اقتصاد هنجاری در تاریخ اندیشه اقتصادی مارکس، میزس، فریدمن و پوپر
Sina Badiei
این کتاب نقش «اقتصاد هنجاری» را در نوشتههای کارل مارکس، لودویگ فون میزس، میلتون فریدمن و کارل پوپر بررسی میکند.
کتاب نشان میدهد هرچند تمایز بین اقتصاد مثبت و هنجاری میتواند مفید باشد، اما نباید اهمیت اقتصاد هنجاری را کاهش دهد یا امکان ارائه ارزیابیهای عینی درباره پدیدهها و سیاستهای اجتماعی در چارچوب اقتصاد هنجاری را رد کند.
در این مسیر، کتاب به بررسی و نقد تلاشهای مارکس، میزس و فریدمن میپردازد که سعی کردهاند اقتصاد علمی را صرفاً به تحلیل مثبت پدیدههای اجتماعی محدود کنند. با تحلیل دقیق آثار این سه اندیشمند، نشان داده میشود نظریههای مثبت آنها قادر به توجیه ارزیابیهایشان درباره پدیدهها و سیاستهای اقتصادی نیستند.
سپس با استناد به نوشتههای کارل پوپر، کتاب بر این نکته تأکید میکند که باید اقتصاد هنجاری را در مرکز علم اقتصاد قرار داد. همچنین استدلال میکند که اقتصاد هنجاری میتواند به صورت عینی، هنجارهای زیربنایی ارزیابیهای خود از وضعیتها و سیاستهای اجتماعی را انتخاب کند و برای این منظور از برخی ایدههای پوپر بهره برده و معیارهایی ارائه میدهد که انتخاب این هنجارها را تسهیل میکند.
ذکر این توضیح نیز خالی از فایده نیست که اقتصاد مثبت اصولا به مطالعه و تحلیل واقعیتهای اقتصادی میپردازد و سعی میکند «آنچه هست» را بدون قضاوت ارزشی توصیف و توضیح دهد. به بیان دیگر، اقتصاد مثبت سوال میکند «چه اتفاقی میافتد؟» و پاسخهای آن قابل آزمایش و سنجش علمی هستند. در مقابل، اقتصاد هنجاری درباره «آنچه باید باشد» بحث میکند و شامل قضاوتهای ارزشی و نظری است؛ یعنی میگوید کدام سیاستها یا وضعیتها بهتر و مطلوبترند. گزارههای هنجاری بر پایه ارزشها و ترجیحات شکل میگیرند و قابل اثبات علمی صرف نیستند.
این کتاب که در سال 2024 توسط نشر Routledge در قالب 330 صفحه و به زبان انگلیسی منتشر شد، برای اقتصاددانان، تاریخنگاران اندیشه اقتصادی، فیلسوفان اقتصاد و نظریهپردازان و فیلسوفان سیاسی بسیار مفید و جذاب خواهد بود.
نظرات کاربران