تلاش های اصلاح ساختاری دولت ها برای تقویت شرایط اقتصادی می باید بر سه رکن استوار باشد: تخصیص مجدد منابع، پشتیبانی از مردم و بازگرداندن پایداری و تابآوری. هنگامی که بحران سلامت به وضعیت باثباتی رسید، بهبود اقتصادی نیاز به سیاست گذاری دارد تا امکان تخصیص مجدد منابع به بخش هایی با چشم انداز بلندمدت بهتر را فراهم کند. این امر به ویژه به دلیل ضرورت افزایش رشد بالقوه برای تأمین مالی بدهی های عمومی در طولانی مدت، از اهمیت برخوردار خواهد بود.
تحقق این هدف، مستلزم داشتن استراتژی معتبر برای خروج میان مدت از سیاست های بحران است. با این حال، در یک رکود اقتصادی، تأثیر کوتاه مدت برخی اصلاحات ساختاری ممکن است مطلوب نباشد یا حتی احتمال دارد منجر به کاهش کوتاه مدت تقاضا شود. اصلاحاتی که تقاضا را تقویت می کنند باید در اولویت قرار گیرند. این امر نیازمند اولویت بندی اصلاحات ساختاری است که آسیب کوتاه مدت به مردم را به حداقل برساند و در عین حال موانع ایجاد شده در موارد زیر را نیز برطرف کند:
- پویایی جغرافیایی یا شغلی (صدور مجوز شغلی و سختگیری در بازار مسکن)
- ورود و تجدید ساختار بنگاه (به عنوان مثال موانع مقرراتی، قانون رقابت موثر، رژیم های ورشکستگی و ابزارهای متنوع تأمین مالی)
- انطباق فناوری، از طریق تقویت زیرساخت های دیجیتال برای حرکت به سمت تجارت دیجیتال، دورکاری، آموزش از راه دور و پزشکی از راه دور به خصوص برای بنگاه های کوچک و متوسط و کارکنان آسیب پذیر.
نظرات کاربران