وابستگی به کالاهای اساسی همچنان وجود دارد، خارج شدن از آن دشوار و با سطوح پایین بهره وری در بخش تولید مرتبط است. بنابراین، هرگونه مداخله سیاستی برای بهبود ظرفیت های تکنولوژیکی در کشورهای در حال توسعه وابسته به کالای اساسی، به منظور کاهش وابستگی به کالا، باید با تاکید بر افزایش بهرهوری نیروی کار در بخش تولید باشد. از آنجایی که معمولاً بهره وری در بخش کشاورزی در این گروه از کشورها، در مقایسه با بخش خدمات، کم است، ارتقاء فناوری در این بخشها از اهمیت خاصی برخوردار خواهد بود.
در این گزارش، روش هایی که از طریق آنها تغییرات تکنولوژیکی و نوآوری برای تنوع اقتصادی بر تحول ساختاری در کشورهای در حال توسعه وابسته به کالاهای اساسی تأثیر می گذارد، مورد بحث قرار گرفته است. تحول تکنولوژیکی یک اقتصاد از طریق نوآوری از دو مسیر؛ تولید محصول جدید (نوآوری محصول) یا تولیدی که روشهای موجود را برای افزایش بهره وری و کاهش هزینه ها اصلاح می کند (نوآوری فرآیند)، اتفاق میافتد. هر دو نوع نوآوری، باعث تغییر در درآمد، مصرف، اشتغال و تولید می شود که به تبع خود منجر به تغییر در ساختار اقتصاد، یعنی سهم نسبی تولید و اشتغال در بخش های گوناگون نیز خواهد شد.
براساس آمارها، بسیاری از کشورها توانسته اند از سال 1995 تا کنون سطح خود در شاخص توسعه فناوری را ارتقا دهند. اگر چه ایران یکی از کشورهای با رشد نسبتاً خوب در بین کشورهای در حال توسعه وابسته به کالای اساسی بوده است، اما در مقایسه با کشورهای در حال توسعه ای که وابستگی به کالای اساسی ندارند، ضعیف بوده است. به عنوان مثال، در سال 1995 شاخص توسعه فناوری در ایران و ویتنام تقریباً برابر و حدوداً 5 بوده است. اما، طی 25 سال گذر زمان، این شاخص برای ایران به 10 رسید، اما در ویتنام به حدود 25 افزایش پیدا کرد که رشد بسیار چشمگیری است.
نظرات کاربران