جایگزینی نسل ها امری طبیعی و البته در استمرار است و درحالی که میانسالان جمعیت انبوهی از کنشگران تشکلی را تشکیل می دهند، نسل جوان نیز به بدنه جمعیت فعال جامعه تشکلی راه یافته و نسل نوپاتر یعنی نوجوانان در مسیر انتقال به حوزه های مختلف اجتماعی از جمله حوزه فعالیت های جمعی و تشکلی هستند. بی شک این تغییر و تحولات جمعیتی، موجبات شکل گیری تغییرات عمیقی در جامعه تشکلی خواهد بود و لازم است تشکل ها با نگاهی پیش بین، تغییرات جمعیت شناختی و شکاف نسلی حاصل از آن در حوزه های تشکلی را رصد کرده و برنامه ریزی های مقتضی را با توجه به واقعیات موجود و البته با آینده نگری به جا آورند؛ زیرا محیط جدید و آینده تشکلی با ارزش های نسل های جدید و آینده قضاوت و ارزیابی خواهد شد.
اگرچه ارزش ها از ویژگی پایداری برخوردارند، اما دوام ارزش ها به معنای تغییر ناپذیری آنها نیست. در هر حوزه اجتماعی از جمله حوزه فعالیت های جمعی ، ارزش های آن حوزه استاندارهای ارزیابی همان محیط را شکل می دهند. این ارزش ها مستخرج از قضاوت هایی درباره درستی یا نادرستی اعمال و رفتار و ادراکات و ترجیحات افراد در محیط های خود بوده و با تغییر نسل ها در معرض تغییر قرار می گیرند.
نسل های مختلف رویکردها و چشم اندازهای متفاوتی از موضوعات دارند.«مشارکت اجتماعی» از جمله موضوعات مهم جوامع مختلف است که با تغییر نسل، می توان بار معنایی یا ضریب اهمیت متفاوتی از آن را درک کرد. نسل ها گروه های جمعیتی قابل شناسایی با سال تولد، محل زندگی و رویدادهای اساسی مشابه در مراحل تکامل زندگی را تشکیل می دهند. نسل های جدید عموما به دلیل تفاوت در تجربیات و رخدادهایی که شاهد آن بوده و از آن عبور کرده اند، ارزش های متفاوتی نسبت به نسل قبل دارند.
تفاوت نسل ها امری بدیهی و البته از شرایط و وضعیت های پیشبرنده جامعه به سوی توسعه است اما مواجهه با این واقعیت اجتماعی، در جوامع مختلف، متفاوت است. در جوامع درحال گذار یا رو به توسعه، تغییرات متداوم و دامنه داری در عناصر روانشناختی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مردم شکل می گیرد و همزمان با تهی شدن نهادهای قدیمی از کارکردهای خود، نهادهای جدید فعال شده و با معرفی، ترویج یا تثبیت ارزش های جدید، الگوهای تازه تر فکری و رفتاری به جامعه تزریق می کنند که جلوه و نمود عملیاتی آن را می توان در نسل های جدید ملاحظه کرد؛ به این صورت که نسل های تازه تر، باورهای تازهای کسب می کنند که زیربنای هنجاری آنها را تشکیل می دهد که عموما با باورها و هنجارهای گذشته و سنتی در تغایر است و یا تفاوت های چشمگیر دارد و موجبات ناهماهنگی و ناسازگاری هنجاری و رفتاری بین نسل ها، کاهش مشروعیت گروه های مرجع، اخلال در انتقال فرهنگ و فرآیند اجتماعی شدن، کاهش و از بین رفتن اعتماد و از بین رفتن انسجام شده و نهایتا منجر به تشکیل کانون های بی ثباتی و بحران در جامعه می گردد.
به این وضعیت که حاصل شکاف ارزشی هنجاری بین نسل حاضر و نسل گذشته است، «شکاف یا گسست نسلی» می گویند که از جمله مهمترین پیامدهای آن می توان به «بحران هویت»، «تعارض بین نسلی» ، «فرسایش فرهنگی» و نهایتا «زوال اخلاقی» اشاره کرد.
در کشور ما که در حال تجربه عمیق تغییرات ساختاری و ارزشی بنیادین است، عدم مدیریت تناقضات و تضادهای حاصل از تغییرات ارزشی در بخش های مختلف ، به صورت بالقوه جامعه را در معرض «شکاف» و پس از آن «گسست نسلی» قرار می دهد. یکی از بخش های مهم جامعه امروز ( و حتی فردای) ما، حوزه تشکل های اقتصادی است. تشکل های اقتصادی نیز مانند سایر بخش های جامعه در حال جایگزینی نسل ها هستند و از همین رو این حوزه نیز تغییراتی بنیادین را در پیش رو دارند.
تشکل های اقتصادی نوین در ایران، عمری بیش از یکصد سال دارند و تعدادی از تشکل های اقتصادی با قدمت بالای 50 سال،درحال استمرار فعالیت هستند. در غیاب آمارهای متقن، این گفته به معنای آن است که طیف قابل توجهی از کنشگران تشکل های اقتصادی در سنینی قرار دارند که در انطباق با هرم جمعیتی کشور، خارج یا در حال خروج از وضعیت موسوم به «سن کار» و در واقع در راس هرم جمعیتی یعنی در رده کهنسالان جامعه هستند و ناگفته پیدا است این نسل به همان دلیل تفاوت های بنیادین در تجارب و رخدادهای اجتماعی عجین با زندگی خود، با نسل های جایگزین تفاوت های اساسی درنظام فکری، ارزشی و عملی دارد.
در نسل گذشته، پایبندی های هنجارین به تشکل و اهداف تشکلی و جمعگرایانه، ماهیت «تکلیف محورانه» داشته است و در نسلهای جدید که اکنون در حال سپری کردن دوره میانسالی هستند، این پایبندی مبتنی بر اصالت حقوق فردی و به اصطلاح «حق مدارانه» است و کلیه ابعاد حضوری شخص در فعالیت های تشکلی، از مجرای حقوق فردی منشعب می گردد و فرد بیش و پیش از حس داشتن تکلیف در برابر جمع، هویت فردی خود در جمع را برساخته و بر مبنای آن در میانه یک فعالیت جمعی، با صراحت بیشتری مصالح فردی خود را می جوید.
چنان که در پیش آمد، جایگزینی نسل ها امری طبیعی و البته در استمرار است و درحالی که میانسالان جمعیت انبوهی از کنشگران تشکلی را تشکیل می دهند، نسل جوان نیز به بدنه جمعیت فعال جامعه تشکلی راه یافته و نسل نوپاتر یعنی نوجوانان در مسیر انتقال به حوزه های مختلف اجتماعی از جمله حوزه فعالیت های جمعی و تشکلی هستند. بی شک این تغییر و تحولات جمعیتی، موجبات شکل گیری تغییرات عمیقی در جامعه تشکلی خواهد بود و لازم است تشکل ها با نگاهی پیشبین، تغییرات جمعیت شناختی و شکاف نسلی حاصل از آن در حوزه های تشکلی را رصد کرده و برنامه ریزی های مقتضی را با توجه به واقعیات موجود و البته با آینده نگری به جا آورند؛ زیرا محیط جدید و آینده تشکلی با ارزش های نسل های جدید و آینده قضاوت و ارزیابی خواهد شد.
به عنوان مثال جوانان ( و بیش از آنها نوجوانان) بیشتر از نسل های گذشته به ارزش های نوگرایانه گرایش و البته پایبندی دارند. گروه های مرجع سنتی مورد پذیرش این نسل ها نیست و حتی این نسل نسبت به نسل های قبلی بدبین هستند و حتی معیارهای قضاوت اخلاقی آنها نسبت به گذشتگان توفیرات اساسی دارد. ارزش ها و ضد ارزش های آنها در تغایر با نظام ارزشی سنتی است و باز به عنوان مثال، تبعیض های جنسیتی و ارزش های مردسالارانه را نمی پذیرند و عملکرد نظام تشکلی از گذشته تا کنون درباره نقش زنان یا اقتدار عمودی در تشکل ها، مورد پرسش جدی نسل های جدید قرار خواهد گرفت. برعکسِ نسلِ میانسالِ کنونی که متاثر از تغییرات ساختارهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشورمان، به اصالت ارزش های اقتصادی باور دارند، نسل های نوپا، به ارزش های فرامادی گرایش عمیق تری دارند و اگرچه فرسنگ ها با فرهنگ جهانی فاصله دارند، اما خود را بیشتر شهروند جهانی می بینند تا شهروند محلی!
به این ترتیب می توان گفت گرایش نسل ها به ارزش ها و باورهای متغایر با سایر گروه های نسلی در جامعه تشکلی، به تبع وضعیت کلی جامعه، در حال گسترش و لازم است به موازات تغییر مختصات و ساختار جمعیتی، شیوه ها و راهبردهای مشارکتی جامعه تشکلی نیز تغییر کرده و ضمن درک ویژگی ها و انتظارات این نسل ها ، فضای تشکلی با نیازها و ترجیحات این نسل ها منطبق گردد؛ زیرا همانطور که پیش تر گفته شد در آینده ای نه چندان دور، محیط تشکلی براساس ارزش ها و هنجارهای تازه و بعضا حتی متعارض با نسل های جدید ارزیابی خواهد شد.برای ایجاد فرهنگ مشارکتی معاصر – و ای بسا پیش رو- که برای نسل های جدید جذابیت داشته باشد، ضرورت دارد مواردی از جمله انعطاف پذیری، نقش دهی و سهیم سازی، تنوع و تکثر پذیری، انگیزش و باز بودن مسیر رشد و توسعه حرف های، رویکرد جدی به تکنولوژی، نوآوری و ابتکار، شفافیت و صداقت، مقاومت در برابر نظام سلسله مراتبی، تمرکز بر دغدغه های اجتماعی و زیست محیطی و اهمیت قائل شدن برای ابعاد مختلف فردی و مهارت ها و در واقع تمهید زمینه های بروز افراد چندکاره و همچنین تغییر سبک ارتباطی از رابطه رودررو به رابطه تعاملی از طریق تکنولوژی و همچنین ضابطه مندی به جای رابطه مندی به عنوان مهم ترین ویژگی ها و نیازهای نسل های جدید به صورت جدی مورد نظر قرار گیرد. درصورت عدم انطباق جامعه تشکلی با ارزش های نسل ها منطبق بر هرم جمعیتی کلی کشور(که در جامعه تشکلی نیز مصداق عینی دارد) شکاف و گسست قابل توجهی بین نسل های کنشگران تشکلی شکل خواهد گرفت که در حال حاضر نیز می توان جلوه هایی از آن را در تعارض ارزش ها ، هنجارها و رفتارهای نسل های سالخورده و میانسال و جوان مشاهده کرد؛ شکاف و گسستی که به تناسب افزایش عمق آن، ممکن است به فرسایش دستاوردهای ارزنده نظام تشکل های اقتصادی در دهه های اخیر منجر شده و حتی منجر به زوال برخی کدهای اخلاقی نیز گردد.
برای جلوگیری از پیش آمد چنین وضعیتی، مدیریت صحیح فرآیندهای فرهنگ پذیری و جامعه پذیری در نظام تشکلی از طریق انتقال ارزش ها و القاء نقش بزرگ پیشینیان در توسعه این نظام و ایجاد حس مثبت نسبت به عقاید و ارزش های آنها در بین نسل جدید و البته توجه به ویژگی ها و مقولات ارزشی و عملی نسل های تازه تر در میدان عمل تشکل های اقتصادی ، راهکاری است که توامان و با جدیت باید مورد پیگیری قرار گیرد.
نظرات کاربران