خود را تدوین و به اجرا بگذارند.
کلیدواژه‌ها: ارزشیابی، ارزشیابی خط‌مشی، اجرای خط‌مشی، شراکت عمومی- خصوصی.

این مطالعه یک مدل‌سازی ترمواقتصادی برای انواع چیدمان‌های سیکل کالینا شامل چیدمان‌های KSC1 ،KSC11 ،KSC34 ، KSC34G ارائه می‌دهد. ارزیابی فنی از طریق بالانس جرم و انرژی و روابط ترمودینامیکی انجام شده و ارزیابی اقتصادی نیز با توجه به توان خروجی و هزینه تجهیزات به کار رفته در هر چیدمان و از طریق روابط حاکم انجام شده و با چیدمان KSC-D پیشنهادی، مقایسه شده است.
نتایج به دست آمده نشان می‌دهد چیدمان KSC-Dدر محدوده تغییرات دمایی منبع حرارتی ℃ 172تا ℃190 توان خروجی kW591.74 تاkW 755.74 خواهد داشت و مقدار گاز طبیعی صرفه جویی شده Mm3/year 0.7765 الی 1.02 می‌باشد. بدین ترتیب مقدار کاهش انتشار گازCO2 ، Ton/yaer 2786 الی 3661 بوده که نسبت به سایر چیدمان‌ها بیشتر می‌باشد. راندمان حرارتی نیز برای این چیدمان نسبت به سایر چیدمان‌های مورد بحث در حدود %4.56 تا %6.25 بالاتر بوده و از لحاظ اقتصادی دارای بالاترین IRR در محدوده %31.24 و %32.96 می‌باشد. همچنین به منظور جایگزینی کندانسورهای آب خنک با هوا خنک در چرخه کالینا و استفاده آن در مناطق گرم و خشک پنج سناریو برای دو چیدمان کالینای دوگانه وکالینای پایه در نظر گرفته شده و مقایسه شده است. نتایج حاصل برای برای هر سناریو نشان می‌دهد که تغییر سیال خنک کننده کندانسور از آب به هوا در چرخه KSC-Da می‌تواند باعث صرفه جویی سالانه حدود 103×425825 متر مکعب آب شود که با NPV USD$ 177300 ، کوتاه ترین زمان بازگشت سرمایه3 ساله را دارد. همچنین مقدار گاز طبیعی ذخیره شده برای KSC-Da، Mm3.year-11.22 بوده و کاهش انتشار CO2 حدود 4378 تن در سال است.


کلید واژه ها : بازتوانی، سیکل کالینا، مخلوط آزئوتروپیک، مخلوط زئوتروپیک، کسر جرمی، ترمواگزرژی

چکیده
گردشگری به عنوان یک فعالیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای توسعه کشورها اهمیت بسزایی دارد. گردشگری پدیده‌ای است که در صورت برنامه‏ریزی صحیح می‌تواند منجر به افزایش تولید، ارتقاء سطح زندگی، رفاه عمومی و اشتغال بسیاری از عوامل تولید از جمله کار، سرمایه و زمین شود. کشور ایران دارای امتیازات فراوانی در عرصهی گردشگری است، اما علیرغم جاذبههای طبیعی و گردشگری موجود، جایگاه گردشگری ایران در مقایسه با کشورهای پیشرو در این زمینه از جمله هندوستان بسیار ضعیف است. این پژوهش ضمن بر شمردن تواناییها، عایدیهای ارزی، ضعفها، موانع و سیاستهای گردشگری، به بررسی تأثیرگذاری صنعت گردشگری بر رشد اقتصادی در کشورهای ایران و هندوستان طی سالهای 2017-1991 می‏پردازد. در این مطالعه با استفاده از روش ARDL، تأثیر درآمدهای حاصل از صنعت گردشگری بر تولید ناخالص داخلی به عنوان شاخصی برای رشد اقتصادی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می‏گیرد. نتایج آزمون ARDL نشان میدهد، میان درآمد حاصل از گردشگری و تولید ناخالص داخلی در هر دو کشور ایران و هندوستان رابطهای معنیدار برقرار است.

چکیده
این پژوهش به بررسی تاثیر استرس مربوط به نقش بر رضایت شغلی، رفتار شهروندی سازمانی و جابجایی شغلی با نقش تعدیل گر تناسب فرد-شغل در سازمان اتاق بازرگانی صنایع، معادن و کشاورزی تهران پرداخته است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گرداوری داده ها جز تحقیقات توصیفی-علی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان سازمان اتاق بازرگانی صنایع، معادن و کشاورزی تهران بوده است که از طریق جدول مورگان حجم نمونه 86 نفر انتخاب و پس از توزیع پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نرم افزار مورد استفاده در این پژوهش SPSS و Smart PLS بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که استرس مربوط به نقش تاثیر معناداری بر رضایت شغلی کارکنان، رفتار شهروندی سازمانی و جابجایی شغلی کارکنان دارد. در این پژوهش نقش تعدیل گر تناسب فرد-شغل در رابطه بین استرس مربوط به نقش و رفتار شهروندی سازمانی مورد تایید قرار گرفته است. با این حال نقش تعدیل گر تناسب فرد-شغل در رابطه استرس مربوط به نقش با رضایت شغلی و جابجایی شغلی مورد تایید قرار نگرفته است. در پایان به مدیران ارشد سازمان پیشنهاد شده است که این فرصت برای کارکنان فراهم کنند که کاری را که از ابتدا شروع کرده اند بتوانند تا انتهای تکمیل شدن انجامش دهند و سازگاری بیشتری متناسب با شغلی که دارند برقرار نمایند تا در نهایت موجب کاهش استرس شغلی و بهبود پیامدهای مثبت شغلی در کارکنان شود و این رابطه تعدیل شود.
کلیدواژه ها: استرس مربوط به نقش، رضایت شغلی، رفتار شهروندی سازمانی، تناسب فرد-شغل، جابجایی شغلی

چکیده
این پژوهش به بررسی تاثیر هوش هیجانی بر جو سازمانی کارکنان با نقش میانجی سبک های رهبری در اتاق بازرگانی صنایع، معادن و کشاورزی تهران پرداخته است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گرداوری داده ها جز تحقیقات توصیفی-علی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان سازمان اتاق بازرگانی صنایع، معادن و کشاورزی تهران بوده است که از طریق جدول مورگان حجم نمونه 86 نفر انتخاب شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نرم افزار مورد استفاده در این پژوهش SPSS و Smart PLS بوده است. در این پژوهش هوش هیجانی از طریق چهار شاخص (ارزیابی احساسات خود، ارزیابی احساسات دیگران، استفاده از احساسات و تنظیم احساسات) سنجیده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هوش هیجانی تاثیر معناداری بر موفقیت سبک رهبری دارد. همچنین سبک رهبری تاثیر معناداری بر جو سازمانی دارد. در این پژوهش نقش میانجی کامل سبک رهبری در رابطه بین هوش هیجانی و جو سازمانی مورد تایید قرار گرفته است. در پایان به مدیران پیشنهاد شده است با انجام آموزش های ضمن خدمت کارکنان را در موقعیت های مختلف قرار داده و به آنها نیز اعتماد به نفس داده تا بتوانند تصمیم گیری مناسبی داشته باشند، همچنین با بکار گیری سبک مناسب رهبری در موقعیت های اقتضایی در نهایت بتوانند جو سازمانی مطلوبی برای کارکنان فراهم آورند.
کلیدواژه ها: جو سازمانی، هوش هیجانی، سبک رهبری، اتاق بازرگانی صنایع، معادن و کشاورزی تهران

چکیده:
باتوجه به اهمیت و نقش صنعت پتروشیمی در صادرات محصولات غیرنفتی و بحث ارزآوری این محصولات باید به این نکته توجه داشت که چه عواملی بر صادرات آنها موثر است. صنعت پتروشیمی نیاز به سرمایه هنگفت دارد و یک کشور به تنهایی قادر به تامین این سرمایه نیست، لذا سرمایه گذاری مستقیم خارجی از جمله راه های تامین این کمبود مالی است. این نوع سرمایه گذاری علاوه بر جبران کمبود مالی باعث انتقال تکنولوژی و افزایش اشتغال نیز می گردد. در این تحقیق به بررسی و مقایسه اثر سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر صادرات چهار محصول منتخب و همچنین اثر درجه باز بودن تجاری بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی پرداخته شده است. برای این منظور از داده های مربوط به سالهای 1376-1395 و روش معادلات رگرسیونی به ظاهر نامرتبط (SUR) استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که میزان سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر صادرات اثر مثبت داشته و اثر آن بر صادرات پلی اتیلن بیشتر از اوره است و دو محصول دیگر را نمی توان با هم مقایسه نمود. همچنین اثر درجه بازبودن تجاری بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی مثبت و معنادار است.

کلمات کلیدی:
سرمایه گذاری مستقیم خارجی، صادرات، صنعت پتروشیمی، اوره، پلی اتیلن، متانول، پروپان

چکیده
از کشاورزی به عنوان یکی از بخشهای مهم در فرایند رشد و توسعه یاد میشود. از اینرو، بررسی رابطه میان ارزش افزودهی بخش کشاورزی و تعیینکنندههای آن مورد توجه محققین و سیاستگذارن اقتصادی قرارگرفته است. در این میان، ارتباط متقابل میان شدت مصرف انرژی در بخش کشاورزی و ارزشافزودهی آن یکی از موارد مناقشهآمیز است. در این راستا، پژوهش حاضر با به کارگیری رهیافت خودرگرسیون برداری پانلی رابطهی علّی میان متغیرهای مذکور را در استانهای ایران طی سالهای 1394 – 1384 مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان میدهد یک رابطهی دو طرفه میان شدت مصرف انرژی و ارزش افزوده در بخش کشاورزی برقرار است. تحلیل توابع واکنش آنی حاکی از آن است که شدت مصرف انرژی به تکانهی ارزش افزوده پاسخ مثبت میدهد. درحالیکه ارزش افزودهی بخش کشاورزی در رویارویی با تکانهی شدت مصرف انرژی واکنش منفی نشان میدهد. با استفاده از تجزیهی واریانس مشخص شد مقدار اندکی از تغییرات ارزش افزودهی بخش کشاورزی توسط شدت مصرف انرژی توضیح داده میشود. در عین حال، ارزش افزوده سهم نسبی بیشتری در تغییرات شدت مصرف انرژی دارد. برای بررسی میزان اثرگذاری شدت انرژی بر ارزشافزوده بخشکشاورزی از روش حداقل مربعات تعمیمیافته استفاده شد که طبق نتایج به ازای یک درصد افزایش در شدت انرژی میزان ارزش افزوده بخش کشاورزی 14/0 درصد کاهش پیدا میکند.
واژگان کلیدی: شدت مصرف انرژی، رهیافت خودرگرسیون برداری پانلی، ارزشافزودهی بخش کشاورزی

يكي از مسائل پيش روي صاحبنظران حوزه اقتصاد انرژی، بررسي علمي رفتار توليدكنندگان عمده بازار نفت بوده است. ظهور اوپك به‌عنوان يك بازيگر عمده در معادلات نفتي سبب شد كه بيشتر پژوهشها بر روی رفتار اوپك و كشورهاي عضو آن صورت پذيرد. نزدیک به شش دهه از تأسیس اوپک میگذرد. تحلیل رفتار کشورهای عضو اوپک در بازار جهانی نفت با مدلهای مختلف اقتصادسنجی صورت گرفته که تاکنون نتواانستهاند حقایق رفتاری اوپک را شناسایی کنند. در مطالعات تجربی به رفتارهای انفرادی، گروهی و کلی این سازمان کمتر توجه شده است. هدف این رساله بررسی رفتار اوپک در بازار جهانی نفت با استفاده روشهای مارکف سوئیچینگ و انباشته کسری با داده‌های ماهانه 2015:12-1973:1 است. بدین منظور، برآوردها ابتدا با استفاده از مدل خطی گریفین گسترش یافته، سپس با استفاده از روش مارکف سوئیچینگ و دو حالت احتمال انتقال ثابت و احتمال انتقال متغیر با زمان برای هر کشور، گروههای کشوری در سازمان اوپک (شامل گروه کشورهای مصرف‌کنندگان و گروه کشورهای پس اندازکنندگان؛ گروه کشورهای خواهان قیمت بالا و گروه کشورهای خواهان قیمت پایین) و کل اوپک صورت گرفت. همچنین رفتار متغیر وابسته یعنی تولید نفت هر یک از اعضای اوپک با پارامتر انباشته کسری مورد برآورد قرار گرفته است. نتایج حاصل از برازش مدلها نشان داد: 1- دو رژیم تبانی و رقابتی در بین کشورهای اوپک، گروه کشوری و کل اوپک وجود دارد. 2- عواملی مانند تغییر قیمت در دوره گذشته، نرخ ارز وGDP کشورهای OECD و کشورهای جنوب شرق آسیا باعث انتقال رژیم رفتاری در برخی کشورهای اوپک گردید. این عوامل بر تغییر رفتار ایران، کویت و نیجریه اثری نگذاشتند. 3- شوکها اثر دائمی بر تولید نفت کشور عربستان سعودی (هم در حالت وجود خودهمبستگی و عدم وجود خودهمبستگی) دارند. همچنین برگشت به میانگین در داده‌های تولید نفت برای اکثر کشورهای عضو نفت مشاهده گردید. 4- سه شکست ساختاری برای ایران طی دوره مورد مطالعه رخ داده است. که مربوط به جنگ با عراق، جنگ عراق با کویت؛ و تحریمهای بینالمللی علیه ایران بوده است. 5- الگوی درآمد هدف برای کشورهای ایران، کویت، لیبی، نیجریه و ونزوئلا مصداق دارد. همچنین برای گروه کشورهای خواهان قیمت بالا، گروه کشورهای پساندازکننده و کل اوپک نیز این الگو مصداق دارد که این دلیلی واضح بر وابستگی کشورهای اوپک و از جمله کشورهای خواهان قیمت بالا در این سازمان به تولید نفت خام و درآمدهای حاصل از صادرات نفت است.

چکیده
اقتصاد ارتباط نزدیکی با منابع طبیعی و محیط زیست دارد. بررسی آلودگی محیط زیست و عوامل تأثیر گذار بر آن از مباحث مهم در هر اقتصادی میباشد. رشد اقتصادی و افزایش جمعیت بویژه جمعیت شهرنشین، مستلزم مصرف بیشتر انرژی است. پسماندها و ضایعات جزء لاینفک هر نوع فعالیت اقتصادی است که با افزایش سطح فعالیتها مقدار آنها نیز افزایش مییابد زیرا این فعالیت ها معمولأ با بهره برداری، استخراج و تخلیه منابع طبیعی همراه است. بنابراین تولید روزافزون مواد زائد جامد (پسماند) که عمدتاً حاصل از فعالیتهای روزمره انسان است به دلیل افزایش سریع جمعیت و گسترش شهرنشینی به یکی از پیچیدهترین مشکلها و معضلات، خصوصاً در شهرهای بزرگ جهان تبدیل شده است. کیفیت و کمیت محیط زیست در فرایند توسعه پایدار نقش و جایگاه ویژه ایی دارد و از سویی دیگر رشد اقتصادی مستلزم مصرف بیشتر انرژی است. از اینرو توجه به تبعات استفاده و بهره برداری روزافزون از منابع خدادادی و تولیدات و ضایعات حاصل از آنها، امری ضروری به نظر می رسد.در این مطالعه با استفاده دادههای تابلویی، تعیین کننده های تولید پسماند با تأکید بر مصرف انرژی در ۷۳ کشور منتخب، مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج تحقیق بیانگر این است که شدت انرژی اثر مثبت بر پسماند دارد به نحوی که مصرف انرژی بیشتر منجر به افزایش میزان پسماند خواهد شد. نتایج دیگر پژوهش، اثر مثبت و معنادار جمعیت شهری، درجهی باز بودن تجاری و نسبت ارزش افزوده ی بخش صنعت به کشاورزی، و اثر منفی و معنادار شاخص توسعه ی انسانی و تکنولوژی بر پسماند را نشان میدهد.

بررسی نحوهی اثرگذاری بیکاری بر تولید ناخالص داخلی در چارچوب قانون اوکان (1962) از دیرباز مورد توجه اقتصاددانان و سیاستگذاران بوده است. با وجود این، مطالعات تجربی به نتایج متفاوتی دست یافته-اند. از آنجایی که هر یک از نتایج با دلالتهای سیاستی مجزایی همراه هستند، بازبینی مجدد قانون مذکور با به کارگیری روشهای نوین اقتصادسنجی ضروری به نظر میرسد. بر این اساس، پژوهش حاضر میکوشد با استفاده از رهیافت چرخشی مارکوف اعتبار قانون اوکان (1962) در اقتصاد ایران را طی سال-های 1396:4 – 1357:1 از منظری جدید بررسی کند. به عبارت دیگر، پژوهش حاضر عدم تقارن بین دو رژیم و داخل هر رژیم را مورد بررسی قرار داده است. بهطور مشخص برای بررسی اثر نامتقارن داخل هر رژیم اثر تکانه مثبت و منفی بیکاری بر شکاف تولید ناخالص داخلی سنجیده میشود. نتایج نشان میدهند اثرگذاری بیکاری نامتقارن و غیرخطی است. به گونهای که در دورهی رونق، تکانه مثبت و منفی بیکاری بر شکاف تولید اثرگذار نیستند. اما، زمانی که اقتصاد در رکود قرار میگیرد، تکانهی مثبت و منفی اثری معنیدار و نامتقارن بر شکاف تولید دارند. با این توضیح که کاهش بیکاری با شدت بیشتری شکاف تولید را تحت تأثیر قرار میدهد.

هدف اصلی این پژوهش تاثیر خدمات پس از فروش شرکت آریا شیمی بر رضایتمندی مشتریان با رویکرد روش های نوین حمایت از مصرف کنندگان است. جامعه آماری تحقیق مشتریان شرکت آریا شیمی در سال 1396 است.می باشد ، که تعداد آنها 270 نفر است. حجم نمونه طبق جدول مورگان 159 نفر می باشد. روش نمونه گیری به روش تصادفی ساده است. روش گردآوری داده‌ها از روش کتابخانه ای و توزیع پرسشنامه می‌باشد. ابزار گردآوری داداه ها پرسشنامه می باشد که پرسشنامه خدمات پس از فروش ، برگرفته از مدل عیوضی (1395) ، و پرسشنامه رضایت مشتری برگرفته از مدل بوزارث و همکاران(2009) است. آزمون فرضیات از روش آزمون رگرسیون تک متغیره و چند متغیره انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد کیفیت خدمات شرکت آریا شیمی بر رضایت مشتریان تاثیر دارد که سرعت خدمات شرکت آریا شیمی بر رضایت مشتریان تاثیر دارد؛ هزینه خدمات شرکت آریا شیمی بر رضایت مشتریان تاثیر دارد؛ نتیجه عملکرد شرکت آریا شیمی نیز بر رضایت مشتریان تاثیر دارد.

دنیای پویا و پر رقابت امروزی شرایط را به گونه‌ای رقم زده که مشتریان نه تنها در طول زندگی خود بلکه هنگام براورده کردن نیازهایشان هم با هزاران برند و شرایط رقابتی و انتخاب در تعامل باشند. این بدین معنی است که انتخاب از پیچیدگی‌ها و ملاحظات بیش‌تری برخوردار شده و به دلیل وجود ابعاد و زوایای مختلف در رفتار مصرف‌کننده، مشتریان از آزادی عمل بیش‌تری برای انتخاب و یا حذف برند از سبد خرید خود برخوردارند. لذا با توجه به روشن‌شدن اهمیت عوامل اثرگذار بر تصمیم خرید مشتری، این پژوهش در نظر دارد به بررسی این عوامل اثرگذار بپردازد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش را مسافران شرکت‌های هواپیمایی در شهرهای منتخب تشکیل می‌دهند که از میان آنها تعداد 120 نفر به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده این پژوهش پرسشنامه پژوهشگرساخته بوده که روایی آن توسط صاحب نظران دانشگاه و مدیران شرکت‌های هواپیمایی و پایایی آن به‌وسیله آلفای کرونباخ مورد آزمون قرار گرفت و مقدار 0.974 به‌دست آمد. برای تلخیص اطلاعات مستخرج، از روش‌های آمار توصیفی و برای تجزیه و تحلیل داده‌های پژوهش از روش‌های آمار استنباطی و آزمون معادلات ساختاری و نرم‌افزار SPSS24 و Smart PLS2 استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده‌های پژوهش نشان می‌دهد منافع و رفتار شهروندی برند بر واکنش‌های حمایتی و اجتناب از برند تاثیر معنادار داشته و همچنین نقش میانجی تصویر و اعتماد برند در این رابطه تایید و نقش تعدیلگری تاییدکننده مشهور و درگیری ذهنی به جز در مورد تعدیلگری تاییدکننده مشهور در ارتباط بین رفتار شهروندی و تصویر برند، تایید می‌شود.

کلیدواژه‌ها: منافع برند، رفتار شهروندی برند، تصویر برند، اعتماد برند، واکنش‌های حمایتی و اجتناب از برند، تاییدکننده مشهور و درگیری ذهنی

چکیده
هدف : شرکت‌های اصلی و تولیدکنندگان قانونی برندهای اصلی ولوکس به دلیل پدیده فیک (تقلید) با زیان‌های مانند از بین رفتن حسن نیت، اعتبار برند،وکاهش ارزش ویژه برند مواجه هستند. برندهای فیک باعث از بین رفتن اعتماد مصرف‌کنندگان از برندهای لوکس واصلی می‌شوند به این منظور در این تحقیق ریشه‌های ذاتی و کارکردهای اصلی نگرش که باعث می‌شود مصرف‌کنندگان به سمت خرید برندهای فیک محصولات تمایل پیدا کنند بررسی شده است این پژوهش به‌صورت تجربی به بررسی تاثیرکارکردهای نگرشی بر قصد خرید مصرف‌کنندگان محصولات فیک از طریق ارزیابی محصولات خرید فیک می‌پردازد.
روش شناسی پژوهش : روش پژوهش کمی و ابزار گردآوری پرسشنامه است.به منظور دست یابی به اهداف تحقیق، نمونه 318 نفری از مصرفکنندگان شهرتهران که به صورت آگاهانه محصولات فیک را خریداری می کنند انتخاب گردیده است. برای تحلیل داده‌ها از معادلات ساختاری (SEM) و نرم‌افزار تحلیل آماری Amos استفاده‌شده است.
یافته ها ونتیجه گیری : یافته‌های این تحقیق عبارت‌اند از: کارکردهای نگرشی (بیان ارزش، خود دفاعی، دانشی) بر ارزیابی خرید محصولات فیک تأثیر منفی و معناداری دارند و ارزیابی خرید مصرف‌کنندگان به‌عنوان متغیر میانجی تأثیر مثبت و معناداری برقصد خرید محصولات فیک داردونقش میانجی را بین کارکردهای نگرشی و قصد خرید محصولات فیک دارد. همچنین رابطه معنی‌داری بین کارکرد نگرشی تعدیل اجتماعی بر روی ارزیابی و قصد خرید محصولات فیک پیدا نشد؛ و همین‌طور نقش تعدیل گر جنسیت بین دو متغیر ارزیابی محصولات فیک و قصد خرید محصولات فیک تأیید نگردید.




کلیدواژگان: کارکردهای نگرشی، ارزیابی خرید محصولات فیک، قصد خرید محصولات فیک

هدف از این پژوهش اکتشافی ارایه مدلی برای بین المللی شدن زودهنگام شرکت های کوچک و متوسط صنایع غذایی در ایران است. برای رسیدن به این هدف، طی روش دلفی فازی سه مرحله‌ای ابتدا با «مرورسیستماتیک» مطالعات و تحقیقات انجام شده، ابعاد، و مولفه‌های بین‌المللی شدن زودهنگام در شرکت های کوچک و متوسط صنایع غذایی در ایران شناسایی و توسط 17 نفر از خبرگان علمی و اجرایی مورد تائید قرار گرفتند. در مرحله دوم وضعیت موجود بین‌المللی شدن زودهنگام شرکت های کوچک و متوسط بر اساس ابعاد، و مولفه‌های شناسایی شده مورد ارزیابی قرار گرفت و در مرحله سوم بر اساس نتایج حاصله، پس از امکان سنجی مدل استقرار بین المللی شدن زودهنگام شرکت های کوچک و متوسط، مدل پیشنهادی طراحی گردید و در مرحله آخر درجه تناسب مدل طراحی شده توسط گروه خبرگان اعتبار سنجی شد.
نتایج این تحقیق نشان می‌دهد الگوی بین‌المللی‌شدن زودهنگام شرکت‌های کوچک و متوسط صنایع غذایی در ایران بر اساس 3 رکن سازمان، محیط و فرد و 6 بعد ساختاری، مدیریتی، فرهنگی، فضای رقابتی، محیط نهادی صنعت و ویژگی‌های روانشناختی و دارای 61 مولفه می‌باشد.

کلید واژه ها
بین‌المللی شدن زودهنگام، شرکت های کوچک و متوسط، صنایع غذایی، کارآفرینی بین‌المللی

در این پژوهش ما سعی کردیم به بررسی تاثیر تلاطمات ارزی بر رابطه تجاری دوطرفه میان ایران و چین بپردازیم. برای بررسی این رابطه داده های تجاری را هر بخش صادرات و واردات را به 15 بخش عمده تجزیه کردیم و برای تحلیل از روش ARDL استفاده کردیم. نتایج بدست آمده حاکی از این موضوع است که در گروه‌های کالایی که همجمعی در آنها مشخص شد، تلاطمات ارزی در بلند مدت بر صادرات ایران به چین تاثیر نامطلوبی را گذاشته است و بالعکس در بخش واردات سبب افزایش واردات ایران از کشور چین شده است.

چکیده
هدف اصلی این تحقیق « بررسی تأثیر ابعاد چهارگانه مسئولیت اجتماعی بر تصویر بانک و رفتار مشتریان بانک ملت» می‌باشد. در این پژوهش ابعاد مسئولیت اجتماعی (بعد اقتصادی، بعد قانونی، بعد اخلاقی، بعد بشردوستانه) به‌عنوان متغیرهای مستقل می‌باشد و تصویر بانک و رفتار مشتریان به‌عنوان متغیرهای وابسته می‌باشد. لازم به ذکر است در فرضیه پنجم؛ تصویر بانک به‌عنوان متغیر مستقل و رفتار مشتریان متغیر وابسته می‌باشد. جامعه آماری تحقیق مشتریان بانک ملت در تهران می‌باشد که از طریق جدول مورگان بر اساس قاعده نمونه گیری از جامعه نامحدود؛ تعداد 384 نفر به‌عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی با رویکرد کاربردی می‌باشد. روش گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و پیمایشی است. روش آزمون فرضیه های تحقیق از طریق تحلیل عاملی و معادلات ساختاری می‌باشد.
با توجه به جدول آمار توصیفی؛ میزان ابعاد مسئولیت اجتماعی از نظر مشتریان در حد پائینی ارزیابی شده است؛ و میزان تصویر بانک و رفتار مشتریان در حد مطلوبی می‌باشد. نتایج تحقیق نشان داد ابعاد چهارگانه مسئولیت اجتماعی (بعد اقتصادی، بعد قانونی، بعد اخلاقی، بعد بشردوستانه) بر تصویر بانک و رفتار مشتریان تأثیر مستقیم و معناداری دارد.

واژگان کلیدی: مسئولیت اجتماعی، تصویر شرکت، رفتار مشتریان، معادلات ساختاری

بازار گردشگری پزشکی در سرتاسر جهان، بر اساس استاندارد برابری برند مبتنی بر مشتری (CBBE) تا به امروز ناکارآمد بوده است. هدف از این تحقیق، بررسی مقیاسی با ابعاد احتمالی موجود بر اساس ادبیات پیشین، اضافه کردن عوامل موثر مزایای درک شده و معایب درک شده به عنوان اجزایی جدید برای مقایسه جهانی است. این تحقیق می‌تواند پایه‌ای برای ایجاد مقیاسی متحد باشد.
روش‌شناسی پژوهش: پس از بررسی‌های گسترده مجله‌های علمی، کتاب‌ها و اطلاعات وب به صورت تئوری استفاده از مقیاس CBBE برای گردشگری پزشکی پیشنهاد می‌گردد. زبان برنامه‌نویسی SPSS برای تحلیل کمی استفاده شد.
یافته‌ها:اثر مزایا و معایب درک شده بر کیفیت درک شده و با ابعاد دیگر ارزش ویژه برند مشتری محور CBBE شامل آگاهی از برند، تصویر برند، وفاداری به برند برای گردشگری پزشکی مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجه‌گیری:این مقاله پایه و اساس را برای توسعه مقیاس CBBE برای گردشگری پزشکی پیشنهاد می‌دهد. اصالت و ارزش این تحقیق اولین نوع خود برای ایجاد مقیاس CBBE استاندارد برای مقایسه کشورها است. این پژوهش با تلفیق آثار پیشین در رابطه با گردشگری پزشکی مجموعه جدیدی از ادبیات را اضافه کرده است. پرسشنامه از قابلیت استفاده عملی برخوردار است.

چکیده
بازار بین بانکی بازاری است که در سال 1387 با هدف کنترل مدیریت نرخ سود در اقتصاد ایران راه اندازی شده است. بنابراین هدف اصلی تحقیق این است که آیا راه اندازی بازار بین بانکی بر متغیر نرخ سود در بازار پول اثر گذاشته است یا خیر.
برای این منظور با استفاده از داده های ماهانه 96-88 و تکنیکVAR فرضیه تحقیق مورد آزمون قرار گرفت، مبانی نظری و یافته های آشکار شده نشان می‌دهد که بازار بین بانکی بر نرخ سودسپرده های کوتاه مدت بانکی، نرخ تورم و نرخ رشد اثر می‌گذارد.
یافته های پژوهش نشان می‌دهد که اگرچه بازار بین بانکی در اقتصاد ایران جدید است اما رو به رشد بوده و تعداد بازیگران، حجم و تعداد معاملات افزایش داشته است. اما با توجه به اینکه ابزار های این بازار هنوز کامل نیست و بانک مرکزی بیشتر در قالب سپرده گذاری در بازار مداخله می‌کند، آزمون های مختلف نشان می‌دهد که بازار بین بانکی تاثیر معنا داری بر نرخ سود ندارد.
واژگان کلیدی: نرخ سود سپرده های کوتاه مدت بانکی، نرخ سود بازار بین بانکی، اقتصاد ایران، بازار بین بانکی ریالی

چکیده
هدف: در دهه‌های اخیر اقتصاد ایران پرنوسان بوده که در این بین متغیرها و سیاستهای پولی نقشی تأثیرگذار داشتهاند. نوسانات پولی بر بسیاری از شاخصهای اقتصاد کلان اثر می‎گذارد، از اینرو تبیین و پیشبینی این نوسانات مهم و ضروری بوده و به بهبود سیاستگذاریها کمک میکند. هدف اصلی پژوهش، پیش‌بینی نوسانات پولی در ایران با رویکرد درخت تصمیم است. در این راستا اهداف فرعی زیر هم دنبال می‌شوند:
1- شناسایی مهمترین عوامل مؤثر بر نوسانات پولی در ایران؛
2- ارزیابی کارایی الگوریتمهای درخت تصمیم در پیشبینی نوسانات پولی در ایران؛
روششناسی پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی بوده و به صورت تحلیلی- توصیفی و با استفاده از داده‌های جمع‌آوری شده به پاسخ پرسش‌های مطرح شده می‌پردازد. طرح پژوهش از نوع شبه تجربی و با استفاده از رویکرد پسرویدادی (از طریق اطلاعات گذشته) است. با توجه به اینکه روش شناسی این پژوهش با هدف کاربردی صورت می‌پذیرد، از این رو مراحل انجام آن به این صورت است که پس از جمع‌آوری داده‌ها و انجام اصلاحاتی بر روی آنها، عمل داده کاوی بر روی دادهها صورت می‌گیرد. مدل سازی بر اساس متغیرهای معرفی شده انجام و مدل نهایی با رویکرد درخت تصمیم برآورد وتحلیل می‌گردد. در نهایت هم فرآیند ارزیابی صورت می‌گیرد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان می‌دهد که الگوریتم‌های درخت تصمیم قادر است نوسانات پولی در ایران را با دقت بالا پیش‎بینی کند و با توجه به معیار درصد طبقه‌بندی صحیح به ترتیب الگوریتم‌های: کاهش خطای هرس با 0909/84 درصد، جنگل تصادفی با 9091/65 درصد و جی 48، درخت تصادفی، ریشه تصمیم و ال ام تی با 6364/63 درصد عملکرد بهتری دارند. علاوه براین در تمامی معیارهای ارزیابی عملکرد شامل مثبت‌های واقعی، مثبت‌های کاذب، دقت، فراخوانی، F-Measure و ناحیه منحنی دقت فراخوانی، الگوریتم کاهش خطای هرس بهترین عملکرد و الگوریتم ال ام تی ضعیف‌ترین عملکرد را دارا بوده است. مقایسه نتایج پیشبینی حاصل از مدل شبکه عصبی با الگوریتمهای درخت تصمیم نشان میدهد که نتایج الگوریتم-های درخت تصمیم از نظر صحت و کارایی بهتر از الگوریتم شبکه عصبی بوده است.
نتیجهگیری: با توجه به قابلیت بالای روش درخت تصمیم در پیش‎بینی نوسانات پولی در ایران، پیشنهاد می‌گردد کارگزاران اقتصادی نسبت به بهرهگیری از نتایج پیشبینیهای پژوهشگران در خصوص نوسانات پولی که بر اساس روش درخت تصمیم صورت گرفته است، اهتمام بیشتری داشته باشند.
کلیدواژهها: نوسانات پولی، داده کاوی، درخت تصمیم، کشور ایران.

چکیده
امروزه معادلات تجاری در سطح بین المللی از عناصر پیچیده ای تشکیل می شوند که نیازمند وجود زیر ساخت هایی چند بعدی و آینده نگر هستند .یکی از این زیر ساخت ها , اکوسیستم های کار آفرینی بینالمللی است که از متغیر های مختلفی تشکیل می شود . فضای حاکم بر هر اکوسیستم منحصر به فرد است و حاوی المان هایی بسیار پر تعدادی هستند.گستره ی وسیع و بعضا نا همگون این متغیر ها ازخرده فرهنگ های بومی تا سیاست های کلان یک کشور را شامل می شوند . این گستردگی اجزای تشکیل دهنده ی یک اکوسیستم کار آفرینی بین المللی به غیر از تاثیر بر اقتصاد منطقه ای و توسعه ی آن بر روی مسایل فرهنگی , اجتماعی , سیاسی نیز تاثیر گذارند ودر مواردی به مثابه ی یک پدافند غیرعامل استراتژیک بلند مدت عمل می کنند و به همین علت بسیار پر اهمیت هستند . سیاست های اقتصاد مقاوتی در کشور ما می طلبد تا به صورت مستقل به دنبال خلق و استقرار اکوسیستم های کار آفرینی بین المللی تلاش کنیم و با شناسایی نقاط قوت و ضعف خود در پی ایجاد فرصت های خلاقانه برای کار آفرینی در سطح بین المللی باشیم .موقعیت جغرافیایی کشور جمهوری اسلامی ایران با تعدد همسایگان و پتانسیل های بی شمارش می تواند کمک بسیار زیادی به خلق این زیست بوم های کار آفرینی در سطح منطقه نماید . هدف اصلی این تحقیق شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر ایجاد اکوسیستم کارآفرینی بین المللی بر محیط های در حال توسعه منطقه ای (حوزه کشورهای پیرامون دریای خزر) می باشد . اين پژوهش، از نظر هدف درزمره ی پژوهشهای اکتشافی-آمیخته قرار می‌گيرد و از نظر نحوه گردآوری داده ها، تحقیقی پیمایشی است. جامعه مورد بررسی دراین تحقیق مدیران و کارشناسان و نخبگان امر کارآفرینی می باشند، با توجه به نامحدود بودن حجم جامعه از فرمول کوکران بهره مند گردیده وحجم نمونه 384 نفر تعیین گردیده است .نمونه گیری در این تحقیق به روش غیر تصادفی هدف مند انجام می شود. بادرنظرگرفتن سطح اطمینان 95 درصد و باپذیرش خطای 5 درصدپرسش نامه ها توزیع و اطلاعات گرد آوری شدند .داده های گردآوری شده توسط نرم افزار های spss و Smart-PLS مورد تحلیل قرار گرفتند و با کمک مدل سازی معادلات ساختاری فرضیه های تحقیق بررسی شدند. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان داد، متغیرهای سیاست، فرهنگ ، بازار، سرمایه انسانی ، سرمایه مالی و حمایت , با همین ترتیب الویت بندی بر اکوسیستم کارآفرینی تاثیر می گذارد .
واژه های کلیدی :
اکوسیستم کارآفرینی بین المللی ، محیط های در حال توسعه منطقه ای ، اهداف سیاستهای اقتصاد مقاوتی در جایگاه بین المللی جمهوری اسلامی ایران

چکیده
همواره بررسی مخارج خانوار از جمله مباحث جذاب و پرکاربرد در زمینه اقتصاد بوده است. از جمله هزینه‌هایی که خانوار در طول زندگی خود دارد مخارج مذهبی خانوار می‌باشد. در این تحقیق عوامل موثر بر هزینه‌های مذهبی خانوار در ایران طی سال‌های ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵ بررسی شده است. مخارج مذهبی به دو قسمت مخارج مذهبی (واجب) و مخارج خیریه (مستحب) تقسیم شده است. متغیرهای سن سرپرست خانوار، درآمد کل خانوار، تعداد فرزندان، میزان تحصیلات سرپرست خانوار، شهری یا روستایی بودن، وضعیت شغلی، وضعیت مسکن و سال به عنوان متغیرهای مستقل در این تحقیق در نظر گرفته شده‌اند. با توجه به اینکه در بسیاری از مشاهدات متغیر وابسته صفر وجود دارد از دو مدل لاجیت و توبیت استفاده شده است. نتایج این تحقیق به طور کلی نشان می‌دهد متغیرهایی که نماینده ثروت خانوار هستند اثرات بیشتری بر این نوع مخارج نسبت به درآمد کل خانوار دارند.

فناوری اطلاعات و ارتباطات، بعنوان یکی از عوامل مؤثر در مدیریت تولید و اشتغال مطرح می‏گردد. براساس تئوری‏های رشد اقتصادی، بدیهی است که افزایش تولید از دو مجرا قابلیت تحقق دارد. مجرای اول، افزایش کمی نهاده‏ها می‏باشدکه تحقق آن در پرتوی افزایش میزان اشتغال و سرمایه‏های فیزیکی میسر است و مجرای دوم، ارتقای بهره‏وری کل عوامل (TFP) می‏باشد که با بهره‏گیری مطلوب و کاراتر از ظرفیت‏های موجود در قالب بهبود کیفیت نهاده‏های تولید و اصلاح ساختارها و نهادهای ذیربط امکان‏پذیر می‏باشد.هدف این پژوهش تعیین تاثیر استفاده از فاوا بر بهره وری نیروی کار،سرمایه و کل عوامل تولید در بخش صنعت استان تهران است.دوره زمانی آن از سال 1385 الی 1396 است که فعالیت های صنعتی طبقه بندی شده بر حسب کدهای آسیک چهار رقمی به عنوان جامعه آماری انتخاب شده است. بعد از برآورد موجودی سرمایه با استفاده از اصل شتاب، مدل های مورد نظر به روش داده های پانلی برآورد گردیده است . نتایج تحقیق بیانگر اثرات مثبت ومعنادار فاوا بر بهره وری نیروی کار، سرمایه وکل عوامل تولید در بخش صنعت استان تهران است.

دستیابی به نرخ رشد اقتصادی بالا و پایدار، یکی از اهداف مهم هر نظام اقتصادی به شمار می‌آید و همواره مورد توجه سیاستگذاران اقتصادی کشورها قرار دارد. برای دستیابی به این هدف باید موانع و محدودیت‌های در مسیر رشد را شناسایی کرد. در این تحقیق با استفاده از رویکرد HRV و بر اساس درخت تصمیم آسیب شناسی رشد، به بررسی محدودیت‌های رشد اقتصادی ایران طی سال‌های 1352 تا 1396 پرداخته شده‌است. روش تحقیق روش آمیخته بوده که از دو بخش تشکیل شده: بخش اول، روش داده‌بنیاد که به وسیله آن عملیات رتبه بندی محدودیت‌ها انجام شده‌است و بخش دوم، روش‌ پنل پویا و داده ستانده.
نوآوری این تحقیق در به کارگیری روش‌های اقتصادسنجی و داده ستانده در رویکرد HRV است که موجب تقویت نتایج شده‌است. نتایج روش داده بنیاد نشان داد ضعف در تأمین مالی مهمترین محدودیت رشد اقتصادی کشور است و برای رونق بخشیدن به رشد باید مشکلات نظام تامین مالی رفع شود. نتایج روش پنل پویا با ضریب 06/0 درصد تاثیر تامین مالی روی رشد (کشورهای منا) را تایید کرد. در بخش داده ستانده، روش خارج سازی فرضی نشان داد، فرض تعطیلی تامین مالی 221671198.254 میلیون ریال بر بخش بانکی تاثیر دارد، پس از آن 6654245.118 میلیون ریال بر بخش ساختمانی غیرمسکونی و در مرتبه سوم 6389037.366 میلیون ریال بر بخش فعالیت‌های اداری و پشتیبانی اثر دارد. نتایج روش حوزه نفوذ نشان داد بخش بانکی دارای بیشترین نفوذ در بخش عمده فروشی و خرده فروشی با ضریب نفوذ 6.374 است. پس آن، بخش ساخت مواد و فرآورده‌های شیمیایی با ضریب نفوذ 4.835 در رتبه دوم تاثیرپذیری و بخش استخراج نفت خام و گاز طبیعی با ضریب نفوذ 4.406 در رتبه سوم قرار دارند.

کلمات کلیدی: رشد اقتصادی، آسیب شناسی رشد، محدودیت دست و پاگیر، تامین مالی، اقتصاد ایران

چکیده
هدف: امروزه عدم توازن منطقهای در شاخصهای اقتصادی-اجتماعی به‌عنوان یکی از موانع اصلی پیشرفت اقتصادی در کشورهای درحال‌توسعه محسوب میشود. گسترش و تعميق نابرابریها از یک‌سو ممكن است به گسترش جهل و فقر در جوامع بیانجامد و از سوي ديگر زمينه فروپاشي و تغيير نظامهاي سياسي را فراهم میآورد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی نحوه توزیع نابرابری منطقهای در کشور و بررسی تأثیر عوامل اقتصادی-اجتماعی، محیطی و سیاسی بر شاخص نابرابری در هر استان است.
روششناسی پژوهش: این پژوهش ازنظر نوع، «کاربردی-نظری» و ازنظر رویکرد، «شناختی» است. در پژوهش حاضر پس از محاسبه شاخصهای نابرابری ضریب تغییرات وزنی جمعیتی و تایل در استانهای کشور طی دوره زمانی 1394-1380 به شناسایی عوامل اقتصادی اجتماعی، محیطی، منطقهای و سیاسی اثرگذار بر مقیاس ضریب تغییرات وزنی جمعیتی در قالب الگوهای اقتصادسنجی فضایی دادههای ترکیبی پرداخته‌شده است. الگوهای مورداستفاده پس از آزمونهای مختلف شناسایی‌شده‌اند که شامل: الگوی خودهمبستگی وقفه و جزء خطای فضایی (SARAR)، الگوی وقفه فضایی (SLM) و الگوی جزء خطای فضایی (SEM) میباشند.
یافتهها: شاخصهای نابرابری محاسبه‌شده بیانگر پراکندگی شدید در توزیع نابرابری استانها است. نتایج حاصل از برآورد تمامی الگوهای فضایی نشان‌دهنده همبستگی بالای نابرابری استانها به یکدیگر است به‌گونه‌ای که با افزایش شاخص نابرابری در یک استان نابرابری استان مجاور نیز افزایش خواهد یافت. ارزیابی تأثیر عوامل اقتصادی اجتماعی بر شاخص نابرابری نشان میدهد که افزایش آزادسازی تجاری و صنعتی گرایی نابرابری منطقهای را کاهش خواهد داد اما بالا رفتن مخارج استانی منجر به افزایش نابرابری منطقهای خواهد شد. برآورد الگوهای متمایز از تأثیر سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی و شاخصههای تمرکززدایی بر نابرابری استانی نشان‌دهنده تأثیر مثبت سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در حوزه صنعت بر کاهش نابرابری منطقه‌ای است اما تمرکززدایی مالی موجب افزایش نابرابری در استانها خواهد شد و این اثر در استانهای توسعه‌یافته‌تر تشدید میشود. همچنین نتایج حاصل از الگوها نشان میدهد که مالیات به‌عنوان یکی از ابزارهای مهم باز توزیع درآمد نتوانسته است در کاهش نابرابریها مثمر ثمر باشد. بر اساس نتایج حاصل از شناسایی عوامل محیطی و سیاسی بر نابرابری منطقهای؛ عوامل توسعه شهری، هزینه آموزش، پتانسیلهای محیطی، منابع آبی و اعضای نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر نابرابریهای استانی اثرگذارند.
نتیجهگیری: همان‌گونه که نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد نابرابری منطقهای در ایران زیاد و همگراست. شاخص نابرابری استانها تحت تأثیر عوامل اقتصادی-اجتماعی، محیطی، منطقهای و سیاسی قرار دارند و متغیرهایی که بالاترین سهم در نابرابری منطقهای رادارند، عواملی با نقش سیاستی در کاهش نابرابری میباشند.

کلیدواژه‌ها: نابرابری منطقهای، شاخص نابرابری، اقتصاد ایران، الگوهای فضایی.

چکیده
هدف: قصد خرید مصرفکنندگان همیشه متأثر از عوامل زیادی بوده است؛ یکی از آن‌ها تصویر کشور مبداست. تصویر کشور مبدأ اشاره به موقعیتهایی دارد که سبب تغییر نظر مصرفکننده به علت ارتباط بین محصول، خدمت یا نام تجاری با مکان میشود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر متقابل سطوح تصویر کشورمبدا (کشور، محصول کشور و دسته محصول کشور) و تأثیر هر یک بر ارزش ویژه برند و قصد خرید با در نظر گرفتن نقش هنجارهای ذهنی به‌عنوان تعدیل گر ارزش ویژهبرند و قصد خرید است.
روش‌شناسی: برای انجام این پژوهش، دسته محصول آرایشی و بهداشتی، محصول خمیردندان و برندهای پونه ساخت ایران، کرست ساخت آلمان و سیگنال ساخت فرانسه به‌عنوان محصول و برندهای انتخابی در نظر گرفته‌شده است. این پژوهش در سطح تهران انجام‌شده و جامعه آماری آن تمام افرادی بودند که حداقل یک‌بار از هر سه برند استفاده کردهاند. برای اندازهگیری متغیرها از پرسشنامه استفادهشده است که بر اساس ادبیات موجود طراحی و به دو صورت حضوری و الکترونیکی بین پاسخ‌دهندگان توزیع شد. برای انجام تحلیل از نمونهگیری تصادفی ساده بهره گرفته‌شده است که 294 نفر (162 نفر آقا و 132 نفر خانم) به‌عنوان نمونه معتبر وارد تحلیل شدند. برای تحلیل داده‌ها از تکنیکهای معادلات ساختاری، خود راه‌اندازی (Bootstrapping) و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده‌شده است.
یافتهها: در ابتدا نتایج حاکی از این است که کشور آلمان از تصویر ذهنی بهتری در بین پاسخ‌دهندگان برخوردار است و مردم ذهنیت بهتری نسبت به محصولات آلمانی دارند اما تصویر دسته محصول آرایشی و بهداشتی فرانسه بهتر از دو کشور ایران و آلمان است. ارزش ویژه برند و قصد خرید و هنجار ذهنی برای خمیردندان کرست بالاتر از دو خمیردندان دیگر است.
نتیجهگیری: نتایج استنباطی نشان داده است به‌طورکلی؛ تصویر دسته محصول کشور از طریق ارزش ویژه برند بر قصد خرید تأثیر دارد و از بین سه جنبه تصویر کشور بیشترین اثر را تصویر دسته محصول بر قصد خرید و ارزش ویژه برند دارد. همچنین تصویر محصول کشور بر تصویر دسته محصول تأثیر مثبت دارد. برای ایران تصویر کشور و تصویر دسته محصول بر ارزش ویژه برند و قصد خرید تأثیر مثبت دارند. برای فرانسه تصویر دسته محصول بر ارزش ویژه برند و قصد خرید تأثیر میگذارد و برای آلمان علاوه بر تصویر دسته محصول، تصویر محصول کشور بر ارزش ویژه برند تأثیر مثبت میگذارد. درنهایت هنجارهای ذهنی رابطه ارزش ویژه برند و قصد خرید را تعدیل نمیکند ولی به‌طور مستقیم بر قصد خرید تأثیر دارد.

واژگان کلیدی: قصد خرید، تصویرکشورمبدا، تصویردستهمحصول، تصویر محصول، ارزش ویژه برند، هنجارهای ذهنی
 

چکیده
هدف: ارتباط مستقیم بین جهتگیری بازار و مزیت رقابتی در پژوهشهای مختلف بررسی شده است، اما این ارتباط بنظر میرسد جامع و کامل نیست.و این به دلیل این است که براساس مبانی نظری به این اشاره شده است که عوامل دیگری به طور غیرمستقیم در این رابطه تاثیرگذار هستند. بنابراین، در این پژوهش مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین جهتگیری بازار و مزیت رقابتی و سازگاری با فرهنگ بازار به عنوان متغیر تعدیل گر در ارتباط بین جهتگیری بازار و مسئولیتپذیری اجتماعی درنظر گرفته شده اند و به بررسی این روابط پرداخته شد.
روش‌شناسی پژوهش: جامعه آماری این پژوهش شرکتهای فعال در حوزه صنایع غذایی کشور است که تعداد آنها 1800 شرکت است بنابراین طبق نظر کوهن برای دستیابی به حداقل ضریب تعیین 0.25 و در سطح خطای 5 درصد حداقل 75 نمونه باید انتخاب شود که در این پژوهش 104 شرکت با روش تصادفی ساده انتخاب شد. به منظور تحلیل نتایج از نرم افزارهای SPSS23,Smart PLS3 استفاده شد.
یافته‌ها:نتایج بدست آمده حاکی از آن است که مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت به عنوان متغیر میانجی در ارتباط بین جهتگیری بازار و مزیت رقابتی تاثیر مثبتی دارد، همچنین سازگاری با فرهنگ با توجه به تاثیری که برروی مشتری، کارکنان و رقبا میگذارد و رابطه جهتگیری بازار و مسئولیتپذیری اجتماعی را تعدیل میکند، منجر به بهبود مزیت رقابتی میشوند.
کلیدواژه‌ها: مزیت رقابتی، مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت، جهتگیری بازار، سازگاری با فرهنگ بازار

چکیده:
هدف اصلی تحقیق حاضر شناسایی و اولویت بندی روش های جذب و مدیریت سرمایه گذاری خارجی در صنعت گردشگری در مناطق آزاد تجاری صنعتی در منطقه آزاد تجاری صنعتی کیش با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازي بوده است بدین منظور با بررسی مرور ادبیات تحقیق و با تحلیل تم که از گردآوری مصاحبه با نمونه آماری بوده است به شناسایی معیارها و زیر معیارها پرداخته شد سپس به توزیع پرسشنامه مقایسات زوجی به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده در بین نمونهی آماری که به تعداد 80 نفر از کارشناسان، مدیران و تصمیم گیرندگان در زمینه جذب سرمایه گذاری خارجی در صنعت گردشگری در کشور بودند اقدام شد. با توجه به پرسشنامههای گردآوری شده و با استفادهی از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی تجزیه و تحلیل جهت رتبه بندی عوامل انجام شد که نتایج حاصله نشان از اولویت یکسان ابعاد سطح ملی و بخش خصوصی داخلی داشتند در رتبه های بعدی نیز سطح دولت و سطح سرمایه گذاران خارجی قرار گرفتند. همچنین در زیر معیارهای هر بعد نتایج نشان از ترتیب عدم آمادگی برخی از اقشار جامعه، ابهام در قوانین، بروکراسی و ریسک سرمایه گذاری بالا در سطح ملی. خصوصی سازی، عدم توسعه زیرساخت ها و نامشخص بودن اولویت‌ها و تخصصی عمل نکردن در سطح دولت. قوانین داخلی و خارجی، شرایط اقتصادی، شرایط فرهنگی و مذهبی و تحریم ها در سطح سرمایه گذاران خارجی. حضور محدود بخش‌خصوصی توانمند، کاهش نسبت سهام بخش-خصوصی داخلی و عدم الگوپذیری مناسب از نمونه های موفق جهانی در سطح بخش خصوصی داخلی داشت.
کلیدواژگان: شناسایی و اولویت بندی، روش های جذب و مدیریت سرمایه گذاری خارجی، صنعت گردشگری، مناطق آزاد تجاری صنعتی کیش

چکیده
هدف: ادبیات اخیر روابط مستقیم بین جهتگیریهای استراتژیک با عملکرد را بررسی کرده است، اما نتایج بدست آمده متناقض است. هدف اصلی این پژوهش بررسی روابط جهتگیریهای بازار، نوآوری و زنجیره تامین و همچنین روابط مکملی این جهتگیریها با عملکرد توسعه محصول جدید است. به علاوه، این تحقیق روابط مکملی جهتگیری بازار با نوآوری، بازار با زنجیره تامین و نوآوری با زنجیره تامین را به عنوان روابط فرعی تحقیق بررسی خواهد کرد.
روش‌شناسی پژوهش:اطلاعات 197 تولیدکننده ایرانی در صنایع مختلف به خصوص صنایع با تکنولوژی بالا و متوسط به بالا از طریق پرسشنامه جمعآوری شدند و سپس از تکنیک تحلیل عاملی تاییدی برای خالصسازی دادهها استفاده شد و در نهایت برای انجام آزمون فرضیهها روش رگرسیون سلسله مراتبی خطی به کار گرفته شد.
یافته‌ها:یافتهها نشانگر تاثیر مثبت جهتگیری بازار و زنجیره تامین بر عملکرد توسعه محصول جدید است ولی رابطه جهتگیری نوآوری و روابط مکملی جهتگیریهای استراتژیک با عملکرد توسعه محصول جدید تایید نشد. به علاوه یافتهها درباره روابط مکملی جهتگیری-های استراتژیک با عملکرد نشان داد که رابطه مکملی جهتگیری بازار و زنجیره تامین تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد توسعه محصول جدید دارد در حالی که روابط مکملی جهتگیری بازار با نوآوری و نوآوری با زنجیره تامین تاثیری بر عملکرد مالی توسعه محصول جدید ندارند.
نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق مشارکت مهمی در ادبیات بازاریابی ایجاد میکند و روابط بین جهتگیریهای استراتژیک با عملکرد توسعه محصول جدید را شفافتر کرد از سوی دیگربعضی از نتایج بدست آمده از بررسی روابط مکملی جهتگیریهای استراتژیک با عملکرد نشان میدهد که استفاده از یک جهتگیری نمیتواند تاثیری در عملکرد سازمان داشته باشد. همچنین جنبه دیگر نتایج این تحقیق بیانگر اهمیت جهتگیریهای استراتژیک و روابط مکملی آنها در سازمانها است و لزوم توجه سازمانها به شناسایی جهتگیریهای استراتژیک و یافتن جهتگیریهایی که مکمل همدیگر هستند را نشان میدهد. نتایج مثبت جهتگیری بازار و زنجیره تامین نشان میدهد که سازمانها باید به جمعآوری اطلاعات بازار و همکاری با اعضای زنجیره تامین توجه کنند و همزمان از این دو جهتگیری برای توسعه محصولات جدید بهره گیرند.
کلیدواژه‌ها:عملکرد توسعه محصول جدید، جهتگیری بازار، جهتگیری نوآوری، جهتگیری زنجیره تامین

چکیده
از سالها قبل توسط پژوهشگران مطرح شده و در خصوص آن نظریه پردازی ها، » شهرت سازمانی « موضوع
به عنوان موضوعی جدید، » شهرت ملی « مطالعات میدانی و اقدامات اجرایی قابل توجهی صورت گرفته است. اما
در مراحل اولیه نظریه پردازی می باشد.
می باشد. این مدل می تواند به عنوان الگویی مفهومی با قابلیت » مدل شهرت ملی « هدف از پژوهش حاضر، تبیین
توسعه عملیاتی، توسط سیاستگذاران، پژوهشگران و مجریان حوزه های مختلف به ویژه صنعت، اقتصاد و تجارت
کشور مورد استفاده قرار گیرد.
روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش، ترکیبی از دو روش تئوری سازی داده بنیاد و روش مدلسازی ساختاری
تفسیری ) ISM ( می باشد. بدین منظور در گام نخست، برای شناسایی و تعریف سازه های تشکیل دهنده مدل
شهرت ملی، ادبیات موضوعات مرتبط با آن مورد بررسی قرار گرفت و پس از استخراج مفاهیم و مقوله سازی با
تعیین گردید. در گام بعد، با انجام مصاحبه » مدل پارادایمی شهرت ملی « ، استفاده از روش تئوری سازی داده بنیاد
با مدیران اجرایی دولتی، مدیران ارشد بخش خصوصی و اساتید رشته مدیریت و اخذ نظرات آنها از طریق
با استفاده از روش مدلسازی ساختاری تفسیری ارائه شد. » مدل شهرت ملی « ، پرسشنامه
شامل توصیه های سیاستی، راهکارهای اجرایی و شرح وظایف پیشنهادی هر یک از » نقشه راه شهرت ملی «
نهادهای حاکمیتی و ذی نفعان بخش خصوصی موثر در ارتقاء شهرت ملی ایران، از دیگر نتایج کاربردی این
پژوهش می باشد.
واژگان کلیدی: هویت ملی، قدرت نرم، برندسازی ملی، مدل داده بنیاد، شهرت کشور